#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
سلام وقت بخیر
خواستم ازاستادعزیزسرکارخانم فرجام پورعزیزتشکرکنم
من یک خانم هستم وباوجودمتاهل بودنم وداشتن۲فرزندواردیک رابطه اشتباه شدم که این منوخیلی اذیت میکردونمیتونستم به زندگی عادی باهمسروفرزندانم برگردم ذهنم بدجوردرگیررابطم باشخص جدیدشده بودتااینکه خداروشکرباکمک وراهنمایی های استادعزیزسرکارخانم فرجام پورتونستم ازاین رابطه فاصله بگیرم وزندگیم روبه روال عادی برگردونم
خیلی ممنون وسپاسگزارم استادعزیزخدابه زندگیتون برکت بده🙏🌺
#این_جمعه_هم_گذشت
👈هر زمان که مے گوییم " العجل یا مولای یا صاحب الزمان "
زمزمه هایت را میشنوم که میگویے
صبـر کن چشــم دلت نیـل شــود مے آیم
شعـر مـن حضــرت هابیـل شـود مے آیم
قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست
دل به آیینـــه کـه تبـدیـل شــود مے آیم
✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
●➼┅═❧═┅┅───┄
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_31
آخر شب، مهمان ها را تا جلوی باغ همراهی کردند. احمد آقا اتومبیل را بیرون برد و پیاده شد.
به سمتِ امید آمد و دستش را گرفت و به گرمی فشرد و گفت: " از بقیه حلالیت گرفتیم، شمام هر بدی ای از ما دیدی حلال کن."
امید با تعجب پرسید: "منظورتون چیه؟حلالِ چی؟"
احمد آقا امید را در آغوش گرفت و گفت: "ان شاءالله خدا بخواد مسافریم. رفتنم با خودمه و برگشتنم با خدا."
امید لبخندی زد و پرسید: "به سلامتی. مگه کجا می خواید برید؟"
احمد آقا با صدای بلند خندید و گفت: "مگه نمی دونی مهندس جان؟ دارم می رم اون ورِ آب."
و باز بلند خندید. امید با تعجب نگاهش کرد. این جور سفرها به او نمی آمد!
خاله زری جلو آمد و گفت: "احمد آقا می رن سوریه."
امید گفت: "سوریه؟ الآن اوضاع سوریه اصلا مناسب زیارت نیست. حالا یه جای دیگه برن."
خاله زری لبخندی زد و گفت: "بله امید جان. به خاطر همینه که دارن می رن. اصلا امشب برا همین اومدیم. احمدآقا می خواستن قبل رفتن، همه رو ببینن و خدا حافظی کنن. خدا بخواد چند روز دیگه اعزام می شن."
امید گفت: "یعنی چی اعزام می شن!؟ مگه می رن برای جنگ!؟."
احمد آقا خندید و گفت: "زیاد غصه نخور برام. تماس تصویری می گیرم خبر می دم."
امید همچنان هاج و واج نگاهش کرد و در دلش گفت: "عجب آدم بی فکری! زن و بچه شو می خواد ول کنه بره اون ور که چی!؟"
ناگهان صدای زهرا که در حال سوار شدن، خداحافظی می کرد، او را از افکارش بیرون کشید. لبخندی به لبش نشست، خداحافظی کرد و دست تکان داد.
غمگین به اتاقش برگشت. خودش را روی تخت انداخت و در حالی که به ماه نصفه و نیمه داخل آسمان نگاه می کرد با خودش زمزمه کرد:
" بگذار بگريم من و بگذار بگريم!
بگذار در اين نيمه شب تار بگريم!
او رفت و اميد دل من دور شد از من!
بگذار که در دوری دلدار بگريم!"
این را گفت و بی اختیار اشک داغی از چشمش جدا شد و روی گونه اش سر خورد و جاری شد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_32
به سختی پلکهایش را از هم جدا کردو دستش را دراز کرد.
گوشی اش را برداشت.
پیامکی از طرف محسن بود.
"سلام مهندس، صبح بخیر، دفتر منتظرتم."
به ساعت گوشی نگاه کرد. نُه صبح بود. وقتی ساعت ِارسالِ پیام را دید، از تعجب چشمانش گرد شد. "ساعتِ پنج صبح."
یعنی این بشر خواب نداشت.
با زحمت خود را از تخت جدا کرد.
باید به دفتر استاد تهرانی می رفت.
او لطف کرده بود و اتاقی در دفترِ کارش به آن ها داده بود. همراه با وسایل کار.
تا با راهنمایی های خودش، روی طرح های اولیه پروژه؛ که یک مجتمعِ تجاری بود، کار کنند.
باز هم صبحانه نخورده راه افتاد.
که پایین پله ها،
مادرش دستش را گرفت و گفت:"صبحانه نخورده اجازه رفتن نداری."
به ناچار چند لقمه صبحانه و یک فنجان چای خورد و خداحافظی کرد و راه افتاد.
در طِی راه ذهنش درگیره سحر خیزیِ محسن بود.حتما باید علتِ سحر خیزی اش را بپرسد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
صبح شد
بازهم آهنگ خدا می آید
چه نسیم ِخنکی!
دل به صفا میآید
به نخستین نفسِ
بانگِ خروس سحری
زنگِ دروازه ی
دنیا به صدا میآید
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون بخیر🌺
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨امام باقر علیهالسلام فرمودند:
کسی که قائم(ع) ما را دریابد و در رکاب حضرتش کشته شود پاداش دو شهید را دارد و کسی که در رکابش یک دشمن ما را به قتل برساند پاداش بیست شهید را خواهد داشت.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
وقتی مشغول انجام کار ممکنی هستیم به قدرت احتیاج داریم.💪
اما هنگامیکه مشغول عملی غیرممکن هستیم به ایمان احتیاج داریم 💥😌
همیشه و همه جا
ایمان به خدا و قدرت لا یزالش
پیروزی را در پی خواهد داشت
ما می توانیم💪
با توکل به خدای قادر👏
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💎
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌اگر ۱۳ آبان را به دانشآموز یاد بدهیم بیدینی وجود نخواهد داشت
👈 و دعوت علیرضا پناهیان به راهپیمایی ۱۳ آبان دانشآموزان
#تصویری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️
#کلیپ
✍تفاوتهای روانشناختی زن و مرد
✍ خاطره جالب #حاج_آقاپناهیان از یک اردوی دانشجویی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490