eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دلِ فرشته آشوبی بود. درست همان جا روی همان تخت، همان نقطه که علی روزِ اول خواستگاری نشسته بود. حالا فرهاد نشسته. آرزویی که سالها پیش بهش نرسید و دعایی که به اجابت نرسید. حالا بعد از سالها و بعد از یک زندگی دیگر و یک عشقِ دیگر. حالا با دوتا بچه و حالا که این آرزو را نداره، دعایی نکرده. چرا؟! الان که فقط می‌خواهد با یادِ علی و عشق علی تا آخر عمر زندگی کند. چرا باید فرهاد پیدا بشه.؟! چرا باید بیاد خواستگاری؟! چرا آن موقع که منتظرش بود نیامد چرا آن موقع که دعا می‌کرد. مستجاب نشد؟ حالا که قصدِ ازدواج ندارد! حالا که دوتا بچه داره! "خدایا! داری با من چه می‌کنی؟ خدایا! برای من چه تقدیر کردی؟" یعنی آن خوابی که دیدم. باید بعد از این همه سال. این طوری تعبیر بشه ؟! نمی‌دونم خدایا! خودم را به خودت می‌سپرم." همان طور سر به زیر نشسته بود گوشه دیگر تخت و غرق در افکارِ خودش بود و انگار فرهاد هم با سکوتش داشت به سکوتِ فرشته گوش می‌داد و حرفی نمی‌زد. این بار زهرا با ظرف میوه آمد و گفت: _ببخشید اگر اینجا سرده می‌تونید به اتاق برید. و به اتاقِ فرزاد که درش به حیاط باز می‌شد اشاره کرد. _ممنونم خوبه زیاد مزاحم نمیشم. ولی اگر فرشته خانم سردشونه ..... _نه من سردم نیست بفرمایید. _ببخشید فرشته جان پس اگر چیزی لازم داشتید صدام کن. و انگار زهرا نگران بود که فرشته مثلِ خواستگاری قبل حالش بد بشه. و با نگرانی آنها را تنها گذاشت. هنوز فرشته غرقِ خاطرات گذشته بود که فرهاد نفسِ عمیقی کشید و آرام و با احتیاط صحبتش را شروع کرد. -تمامِ این سالها آرزوم بود که حرفِ دلم را بهتون بگم ولی حالا نمی‌دونم از کجا شروع کنم؟ از همان روزهای اول که به این محله آمدید. همان روز که برای ثبتِ نام به طرفِ مدرسه می‌رفتید راستش من هیچ وقت دلم نمی‌خواست خودم را گرفتار عشقِ عاشقی کنم. کارکردنِ کنارِ پدرم و توی معازه‌ای که همه اهلِ محل با اطمینان آنجا رفت وآمد می‌کردند. بهم آموخته بود که مواظبِ نگاهم و قلبم باشم. دخترها توی راه مدرسه مرتب از جلوی مغازه رد می‌شدند یا برای خرید به مغازه می‌آمدند. بیشترشان با شیطنت‌هاشون می‌خواستند که من بهشون توجه کنم ولی من اصلا اهلِ این حرفها نبودم. همیشه سعی می‌کردم طوری رفتار کنم که اصلا طرفِ من نیان اما شما با همه آن دخترها فرق داشتی . نجابتتون، حیاتون و حجابتون. همه اینها با هم به علاوه زیبایی خاصی که داشتید. هر کاری می‌کردم نمی‌شد که بهتون فکر نکنم. مخصوصا که هر روز هم موقع رفتن و برگشتنِ از مدرسه می‌دیدمتون وگاهی هم که برای خرید به مغازه می‌آمدید. بیشتر و بیشتر مجذوبِ رفتار و متانتون می‌شدم. تنها دختری که این همه حیا داشت؛ حتی سعی می‌کردید به من نگاه هم نکنید. هیچ جوری نمی‌شد که بی‌خیالتون باشم. دیگه هر روز منتظر بودم تا توی راه مدرسه ببینمتون. اینجا یک محله کوچک است و خیلی زود فهمیدم خواهر فرزاد هستید توی بسیج با فرزاد دوست شدم. خیلی دلم می‌خواست با فرزاد در میان بگذارم . احساسم را که تبدیل شده بود به یک عشق سوزان ولی از رسمِ رفاقت دور بود. صبرکردم . می‌دونستم تا درس می‌خوانید و تا خواهرتون ازدواج نکنه شما ازدواج نمی‌کنید. پس بهترین کار این بود که خدمتِ سربازیم را تمام کنم و بعد بیام خواستگاری. خیلی برام سخت بود که نتونم ببینمتون ولی اون روز موقع خدا حافظی انگار خدا دعام را مستجاب کرد. داشتم خدا خدا می‌کردم تا قبل ازرفتنم ببینمتون. برادرم توی ماشین منتظرم بود و من دست دست می‌کردم که انگار خدای مهربون صدای قلبم را شنید . وقتی دیدمت دلم آرام گرفت. دلم می‌خواست بیام جلو بگم دوستت دارم. بگم منتظرم بمون. ولی نشد نتوانستم. این قدر حیا داشتی که نمی‌شد. تا منو دیدی راهت را هم کج کردی چطوری می‌تونستم بهت بفهمونم وقتی که حتی نگاهت را هم از من دریغ می‌کردی ولی به این امید بودم که فعلا قصد ازدواج نداری با خیال راحت راهی شدم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
در آن لحظه گذرِ زمان از دستِ فرشته در رفته بود و هاج و واج به حرفهای فرهاد گوش می‌داد. و باورِ این که فرهاد هم عاشقش بوده و تمام آن روزها و شبها که به فرهاد فکر می‌کرده فرهاد هم به او فکر می‌کرده؛ واقعا براش سخت بود. تمامِ این سالها چرا فرهاد سکوت کرده؟! و خوش به حالِ فرهاد که الان راحت و بی‌پروا از عشقِ و فراق می‌گفت حرفِ دلش را می‌زد. فرشته حسرت می‌خورد که این همه سال نتوانسته حرفِ دلش را به کسی بگوید و البته در زندگی با علی همه آن عشق را به فراموشی سپرده بود ولی الان که فرهاد کنارش نشسته و راحت از عشقِ پنهانش می‌گوید. باز فرشته نمی‌تواند حرفی بزند یعنی توی آن سالها هردو عاشق و دلسوخته و دور از هم چرا؟! هرچه فرهاد می‌گفت سؤال های بیشتری در ذهن فرشته نقش می‌گرفت که هنوز قادِر به پرسیدن نبود. دلش می‌خواست بگوید هر آنچه در ان سالها از خدا خواسته بود خوابش را، استخاره‌اش را، دعاهای نیمه شبش را، التماس‌هایش به خدا را .... ولی نمی‌توانست به مردی نامحرم و غریبه از رازِ دلش بگوید. رازی که سالها در سینه مدفون کرده بود. البته نمی‌خواست یادِ علی را از خاطرش ببرد و برایش سخت بود بعد از آن زندگی عاشقانه با علی بخواهد دیگری را شریک زندگیش کند و به دیگری عشق بورزد. شنیدنِ این حرف‌ها، الان توی این موقعیت برای فرشته خیلی سخت بود. احساس می‌کرد حالش داره هر لحظه بدتر می‌شه. و تمام گذشته، شبهای دعا، تنهایی، علی و عشقش و رفتنِ علی ... همه همه جلوی چشمش رژه می‌رفت احساس کرد قلبش داره از تپش می‌ایسته . و دیگه توان شنیدن نداره. حرفهایی که باورش براش سخت بود. الان دیگه وقتِ گفتنش نبود. کاش فرهاد همان سال‌ها این حرف‌ها را می‌زد کاش همان موقع به خواستگاری میامد کاش.... ولی الان دیگه جایی نداره گفتنِ این حرفها الان دیگه خیلی دیره .. سرش داشت گیج می رفت و بغض گلوش را می‌فشرد. چاره ای نداشت . از جایش بلند شد. _ببخشید آقای سلامی برادرم نظرِ من رو بهتون گفته. شرمنده من قصدِ ازدواج ندارم. _ولی حرف‌های من هنوز تمام نشده. خواهش می‌کنم لااقل بگذارید همه اون چیزی را که توی دلم هست را بهتون بگم . حرفهایی که این چند ساله توی دلم مونده. _شرمنده دیگه نمی‌تونست این حرفها را بشنوه هر آن ممکن بود اشکش سرازیر بشه . رویش را از فرهاد گرفت و به طرفِ خانه رفت فرهاد انگار متوجه حالِ خرابِ فرشته شد . _باشه هرچی شما بگی . ولی خواهش می کنم بگذارید باز هم بیام . فرشته خانم..... و فرشته سرِ جایش میخکوب شد و متعجب از لحنِ التماس‌آمیزِ فرهاد. _فرشته خانم من نمی‌تونم بدونِ شما زندگی کنم تا الان هم خیلی عذاب کشیدم خواهش می‌کنم اجازه بدید یه بارِ دیگه بیام و فرشته با زحمت آبِ دهنش را قورت داد و گفت: _با فرزاد هماهنگ می‌کنم _ممنونم لطف بزرگی به من می‌کنید 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیاست‌های زنانه بلد نیستی🤔⁉️ بیا اینجا تا یادت بدم چطور زندگی را به کام خودت و همسرت عسل کنی😍 آموزش سیاست‌های زنانه 👏👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 همین امشب وارد بشید و از ادمین 🎁 بگیرید👏👏
عزیزانی که برای اموزش سیاستها زنانه مشتاق هستید همین امشب بنر ما را برای دوستان‌تون بفرستید👏👏 و در کانال ها و گروه هاتون بگذارید تا خانم های بیشتری بتونن استفاده کنند👏👏 اجرتون با خدای مهربان🌺🌺
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 ✾ ✾ ✾ ══════💚══   ✨امام صادق علیه السلام فرمودند: روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبری مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانی است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💖✵─┅┄
💪 تو نه در دیروزی ، و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست ، زندگی را دریاب ! الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
امام صادق علیه السلام : لَولا أنَّ اللَّهَ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَي ظَهرِ الأرض؛اگر خداوند اميرمؤمنان را برای فاطمه نمی‌‌آفريد ، در زمين همتايی برای او نبود. الكافي : ج ۱ ص ۴۶۱ ح ۱۰ سالروز ازدواج آسمانی امیرمومنان و زهرای صدیقه مبارک باد🌺🌺🌺 الهی که به یمن این روز مبارک به زودی بخت تمام مجردها باز بشه و ازدواجی مناسب داشته باشند🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزار پنج شهید گمنام، شهریار رو بروی امامزاده اسماعیل علیه السلام به همت مردم عزیز این شهر، مدتی است که در این مکان، که فضای سبز است. غروب جمعه ها، مراسم نماز استغاثه امام زمان(ارواحنا له الفداء) بر پا می شود. خواهران و برادران شهریاری حتما تشریف بیارید. اللهم عجل لولیک الفرج🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام عزیزان امروز و هر روزتان بخیر 💐 به مناسبت سالروز ازدواج امیرمومنان و دخت نبی صلوات الله علیهما یک عیدی ویژه داریم😍💥👏👏 😍👏👏 فقط و فقط تا فردا شب ✅ پس زودتر اقدام کنید تا جا نمونید کلمه اسرار زناشویی را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 یا 👇👇👇👇👇 🔸آناتومی اندام تولید مثل 🔸نحوه رابطه صحیح 🔸باورهای غلط در مورد رابطه 🔸تربیت جنسی نوجوان 🔸چگونگی رسیدن به لذت نهایی 🔸انواع رابطه خوب و موثر بر اساس شخصیت هر فرد 🔸علل خیانت و راهکارهای جلوگیری از آن 🔸تربیت جنسی و کلی مطلب نو و جدید که هیچ جای دیگه ای ندیدید👏👏 ⛔️به همراه پی دی اف و عکس های مخصوص دروس ✅ و مسائل خیلی مهم که دانستنش برای هر خانم‌ متاهلی واجبه ✅✅ چرا که دانستن این موارد کمک می کنه همسرتون و حتی خودتون را بهتر بشناسید و تلاش تون در مسیر صحیح قرار بگیره و صد البته رضایتتون از زندگی و کنار هم بودن صد چندان شود💞 ما اینجاییم که کمک تون کنیم از زندگی بیشترین لذت را ببرید✅ چون شما لایق بهترین ها هستید💐👏👏 پس خودتون را دست کم نگیرید و برای ساختن زندگی بهتر تلاش کنید💪👏👏 عشق و محبتتون در زندگی زناشویی روز افزون باد🌺🌺💞 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام عزیزان امروز و هر روزتان بخیر 💐 به مناسبت سالروز ازدواج امیرمومنان و دخت نبی صلوات الله علیهما
در ضمن چون در این دوره مطالب عنوان میشه که مخصوص متاهلین است از گذاشتن مینی دوره در کانال اسرار درون معذوریم حتما باید دوره را شرکت کنید و بهره ببرید✅ حتما افراد متاهل یا خانم های دم بخت ثبت نام کنید✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣هنگام قهر کردن اتاق خواب تان را ترک نکنید❌ متاسفانه برخی از خانم ها یا آقایان، با کوچک‌ترین ناراحتی قهر می کنند و بعد از قهر کردن اولین کاری که می کنند این است که اتاق خواب را ترک می کنند.
💞یکی از مهم ترین مسائلی که باید در زندگی زناشویی در نظر داشته باشیم این است که قهر و بحث و اختلاف عقیده و سلیقه و... هر چه کدورت و ناراحتی از یکدیگر داریم باید پشت در اتاق خواب گذاشت.
💖هر چند طرف مقابل تحویل‌تان نگرفت اما حتما در کنار هم بخوابید و اصلا و ابدا اجازه ندهید قهرتان طولانی شود❌❌
💞وقتی دو نفر ادم عاقل و بالغ می توانند با گفتگوی منطقی به همراه کمی چاشنی گذشت اختلاف را حل کنند چرا باید قهر بیش از چند دقیقه‌ای داشته باشند🤔⁉️
😳چند دقیقه⁉️⁉️ بله😊👌 اگر قهر کردید فقط ۴ یا ۵ دقیقه باشد و بس✅ بیشتر از این باشد پایه های زندگی‌تان را سست می کند.
🍃هر بار قهر کردن باعث می شود که دلهایتان از هم سرد شود وای به روزی که یکی از زوجین اهل کینه جویی و انتقام باشد. دیگر نمی شود جبران کرد.
🍃متاسفانه در مشاوره‌ها داریم که خانم میگه، مثلا چند سال پیش، همسرم خواسته ای داشته که من مخالفت کردم. از آن به بعد کینه به دل گرفته و هر چقدر هم خوب باشم باز هم یادآوری می کند که فلان موقع تو من را نابود کردی و... همچنان داستان ادامه دارد.
🤗یک خانم با به محض اینکه متوجه شد همسرش از چیزی ناراحت است باید از دل او دربیاورد. مثلا، آقا اخم کرده و قهر کرده. به اتاق می رود و در را محکم می کوبد، به نشانه اینکه "تو حق نداری به اتاق بیایی"
🤗ایجا خانم با صبوری بچه ها را می خواباند و به اتاق خواب می رود. آقا پشت کرده و خودش را به خواب زده. خانم انگار نه انگار آقا قهر کرده. آرام شروع به نجوا کردن و نوازش کردن می کند.