eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
231 دنبال‌کننده
891 عکس
253 ویدیو
5 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
عصرانه (تقی شجاعی)
الحمدلله #وقتی_بابا_رئیس_بود منتشر شد. [ @asraneh313 ]
وقتی بابا رئیس بود جنگ بود. خیلی جنگ‌تر از الان. ولی همه رئیس‌های مملکت را دوست داشتند. وقتی بابا رئیس بود صدام و دارودسته‌اش تندتند رئیس‌های مملکت را می‌کشتند؛ رئیس‌هایی را که همه دوستشان داشتند و پشت‌سرشان نماز می‌خواندند. وقتی بابا رئیس بود خیلی‌ها شاید سالی یکبار برنج و گوشت می‌خوردند؛ اما رئیس‌های مملکت را دوست داشتند. چون می‌دانستند رئیس‌ها هم مثل آن‌ها زندگی می‌کنند. وقتی بابا رئیس بود امام خمینی که گفت: "هرکس بلد نیست رئیس باشد برود کنار و الا حقوناس است و آن دنیا باید جواب پس بدهد"؛ بابا خودش را کشت که برود کنار اما رئیسش قبول نکرد. چون می‌دید چطور همه بابا را دوست دارند. وقتی بابا رئیس بود فاصله یک رئیس مملکت با بابای رحمت که کارگر بود، به اندازه‌ی دیوارِ خانه‌ی توران خانم‌اینا بود که بابا یخچال خانه را برد داد بهش تا انقلاب خراب نشود و توران خانم پشیمان نشود از اینکه چندسال پیش با شوهرش انقلاب کرده و برای تظاهرکنندگان ساندویچ سیب‌زمینی درست می‌کرده و پخش می‌کرده تا امام‌خمینی زودتر بیاید و مملکت را از دست شاه‌ها و ارباب‌ها نجات بدهد. وقتی بابا رئیس بود همه جا کربلا بود. و بابا از کربلای ۴ که برگشت، رفت کربلای ۵ و دیگر هیچوقت برنگشت. بابا که رفت، جنگ که تمام شد، دیگر رئیس‌ها کت و شلوار پوشیدند. شاسی‌بلند سوار شدند. دیوارِ خانه‌ی توران‌خانم را خراب کردند و به جایش برج ساختند و هیچ یک مترش را هم به نام توران‌خانم نکردند. حالا دیگر توران‌خانم با قد خمیده و گردنی که آرتروز دارد حتی نمی‌تواند سرش را برگرداند و به طبقه بالای برج که رئیس‌ها دارند از آنجا نگاهش می‌کنند نگاه کند. *** "وقتی بابا رئیس بود" تقابل دو شیوه مملکت‌داری از نگاه یک پسربچه دبستانی است که پدرش فعالِ انقلابی زمان شاه و رئیس آموزش و پرورش قم در سالهای ۶۳تا۶۵ است. او حوادثی را که از پدر و اطرافیان درباره زمان شاه شنیده با کلی آب و تاب و کلی غلط املایی برای ما می‌نویسد. و همچنین پابه‌پای انقلاب و جنگ و بابای خستگی‌ناپذیرش تا کربلای ۵ می‌آید و مرام و رفتار بابا را در خلال حوادثی شیرین با زبانی کودکانه و طنزگونه بازگو می‌کند. درعین‌حال از اینکه بخاطر موتورگازیِ داغانِ بابا مدام باید در محله و مدرسه خجالت بکشد و از حسن‌ژیان -که پدرش قاضی است و وضعش خوب است- و دارودسته‌‌ی حسن، حرف بشنود و مجبور به دعوا با آنها شود ناراضی است. "وقتی بابا رئیس بود" تلاش دارد الگویی عملی از زندگی یک مسئول در تراز اسلام و انقلاب نشان دهد برای نوجوانی که گوش و چشمش با اعمال مسئولان تراز پایین پر شده است. تا با بیراهه رفتن مسئولی اینگونه تصور نشود که راه از اول اشتباه بوده است. [ @asraneh313 ]