#سوره_البقره
#تفسیر_آیه20
برقها پى در پى بر صفحه آسمان تاريك جستن مى كند: نور برق آنچنان خيره كننده است كه نزديك است چشمها ى آنها را بربايد (يكاد البرق يخطف ابصارهم ).
هر زمان كه برقى مى زند و صفحه بيابان تاريك ، روشن مى شود، چند گامى در پرتو آن راه مى روند، ولى بلافاصله ظلمت بر آنها مسلط مى شود و آنها در جاى خود متوقف مى گردند (كلما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا).
آنها هر لحظه خطر را در برابر خود احساس مى كنند، چرا كه در دل اين
بيابان نه كوهى به چشم مى خورد، و نه درختى تا از خطر رعد و برق و صاعقه جلوگيرى كند، هر آن ممكن است هدف صاعقه اى قرار گيرند و در يك لحظه خاكستر شوند!.
مى دانيم صاعقه ها به هر برآمدگى از زمين حمله مى كنند، اما در دل بيابان جز آنها بر آمدگى پيدا نمى شود كه صاعقه متوجه آن گردد، بنابراين خطر جدى و حتمى است (با توجه به اينكه خطر صاعقه در بيابانهاى مسطحى همچون بيابانهاى حجاز به درجات از مناطق كوهستانى بيشتر است اهميت اين مثال براى مردم آن محيط روشنتر مى شود).
خلاصه نمى داند چه كند، مضطرب و پريشان ، حيران و سرگردان بر جاى خود ايستاده ، نه راهى در ميان شنهاى بيابان پيدا است و نه راهنمائى كه در پرتو هدايت او گام بر دارد.
حتى اين خطر وجود دارد كه غرش رعد، گوش آنها را پاره و نور خيره كننده برق چشمشان را نابينا كند، آرى (اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از ميان مى برد چرا كه خدا به هر چيزى توانا است ) (و لو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله على كل شى ء قدير).
آرى منافقان درست به چنين مسافرى مى مانند، آنها در ميان مؤ منان روز افزون كه همچون سيل خروشان و باران پرپشتى به هر سو پيش مى روند قرار گرفته اند.
♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص147♦️