#گندمزار_طلائی
#قسمت_255
وای از خجالت آب شدم و زود سرم را پائین انداختم.
و اونم برگشت به سمتِ آب.
خیلی بد شد . فهمید داشتم نگاهش می کردم.😔
لبم را گاز گرفتم و از شرم ؛ احساس کردم ، تنم داغ شده . از این بدتر نمی شد.
درگیرِ افکارِ خودم بودم .که گفت:
_یادمه یه روز داشتی همین جا همین کار را انجام می دادی .
سنگ توی آب می انداختی و من از دور تماشا می کردم .خیلی نگرانت بودم . می ترسیدم بیفتی توی آب. ولی جرأت نمی کردم بهت نزدیک بشم. از دور مواظبت بودم و با خودم می گفتم :حواسم باشه تا خواستی بیفتی بیام نجاتت بدم.
آخه خیلی کوچیک بودی .😊
هر وقت توی مزرعه بودیم . حواسم بهت بود.مخصوصا از وقتی که زمین خوردی و پات شکست. خودم را مقصر می دانستم و فکر می کردم که اگه من حواسم بهت بود . اون اتفاق برات نمی افتاد. توی مزرعه هم که خطر زیاد بود .
توی اون سالها تو ومامانت خیلی سختی کشیدید.
منم کاری از دستم نمی اومد . از تنها بودنتون رنج می بردم و بی کسی هاتون را با تمام وجودم حس می کردم .
شبهایی که مادر بزرگم پیشتون می موند و بعد برامون می گفت از تنهایی و ترس هاتون ؛ خیلی نگرانتون بودم .
مخصوصا که گفته بود تو چقدر می ترسی و از مامانت جدا نمی شی.
گاهی شبها می اومدم و پشت دیوار حیاطتون گوش وایمیسادم که صدایی نیاد و نترسید .
شاید برات خنده دار باشه . ولی باور کن من خواب راحت نداشتم .😊
قادر می گفت و می گفت و من ماتِ حرفهاش بودم. نمی دونم چرا حرفهاش برام شیرین بود. و دلم می خواست همین طور ادامه بده . دستم را زیر چونه ام گذاشته بودم و خیره شده بودم به آب. وگوشم به حرفهای قادربود .
اصلا گذر زمان را حس نمی کردم.
با خودم.گفتم"چرا قبلا این حرفها را نمی زد. چرا هیچ وقت حرف زدنش را ندیده بودم. 🤔
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
سلام دوستان
ایام به کامتان باد🌹
شرمنده امشب یک قسمت داشتیم
فرصت نکردم بنویسم 😔
ببخشید
دیدو بازدید و این حرفا 😊
ممنون که اینقدر بزرگوارید 🌹
دلنوشته 🌹
می شود امشب مرا مهمان کنی
یک نظر بر این دلِ ویران کنی
مثلِ هرشب غرقِ در یادت به ذکر
سر به مُهرم تا خطا جبران کنی
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
شبتون بهشت
التماس دعا
در پناه خدا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام.صبحتون بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:💚
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🌸سیزده بدر ، سال دگر
💚هیچ کس نباشد در به در
🌸از عشق و مهر و عاطفه
💚قلبی نباشد بی اثر
🌸خاموش و سرد و ناامید
💚هرگز نباشد یک نفر
🌸هرگز نیفتد یک درخت
💚از ضربه ی سرد تبر
🌸از جنگ و خونریزی ، زمین
💚خالی بماند سر به سر
🌸هرگز نماند کودکی
💚بی سایه ی سبز پدر
🌸تنها دلی که عاشق است
💚باشد به هر جا معتبر
🌸از جان پاک عاشقان
💚باشد جدا شر و خطر
🌸چشم انتظار هر آن که هست
💚آید عزیزش از سفر
🌸بی غصه باشند مردمان
💚سال دگر سیزده بدر
🌷روز طبیعت مبارک🌷
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#خانواده_متعالی 13 #جلسه_پنجاه_و_هشت 👇👇
ریپلی به جلسه قبل👆👆🌹