eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
والديني كه بيش از اندازه مضطرب و آشفته هستند و به اشكال مختلف اضطراب خود را به فرزندان شان منتقل مي كنند، زمينه بي قراري و وسواس را در آن ها ايجاد مي كنند
وقتی فرزندتان آشفته می شود پریشانی اش را کوچک نشمارید. ❌ چیزی نشده که اینقدر ناراحت شدی. به جای آن صراحتا نظرتان را در مورد احساسات او بیان کنید. ✅ حق میدم بهت وقتی یه مدت طولانی روی این بازی کار کزدی و آن طور که دلت میخواست از آب در نیومد. وقتی ناکامی کودک درک شود، ساده‌تر زا آن مشکل کنار می آید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━━━━━━━━━﷽◯✦━━━ صدای زنگوله شترها در دشت تاریک پیچیده بود. خورشید خانم آرام آرام پشت کوه‌های بلند، خودش را قایم می‌کرد. شترها آهسته می‌رفتند. شاهزاده کوچک بر پشت شتری نشسته بود. چشمانش از گرد و خاک پر شد. پلک‌هایش یکی یکی بسته می‌شد. اما با صدای بلند سربازان، از جا می‌پرید. -زود باشید. تند‌تر راه بیایین. مگر نمی‌بینین شب شده. شاهزاده، پشت سرش را نگاه کرد. اسیران با زنجیر به یکدیگر بسته شده بودند. با ضرب شلاق سربازان، سرعتشان بیشتر شد. یکی یکی از کنار شترش رد شدند. به صورت‌های خاک‌آلود و خسته‌شان نگاه کرد. چند روز اسارت و راه رفتن در بیابان، همه را خسته کرده‌بود. صدای وحشتناک فریاد سربازان گوشش را اذیت کرد. -یالا، زود باشین. شتر شاهزاده، پشت سر همه ماند. نفس عمیقی کشید. سر و صدای سربازها کمتر شد. نگاهش به غروب خورشید افتاد. به سرخی آسمان خیره شد. پلک‌هایش روی هم افتاد. آرام آرام از روی شتر سُر خورد. گرمای شن‌های بیابان، او را به یاد بالش گرم و نرمش انداخت. خودش را در آغوش خاک، جا‌ به جا کرد و آرام خوابید. خودش را در دشتی پر گل دید. پیرهن چین‌دار و رنگی به تن داشت. پروانه‌های رنگارنگ دور سرش می‌چرخیدند. تاج گلی روی سرش بود. دو طرف دامنش را به دست گرفت و چرخید. پروانه‌ها بیشتر و بیشتر شدند. به دنبال پروانه‌ها دوید. خندید و خندید. چشمانش را بست و چرخید و خندید. یک مرتبه صدایی آشنا شنید. -دختر قشنگم! بیا بغلم. خوش اومدی عزیزم. با دیدن چهره آشنای مادربزرگ، چشمانش درخشید. دوید و دوید. خودش را در آغوش مادربزرگ انداخت. مادربزرگ، گونه‌هایش را بوسید. دست بر سرش کشید. -دختر کوچولوی من. عزیز دل من... شاهزاده خانم خندید و خندید. مادربزرگ، نوازشش می‌کرد و می‌بوسیدش. خاطرات خانه شان در مدینه جلوی چشمش آمد. لبخندهای پدر، نوازش‌های برادر، صدای لالایی خواندن مادر برای برادر کوچک.... همه و همه... چشمانش را باز کرد و به مادربزرگ نگاه کرد. پدر همیشه می‌گفت:" دختر قشنگم، چقدر شبیه مادرم هستی" لبخند زد و خودش را دوباره به مادربزرگ چسباند. اما یک دفعه صدای وحشتناکی در گوشش پیچید. -اینجاست. پیداش کردم. خوابیده. یالا بلند شو. یالا... مادربزرگ از جا بلند شد. با نگرانی به شاهزاده کوچولو نگاه کرد. -برو عزیز دلم. شاهزاده کوچولو به مادربزرگ چسبید. -نه! نمیرم. می‌خوام پیش شما بمونم. مادربزرگ، اشک‌های‌ دخترک را با دستش پاک کرد. -برو عزیزم. به زودی میای پیش خودم‌ برای همیشه. اما الان باید بری. شاهزاده کوچولو چشمانش را بست و گریه کرد. ولی وقتی چشم هایش را باز کرد. خبری از مادربزرگ و دشت پر گل نبود. با ترس به سربازهایی که دور و برش بودند نگاه کرد. عمه خودش را رساند. دخترک را بغل کرد. -عزیزم، یادگار برادرم. دورت بگردم. نترس. من هنوز هستم. نمیذارم کسی اذیتت کنه. شاهزاده کوچولو، در آغوش عمه آرام گرفت. اما هنوز دلش می‌خواست که پیش مادربزرگ برود. یاد حرف مادربزرگ افتاد. "به زودی برای همیشه میای پیش خودم" سرش را به سینه عمه چسباند و لبخند زد. ❁فرجام پور ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @tavalodtahaftsalegy ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ━━━━━━✦◯◯᪥◯◯✦━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 علیرضا پناهیان از نگاه شما 👈🏻 قسمت سوم: تفکّر، روزآمدی @Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔻 چه‌کار کنیم تا انسان مستقلی بشویم؟ 🔻 «مسئولیت‌پذیری» مهارتی است که انسان را به عزت و استقلال می‌رساند 👈🏼 مسئولیت‌پذیری و استقلال، شاخص اصلی ولایت‌مداری - جلسه ششم وقتی متقاعد شدیم که باید انسان مستقل و عزتمندی باشیم، این سؤال مطرح می‌شود که برای رسیدن به استقلال و عزت باید چه‌کار کنیم؟ مسئولیت‌پذیری، مهارتی است که ما را به استقلال می‌رساند. مسئولیت‌پذیری یعنی انسان یک تعهد درونی داشته باشد که هر کاری خواست انجام بدهد، آن را با خلاقیت، شناخت و سعی و انگیزۀ درونی خودش انجام بدهد نه با فشار و نظارت بیرونی. در مدرسه و در تربیت فرزند باید احساس مسئولیت را در بچه‌ها بالا برد. برای اینکه احساس مسئولیت افزایش پیدا کند باید قوانین را کاهش داد، باید فرصت خطا و امکان خطا کردن داد. اگر بچه خطا کرد، نباید زیاد سرزنش کنی و الا نتیجه‌اش مثل وقتی است که قانون زیاد بگذاری و با عوامل بیرونی کنترلش کنی. درحالی‌که ما می‌خواهیم تعهد درونی او را رشد بدهیم تا خودش بخواهد کار خوبی را انجام دهد یا کار بدی را انجام ندهد. آدم مسئولیت‌پذیر، اغلب فعال‌تر است، عزت نفس بالاتری دارد، مسئولیت شکست را می‌پذیرد و تقصیر این و آن نمی‌اندازد، انعطاف‌پذیر است، مهارت برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری دارد، می‌شود کارها را به او سپرد؛ یعنی متعهد است. برای مسئولیت‌پذیری از عبارت «تعهد درونی» هم استفاده می‌شود. در قرآن از این مفهوم با عنوان «تقوا» یاد می‌شود. تقوا یعنی یک کاری را با تعهد درونی‌ات انجام بدهی، البته یک عمر تمرین می‌خواهد تا آدم به اینجا برسد! 👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۰.۰۵.۲۳ 👈🏼 متن کامل Panahian.ir/post/6990 و @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 🌺🔸🌺🔸🌺
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
#عناصر_انتظار #جلسه_اول 🔹نگاه عاميانه به موضوع منجى عالم بشريت و آخرين پناهى که انسانها دارند؛ ا
💠امام زمان "عليه السلام" با مشکل فساد ، با مشکل x،z،y، چگونه برخورد مى کنند؟ چون ايشون هم يک حکومت معمولى طبيعى خواهند داشت. 💢 نه با قدرت هاى خارق العاده معنوى نه با قدرت هاى خارق العاده ديکتاتورى! با هيچ کدوم از اين ها نيست
⭕️اين يکى از جلوه هاى نگاه عاميانه بود که نگاه عاميانه سعى نمیکنه اين پرسش ها رو مطرح بکنه... به پاسخ هاش هم کارى نداره! ⭕️ همين جورى ميگه بالاخره آقا بيان... 👈 مشکلات رو حل بکنه! 😳 و گاهى ته معناش حرف هاى غلطى هست ❌ آقا بياد به آدم ها بى احترامى بکنه؟! عقل تو رو تعطيل کنه جاى عقل تو، خودش فکر کنه تصميم بگيره ببره جلو؟! ⭕️بگه شما بره وار زندگى کنيد ؟!