#سوره_الفاتحه
#تفسیر_آیه4
تفسير: ايمان به رستاخيز دومين پايگاه
در اينجا به دومين اصل مهم اسلام يعني قيامت و رستاخيز توجه ميكند و مي گويد: خداوندي كه مالك روز جزا است (مالك يوم الدين).
و به اين ترتيب محور مبد، و معاد كه پايه هر گونه اصلاح اخلاقي و اجتماعي است در وجود انسان تكميل مي گردد.
جالب اينكه در اينجا تعبير به مالكيت خداوند شده است، كه نهايت سيطره و نفوذ او را بر همه چيز و همه كس در آن روز مشخص مي كند، روزي كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براي حساب حاضر ميشوند، و در برابر مالك حقيقي خود قرار مي گيرند، تمام گفته ها و كارها و حتي انديشه هاي خود را حاضر مي بينند، هيچ چيز حتي به اندازه سر سوزني نابود نشده و به دست فراموشي نيفتاده است، و اكنون اين انسان است كه بايد بار همه مسوليتهاي اعمال خود را بر دوش كشد!.
حتي در آنجا كه خود فاعل نبوده، بلكه بنيانگزار سنت و برنامهاي بوده است، باز بايد سهم خويش را از مسوليت بپذيرد.
بدون شك مالكيت خداوند در آن روز يك مالكيت اعتباري، نظير مالكيت ما نسبت به آنچه در اين جهان ملك ما است، نمي باشد، چرا كه اين يك مالكيت قراردادي است با تشريفات و اسنادي مي آيد و با تشريفات و اسناد ديگري از ميان مي رود، ولي مالكيت خدا نسبت به جهان هستي مالكيت حقيقي است، و آن پيوند و ارتباط خاص موجودات با خدا است كه اگر يك لحظه از او بريده شوند نابود ميشوند، همانگونه كه اگر رابطه لامپ هاي برق با كارخانه اصلي بريده شود روشنايي در همان لحظه محو و نابود خواهد شد.
و تعبير ديگر اين مالكيت نتيجه خالقيت و ربوبيت است، آن كس كه موجودات را آفريده و تحت حمايت خود پرورش ميدهد، و لحظه به لحظه فيض وجود و هستي به آنها مي بخشد، مالك حقيقي موجودات است.
نمونه ضعيفي از مالكيت حقيقي را در خودمان نسبت به اعضا، پيكرمان ميتوانيم پيدا كنيم، ما مالك چشم و گوش و قلب و اعصاب خويش هستيم، نه به معني مالكيت اعتباري، بلكه يك نوع مالكيت حقيقي كه از ارتباط و پيوند و احاطه سرچشمه مي گيرد.
در اينجا اين سوال پيش مي آيد كه مگر خداوند مالك تمام اين جهان نيست كه ما از او تعبير به مالك روز جزا مي كنيم؟ پاسخ اين سوال با توجه به يك نكته روشن مي شود و آن اينكه مالكيت خداوند گر چه شامل هر دو جهان مي باشد، اما بروز و ظهور اين مالكيت در قيامت بيشتر است، چرا كه در آن روز همه پيوندهاي مادي و مالكيت هاي اعتباري بريده ميشود، و هيچ كس در آنجا چيزي از خود ندارد، حتي اگر شفاعتي صورت گيرد باز به فرمان خدا است، يوم لا تملك نفس لنفس شيا و المر يومذ لله: روزي كه هيچ كس مالك هيچ چيز براي كمك به ديگري نيست، و همه كارها به دست خدا است (سوره انفطار آيه 91).
♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص 63 و 64♦️
#سوره_البقره
#تفسیر_آیه4
4 - ایمان به تمام انبیاء
ويژگى ديگر پرهيزكاران ايمان به تمام پيامبران و برنامه هاى الهى است ، قرآنمى گويد: (آنها كسانى هستند كه به آنچه بر تونازل شده و آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان دارند) (و الذين يؤ منون بماانزل اليك و ما انزل من قبلك).
و به اين ترتيب نه تنها اختلافى از نظر اصول و اساس در دعوت انبياء نمى بينند بلكه آنها را معلمان و مربيان هماهنگى مى دانند كه يكى پس از ديگرى در اين آموزشگاه بزرگ جهان انسانيت براى پيش بردن انسانها در سير تكامليشان گام مى گذارند آنها نه تنها اديان آسمانى را مايه تفرقه و نفاق نمى شمرند، بلكه با توجه به وحدت اصولى آنها، وسيله اى براى ارتباط و پيوند ميان انسانها مى دانند.
كسانى كه داراى اين درك و ديد باشند، روح خود را از تعصب پاك مى سازند و به آنچه همه پيامبران الهى براى هدايت و تكامل انسانها آورده اند، ايمان پيدا مى كنند، همه هاديان و راهنمايان راه توحيد را محترم مى شمرند.
البته ايمان به دستورات پيامبران پيشين مانع از آن نخواهد بود كه فكر و عمل خود را با آئين آخرين پيامبر كه آخرين حلقه سلسله تكاملى اديان است تطبيق دهند چرا كه اگر غير از اين كنند در مسير تكامل خود گامى به عقب برداشته اند.
♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص107♦️