تعطیلات نوروز
بهترین فرصت برای مطالعه
و شرکت در دوره هاست👏👏✅✅
✅خیلی از عزیزان، تقاضای مشاوره دارند
و
حتی
هزینه چندین ساعت مشاوره را پرداخت می کنند
تا زندگی بهتری را داشته باشند.
ما هم با جان و دل هر چه در توان داریم در اختیارشون می گذاریم
در حالیکه
می تونید با همان هزینه دوره ها را تهیه کنید
و اصولی مطالب را بیاموزید
و البته
از پشتیبانی و پاسخگویی شخصی، توسط خودم
هم بهره ببرید😊👏
در خدمتتون هستم💐
عزیزان هزینه دوره ها بسیار کم و ناچیزه
شاید به اندازه هزینه یک روسری هم نباشه
اما
اگر دو یا سه دوره را با هم تهیه کنید
حتما یک تخفیف ویژه هم خواهید گرفت✅✅
مهم اینه که این دوره ها را از دست ندید
تمام دوره های ما
بر اساس
علم روانشناسی
علم شخصیت شناسی
و
بر مبنای اصول دین اسلام است✅
و مطالب کاملا علمی و کاربردی و مورد نیاز است✅✅✅
پس
با خیال راحت ثبت نام کنید
تا زندگی توام با ارامش و لذت را تجربه کنید💞👏
☺️#بلغمیها
سرد و تر⛈
خصوصیات بلغمی ها را قبلا ذکر کردیم
فقط چند نکته👇
🔸بلغمی ها خوش خواب هستند
معمولا رطوبت باعث خوش خواب بودن می شود.
پس
بلغمی ها
و دموی ها
خواب بیشتر و عمیق تری نسبت به
سوداوی ها و صفراوی ها دارند👌
🔸البته
خواب زیاد، دلایل دیگری هم دارد،
مثل کم خونی،
مشکلات غددی و تیروئد
و...
باید دقیق بررسی شود.
🔺وقتی یک بلغمی خواب است
به سختی می توان او را بیدار کرد.
لطفا از او خرده نگیرید.
البته به سختی هم از خواب بیدار می شود.
که بهتر است حتما اصلاح مزاج انجام دهد✅
🔸اضافه وزن،
البته در حالت تعادل مزاج، اضافه وزن ندارد یا خیلی کم است.
اما اگر بلغم در بدن انباشه شود که به سختی می توان درمان کرد.
بهترین راه این است که
مبارزه با هوای نفس داشته باشند
و
از پر خوری و کم تحرکی، دوری کنند.
تا دچار اضافه وزن نشوند
🔺داشتن یک برنامه پیاده روی منظم در روز،
بسیار
بسیار می تواند در سلامتی مفید باشد
و
در آب شدن بلغم های اضافه کمک کننده باشد.
البته،
نه فقط برای وزن کم کردن،بلکه برای رسیدن به تعادل مزاج👌
ادامه دارد✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توی خونه رئیس کیه؟!!!
اولویتها رو بسنجیم....
⭕️ #استاد_پناهیان
#همسرداری💞
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#دلبرانه😍💞
تو" می دانی که من بی "تو"
نخواهم زندگانی را...❤️😘
#مولانا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_271
نیرویی عجیب اورا به سمت تپه می کشاند. نزدیک ظهر بود و دمای هوا عجیب، طاقت فرسا.
بالاخره به پایین تپه خاکی رسیدند.
نگاهی به بالای آن انداخت. نفس عمیقی کشید. عصایش را پای تپه گذاشت که محسن، بازویش را گرفت وگفت:" با هم می ریم." لبخندی زد و همراه او شد.
آقای سرابی، پشتِ سرشان قدم برمی داشت. آهسته و گام به گام بالا می رفتند.
چند تن از جوان ها، کنارشان با فاصله حرکت می کردند. همه کنجکاو بودند تا ببینند در پسِ این تپه خاکی چیست؟
دقایقی بعد همه بر روی تپه ایستادند.
امید به عصایش تکیه داد و اطراف را از نظر گذراند.
دوباره چشم گرداند. دنبال راهی یا نشانه ای بود. حتما اینجا باید خبری باشد. محمد راه را از بالای تپه نشانش داد. پس باید راهی وجود داشته باشد.
دیگران با هم در حالِ گفتگو بودند. اما امید محوِ دشتِ خاکیِ روبرو شده بود.
زهرا همراه بقیه دختران خودشان را به آن ها رساندند. زهرا نزدیک شد و گفت:"امید، دنبال چی می گردی؟"
امید کمی مکث کرد و گفت:"نمی دونم. ولی اینجا باید یه چیزی باشه. من مطمئنم."
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_272
زهرا با تعجب نگاهش را به اطراف چرخاند. پشت تپه هم درست مانند بقیه جاهای دشت، خشک و بی آب و علف بود.
خواست حرفی بزند که امید، به پایین تپه سرازیر شد. محسن که مشغول صحبت با آقای سرابی بود، سریع نزدیک شد تا بازویش را بگیرید و کمکش کند. ولی دیر رسید. زهرا صدا زد": کجا می ری صبر کن. بذار ما هم بیایم." اما امید با سرعت پایین می رفت. گویی پایش اصلا مشکلی نداشت.
همه با تعجب به او نگاه می کردند. محسن به سرعت به دنبالش روان شد.
زهرا و آقای سرابی هم روانه شدند. پشتِ تپه شیبش تند و پر از سنگلاخ بود.
سنگ ها از زیر پایشان در می رفت و خطر افتادن داشت. اما امید بدون توجه به این موارد، فقط با سرعت پایین می رفت. هنوز با پایین تپه فاصله داشت که سنگ از زیر پایش در رفت. تعادلش را ازدست داد و سُر خورد و روی زمین افتاد. صدای ناله اش توجه همه را جلب کرد. زهرا فریاد زد:" امید...."
محسن سرعتش را زیاد کرد. آقای سرابی دستِ زهرا را که به سرعت پایین می رفت، گرفت و گفت:"خواهش می کنم مواظب خودت باش." و کمی آهسته تر پایین رفتند.
امید پایش را گرفته بود و ناله می کرد. محسن به او رسید و با نگرانی گفت:"چی شده؟ چه بلایی سرت اومد؟"
ولی امید حرفی نزد. زهرا هم رسید. روی خاک ها نشست و توی صورت امید نگاه کرد که از درد جمع شده بود. گفت:" امید خوبی؟ پات ...؟"
آقای سرابی به بقیه اشاره کرد و گفت:" لطفا یه کم آب خنک بیارین." دست امید را گرفت و کمک کرد تا بنشیند. سرش را به سینه چسباند. قمقمه آب را نزدیک دهانش برد و کمی هم به صورتش زد. امید بعد از نوشیدن کمی آبِ خنک، چشمانش را باز کرد. دستش روی پایِ تازه خوب شده اش بود.
همه با نگرانی حالش را می پرسیند. ولی او بدونِ کوچک ترین حرفی به نقطه ای چشم دوخته بود.
آقای سرابی که متوجه شده بود، ردِ نگاهش را گرفت. همه جای این دشت، یک دست بود. چیزِ متفاوتی نداشت. پس نگاه امید به کدامین سراب، دوخته شده بود.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلام امام زمانم🌺
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫امام على علیه السلام فرمود:
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
💢 دعای روز سوم ماه رمضان
🍃 «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا اَجْوَدَ الْاَجْوَدِین ».
🍃 «خدایا، در این روز، مرا هوش و بیداری نصیب فرما و از سفاهت، جهالت و کار باطل دور گردان، از هر خیری که در این روز نازل می فرمایی، مرا نصیب بخش، به حق جود و کرمت ، ای جود و بخشش دارترین عالم».
📚 مفاتيح الجنان، ص۳۱۹.
✍️ دعای روز سوم ماه رمضان، متضمن معارفی چون طلب بیداری و هوش و دوری از جهل و سفاهت و کار باطل و رسیدن به خیرات است.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
«من میتوانم» فقط دو کلمه است،
اما اگه همین یه جمله رو باور کنی،
دنیا رو میتونی زیر و رو کنی....
باور کن دوست قدرتمندم،
تو میتونی، فقط اراده کن و از خدای مهربان یاری بخواه.💪
الهی به امید خودت❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
4_6023900054517977035.mp3
10.76M
مجموعه #یاد_خدا ۴۷
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
√ علّت ریزش بسیاری از مومنین و اهل عبادت در فتنهها و امتحانات الهی و تغییر ناگهانی سبک زندگیشان چیست؟
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490