┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلام امام زمانم🌹
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
هيچ بنده اى نيست كه خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن كه، پيش از سپاسگويى او، خداوند بيامرزدش.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انگیزشی💪
هرچقدر غصه بخوری؛
دنیا پاسخی به دلت نمی دهد
شاد باش،
شادبودن اگر نتواند
مشکلاتت را کم کند
اضافه هم نمی کند
ارزش واقعی تو زمانی ست
که در اوج مشکلات
شادباشی و برای راه حل بکوشی
رنج های حل نشدنی زندگی ات را بپذیر
و در کنار انها شاد باش و لذت ببر
شاد بودن و لذت بردن از زندگی
نوعی شاکر بودن از خدای مهربان است🌺
بگذار خدای مهربان شاهد شادی و شاکر بودنت باشد
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین😍👏
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یلداتون #مهدوی
یلدا مبارک🌺🌺🌺
اللهم عجل لولیک الفرج🌺
آموزش #رایگان_شخصیت_شناسی👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام عزیزان شبتون خوش💐
یلداتون مبارک🌺🌺
ان شاءالله زمستان پر برکتی در پیش داشته باشید و زندگی هاتون پر از عشق و امید و شادکامی باشد🌹
امشب به دورهمی خانوادگی برسید
بقیه مطالب را بعدا در خدمتتون هستم💐
در پناه حق 🌹
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_109
زهرا با نگرانی گفت:"حالا به مامان چی بگم؟ اگر بفهمه؟"
احمد آقا گفت:"نگران مامانت نباش. زنِ قوییه. وقتی که قرار شد برم، باهاش اتمام حجت کردم که باید آماده هر خبری باشه. ولی خب نمی خواستم یک دفعه بفهمه. سعی کن آرام آرام بهش بگی. تازه حالا طوری هم نشده. من بالاتر از این را می خواستم."
ودوباره لبخندی زد و گفت:" ان شاءالله روزیم می شه."
زهرا آهی کشید گفت:"شما لایق بهترین ها هستی. ولی ما چی؟ به فکر ماهم باشید. فکر کنم تا همین جا براتون کافی باشه."
احمد آقا دستش را بلند کرد وروی سر زهرا گذاشت وگفت:"دخترم من آرزوی (اهلی من العسل ) را دارم.
ولی راضی ام به رضای خدا. هر طور که خودش می پسنده، منم همان را می پسندم.
(یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان واز وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد)
حتما هنوز لایق دیدارش نشدم."
آهی کشید و ادامه داد:"فعلا برو ببین این مهندس جوان چرا جوش آورد."
زهرا چشمی گفت و از جا بلند شد و از اتاق بیرون رفت.
نفس عمیقی کشید کنار در اتاق ایستاد وتکیه به دیوار داد. چشمهاش را بست و گفت:"خدایا شکرت"
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_110
باید قوی بود. همیشه پدرش مثل یک مرد با او رفتار کرده بود و او را قدرتمند بار آورده بود. حالا وقتش بود که به پدر نشان دهد زحماتش بی حاصل نبوده. باید نشان دهد که می تواند، این مسئله را مدیریت کند.
یاد امید افتاد. به اطراف نگاه کرد. در راهرو نبود. به سمتِ پنجره ته راهرو رفت. حیاط بیمارستان را از نگاهش گذراند. روی یکی از نیمکت ها نشسته بود و سرش را در میان دو دستش گرفته بود. خوب معلوم بود که کلافه و عصبی است.
همیشه همین طور بود. هر وقت که خسته و عصبی می شد، این حالت را به خود می گرفت. درست مثلِ زمانی که قرار بود خانه مادر بزرگ را بفروشند و او هر چه اصرار می کرد کسی به حرفش گوش نمی داد.
آن روز هم کنارِ حوض حیاط نشسته بود و سرش را میان دستانش گرفته بود.
چقدر زود آن روزها گذشت. چقدر زود بزرگ شدند و از هم فاصله گرفتند. ولی امید هنوز همان پسر بچه کوچک و لجباز بود. پسر بچه ای مغرورکه هرگز قصدِ شکست خوردن و عذرخواهی کردن را نداشت.
با یادآوری خاطرات گذشته لبخندی به لبش نشست.
باید با او صحبت کند تا کمی آرامش یابد.
به طرف اتاق پدرش برگشت و به سمت پدر رفت. آرام دست پدرش را گرفت و گفت:"فکر کنم قهر کرده. رفته توی حیاط نشسته:"
احمد آقا لبخندی زد و گفت:"درست مثل بچگی هاش. برو دخترم. برو بیارش. باید باهاش صحبت کنم. می دونم از چی ناراحته."
زهرا چشمی گفت و رفت.
از در ورودی بیمارستان که خارج شد، به سمتِ امید رفت. هنوز همان حالت نشسته بود.
کنارش ایستاد و گفت:"چقدر شبیه سال های قبلی:"
امید بدونِ اینکه سرش را بلند کند، گفت:" خودم می دونم. برای من چیزی عوض نشده. ولی انگار......"
حرفش را نیمه کار رها کرد و سرش را بلند کرد. نگاهی به زهرا انداخت و گفت: "
می شه خواهش کنم چند دقیقه بشینی و به حرفام گوش کنی؟""
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
براتون فال حافظ گرفتم
ان شاءالله خیره
و بهترین ها روزیتون بشه💐💐
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 «شبنشینی با خانواده» یا «اعتکاف در کعبه»، کدامیک ثوابش بیشتر است؟
👈 کیفیت بهتر + متن
#تصویری
@Panahian_ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490