eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 وقتی یک دل سیر با شوهرت حرف زدی می‌توانی بعد از صحبت، ! 💠 مثلا بگویی "ممنونم كه گوش دادی" "حالم خيلی بهتر شد"، "ممنونم كه كمكم كردی! و گذاشتی حرفم را بزنم!" 💠 این تشکر باعث می‌شود تا مرد دفعه بعد نیز بخاطر موثر بودنش خوبی برایت باشد! http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
🔴 💠 خوبی‌های همسرتان را برای فرزندان بگویید: - ببین عزیزم چقدر بابا زحمت میکشه! - ببین پسرم کدوم مادری اینقدر دلسوزه؟ - و... 💠 با این کار، هم فرزندت ارزش و جایگاه والدین را می‌فهمد و هم به همسرت احساس بالندگی دست می‌دهد. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❦الف) امام مهدی (ع) از تبار امام حسین(ع) در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که ... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودکانه تیرکمان🌹 صدای قُل قُلِ قابلمه غذا که روی چراغِ گوشه اتاق بود؛ در سر و صدای زهرا گم شد. دامن مادرش را گرفته بود و می گفت: _من عروسک می خوام. مادر از دستش کلافه شد. نگاهی به دور و برش انداخت. درِ صندوق را باز کرد. روسری رنگ و رو رفته اش را بیرون آورد. از وسط گره زد. شبیه عروسک شد و به دستِ او داد. زهرا خندان، از جا بلند شد و به طرفِ دارا و نادر رفت. با صدای بلند و پشتِ سرِ هم می گفت: _ منم عروسک دارم. منم عروسک دارم. آن دو سرگرمِ تیله بازی بودند. نادر گفت: _باشه. برو کنار الان می بازم. زهرا اخم هایش را در هم کرد. به طرفِ مادر دوید. مادر گفت _ مواظب باش. الان به چراغ می خوری. و او خودش را در بغل مادر انداخت. مادر دستی به سرش کشید و گفت: _بیا با هم بازی کنیم. نادر، همه تیله ها را برداشت و گفت: _ من بردم. من بردم. دارا دستهایش را به زد و گفت: _ باشه. حالا یه بازی دیگه. نادر تیر وکمانش را از زیر متکا برداشت و گفت: _ تازه! این هم امروز درست کردم. دارا گفت: _ چقدر قشنگه! می دی به من؟ نادر تیر کمان را پشتش گرفت و گفت: _ یواش. مامانم نمی دونه. بفهمه دعوام می کنه. دارا گفت: _ خب یکی هم برای من درست کن. دارا گفت: _آخه دستکش پلاستیکی ندارم. امروز، شیشه چند تا ماشین را پاک کردم. یه خورده پول به مامانم دادم. بقیه اش را دستکش خریدم. دارا سرش را پایین انداخت. لب هایش آویزان شد. اشکش را با پشتِ دست پاک کرد. نادر نگاهی به او، و بعد به تیرکمان کرد و گفت: _ باشه این برای تو. دوباره فردا بیشتر کار می کنم و دستکش می خرم. هر دو خندیدند. نادر گفت: _" حالایه عکسِ یادگاری هم بندازیم. بعد دمپایی را از گوشه اتاق برداشت. آن را بالا برد. دارا گفت: _با این! نادر خندید وگفت: _ بله! مگه چه عیبی داره؟ مامانم تا حالا کلی با همین دمپایی سوسک و پشه کشته. حالا ما هم باهاش عکس می اندازیم. فقط اخم هات رو باز کن که عکسمون قشنگ بشه. هر دو خندیدند و عکس دونفره انداختند. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته🌹 می ستایم من خدایم تا که باشد در توانم می نشینم سر به راهی تا بیابم من روانم مثل هر شب منتظر هستم که آید وقت دیدار تا به مهرم سر گذارم، من خدایم را بخوانم ای خدایم، مهربانم، بی مثالم، شاه شاهان بینوایم، شرمسارم، کن کرم آرام جانم من به هر چیزی که از خیرت رسد امید دارم کن نظر مارا به لطفت عفو فرما مهربانم (فرجام پور) اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 شبتون خوش🌹 در پناه خدای مهربون آسوده بخوابید🌹 التماس دعا🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام صبح بخیر🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄