eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💪 ❣ بهترین عادت ذهنی برای افزایش اعتمادبه‌نفس "تکرار روزانه موفقیت‌ها" است. این فرآیند ساده که تنها دو دقیقه طول می‌کشد، شما باید به‌جای تمرکز بر اشتباهات، بر روی چیزهای کوچکی که هر روز آن‌ها را با موفقیت انجام می‌دهید، تمرکز کنید.👌 خدا یا به امید خودت❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت دولت کریمه امام مهدی علیه‌السلام، با تمام دولتهای جهان، در «بلوغ جهان‌بینی و سبک زندگی» ماست! √ تنها مسیرِ بهشت! @ostad_shojae I montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 ◽️مزایای وفاداری ▫️بر کسی پوشیده نیست که وفاداری می‌تواند روابط را تقویت کند؛ زیرا مردم وقتی می‌دانند طرف مقابل به آنها وفادار است در ادامه زندگی زناشویی خود صادق‌تر و صریح‌تر هستند. این امر همچنین باعث ایجاد اعتماد و صمیمیت در روابط خواهد شد. ▫️البته مزایای وفادار بودن نه تنها در روابط زناشویی که در مورد روابط کاری و اجتماعی نیز صدق می‌کند؛ زیرا وقتی احساس می‌کنیم دیگران به ما وفادار هستند، می‌توانیم اصالت بیشتری داشته باشیم و فیلترهای اجتماعی که برای خود قرار داده‌ایم را از میان برمی‌داریم. ▫️در کنار این موارد وفادار بودن به ایجاد اعتماد به نفس بیشتر هم کمک می‌کند. این حس برای رفاه ذهنی، عاطفی و جسمی بسیار مهم است. دانستن اینکه افرادی در زندگی‌تان هستند که از شما حمایت می‌کنند و در صورت نیاز در کنار شما خواهند بود، می‌تواند به شما احساس امنیت بدهد. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️ 💞 🎥 کلیپ 🔻 آنچه زنان و مردان از تفاوت در جسمشان نمی‌دانند؟ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🎁چه کادویی واسه همسرم بخرم؟! 👈حواستون باشه که همسرتون با شما فرق داره. خیلی وقتها، ما همون کاری رو برای همسرمون انجام میدیم، که دوست داریم اون برای ما انجام بده. اما این خیلی اشتباه بزرگیه...‼️❌ 👈 اگه خواستین واسه همسرتون کادو بخرین، باید ببینین اون چی نیاز داره، نه اینکه خودت چی دلت می‌خواد... ❌👈هیچ وقت خریدهای ضروری زندگی رو به عنوان کادو براش تهیه نکنید...! ❌👈 آقای عزیز! ماشین لباسشویی، وسیله ضروری منزل به حساب میاد؛ نه کادو برای زن خونه...! ‼️👈 خانم عزیز! اگه یه کم بگردی، حتما کادوی بهتری از جوراب و زیرپوش هم میتونی برای همسرت پیدا کنی! 💞 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🟢 ۵قضاوت غلط درمورد آقایان❌❌ ۱.همه مردها خیانتکارن ۲.اگه شوهرت بهت ابراز علاقه کرد حتما خواسته ای داره ۳.آقایون همه براشون مهم اند غیراز همسرشون ۴.خیلی از مردها چشم دیدن خانواده همسرشون رو ندارن ۵.آقایون محبتشون فقط ظاهریه حتما در شناخت تفاوتخای زن و مرد کوشا باشید✅ 💞 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞😍 خبرت هست شدی صاحب هربند دلم...❤️😘 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلوی چشمانش دستی را دید که تکان می خورد. پلک هایش را روی هم فشرد. دوباره باز کرد. چهره خندان محسن را دید که برایش دست تکان می دهد. همانطور با لبخند گفت:"کجایی مهندس؟ چندبار صدات کردم. ولی اصلا حواست نیست." امید لبخندی زد و گفت:" همین جام." مکثی کرد و ادامه داد": محسن جان چه خبره؟ امشب یه جورِ دیگه نماز خوندی و دعا کردی. این ذکرها چی بود که گفتی؟" محسن خندید وگفت:"امشب با همه شبهای سال فرق داره. آخه شبِ عیده. ذکر و دعاهای مخصوص خودش رو داره.امید جان فردا عید فطره. بعد از یک ماه روزه داری. خدا به روزه دارا عیدی می ده. باید امشب تا می تونیم دعا کنیم و امشب رو از دست ندیم." امید سر به زیر انداخت. غم عالم به دلش نشست.شوق و امیدی در چشمانِ محسنِ می درخشید که امید محتاجِ ذره ای از آن بود. کاش می توانست مثلِ او شاد و امیدوار باشد. محسن کنارش نشست و آرام گفت:" چی شد؟ ناراحتت کردم؟" بغض، دلِ شکسته امید را لرزاند. اشکش بی اجازه روی گونه اش چکید. دستش را بالا برد و اجازه فرودآمدنِش را نداد و روی گونه مهارش کرد. محسن آهی کشید و دست بر شانه امید گذاشت و گفت:" بریز دور هر چیزی که آزارت می ده. همه گذشته را دور بریز. ما اینجاییم. الآن، امروز، امشب، می تونیم فردا را اون طوری که دوست داریم بسازیم. فقط و فقط به این شرط که افسوس گذشته رو نخوریم. و مسئله ای که از دستِ ما خارجه، بهش فکر نکنیم. ما باید زندگی کنیم. اونم به بهترین شکل:" امید سر بلند کرد و به لبخند محسن خیره شد. کمی مکث کرد و پرسید:"حرفهایی که می زنی عقایده خودته یا دینت؟" محسن خندید و گفت:"آخه، اصلا مگه می شه که کله پوک من به این چیزا قد بده. داداش ما کجا این حرفا کجا؟ بزرگای دین گفتند و ما هم یاد گرفتیم.:" امید با تردید گفت:"آخه ...راستش.... می خوام یه چیزی بپرسم." 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
محسن گفت:"هرچه می خواهد دلِ تنگت بپرس." امید گفت:" راستش، می خوام بدونم، از شهیدان چی می دونی؟ یعنی می خوام باهاشون بیشتر آشنا بشم. " محسن گفت:" اینکه کاری نداره. خودم اینجا آماده نشستم. به عنوان نماینده یک شهید. بپرس ببینم. چی می خوای بدونی؟ هرچی بدونم می گم. " امید گفت:" می خوام بدونم اخلاقشون چطوری بوده. این چیزهایی که درباره شون می گن، درسته؟ مثلا اینکه می گن محمد خیلی مرد بوده. یا پدرت خیلی فعال بوده و به همه کمک می کرده. یا اینکه می گن، اونا با همه فرق داشتند. این حرفا راسته یانه؟ یا اینکه مثلا، زن و بچه داشتند، ولی راحت دل کندند و رفتند." محسن نفس عمیقی کشید و گفت:" امید جان، شاید من پدرم را به خاطر نیارم، ولی از دوستاش و مامانم و بقیه، جز اینا چیزی نشنیدم. تمامِ در و همسایه و مغازه دار و فامیل همه حرفشون یکیه. و محمد، تا اونجا که شنیدم، همین طور بوده. همسر نو عروسش رو گذاشته و رفته. می دونی امید جان هر وقت دلم می گیره میرم مزار شهدا. همونجا که باهم رفتیم. وقتی می بینم چقدر راحت از دنیا گذشتند و رفتند، دیگه غصه دنیا رو نمی خورم. آروم می شم. به نظرِ من همه این حرفا که گفتی درباره شهدا، درسته." امید گفت:" خب چرا؟ چرا باید از دنیا و از همه چیز بگذرند و برند؟ مگه به این راحتیه؟ تازه ترک همه چیز رو کنند. چی گیرشون میاد؟ جز مرگ برای خودشون و بدبختی برای خانواده هاشون؟" محسن آهی کشید و گفت:"نه دیگه، اینجا رو دیگه اشتباه می کنی. مطمین باش، یه نیروی بالاتری اونا رو به سمت خودش می کشه. یه نیرویی بالاتر از محبت دنیا و حتی عشقِ زن و فرزند. لذت بهتری در انتظارشونه. درکش می کنند که همه چیز رو برای رسیدن بهش فدا می کنند." امید با صدای بلند گفت:"چی؟ مثلا چه چیزی منتظرشونه؟ الان پدرت رفت و یک عمر مادرت رو با سه تا بچه بدبخت کرد. یا محمد؛ رفت ولی مادرم رو بدبخت کرد. این درسته؟ این می شه لذت بهتر؟ " محسن لبخند زد و گفت:" تا تعبیرت از بدبختی و خوشبختی چی باشه." بعد گوشی اش را در آورد و روی صوتی پلی کرد و نزدیک امید گذاشت و گفت:" شاید صدها بار این رو گوش کردم. خیلی زیباست." امید گوش تیز کرد و چشمانش را بست. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا