#گندمزار_طلائی
#قسمت_270
خندیدنم که تموم شد گفتم:
_راستی راستی عصبانیت من را ندیده بودی ⁉️
_چرا دیده بودم . اتفاقا چند بار. شانس منِ بد بخت بود که هر بار می دیدمت عصبانی وبد اخلاق بودی 😁
_خب حتما دلیل داشتم.
_بله ! چه دلیلی بدتراز دیدنِ من 😁
_اِه چه ربطی داره ⁉️
_نمی دونم از خودت بپرس😊
_من که یادم نمیاد بی دلیل یا به خاطرِ دیدنت عصبانی باشم.
فقط اون روزی که با مامانم دعوام شد . عصبانی بودم . وقتی اومدم بیرون دیدمت. به خاطر حرفهای مامانم عصبانی بودم. 😔
_بله می دونم .خوب یادمه . بعد هم ترکش هات من بدبخت را گرفت.
من تازه داشتم می اومدم در بزنم؛ ببینم چی شده ؟ که سر کار خانم بیرون اومدی و غضبناک نگاهم کردی. منم از ترس زهره ترک شدم 😁
_به من چه جنابعالی ترسو تشریف داری .وگرنه من که ترس ندارم😊
_ولی جدا از این حرف هاگندم اون روز خیلی نگرانم کردی .
وقتی رفتی گفتم الان یه دور می زنی وبرمی گردی .ولی وقتی دیر کردی . وای وقتی دیدم هوا داره تاریک می شه وتو هنوز نیامدی داشتم.سکته می کردم.
به مادر بزرگم گفتم :باید به هر بهانه ای شده بریم دنبال گندم. راستش می دونستم کجایی 😔
از یاد آوری آن روز خودم هم ناراحت وشرمزده شدم .
وقتی دید سگوت کردم گفت:
راستی می خوای باغچه را از نزدیک ببینی ⁉️
_آره خیلی دلم می خواد.
_پس پاشو . بریم توی حیاط.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_271
باهم به حیاط رفتیم.
با دقت به باغچه ها نگاه می کردم. خیلی با دقت ونظم گلکاری شده بود و هنوز بوته های رز گل داشت.
ودرخت خرمالو در یکی از باغچه ها و درخت انار در یکی دیگه بود.
حواسم رفته بود به باغچه ها داشتم با دقت نگاه می کردم که احساس کردم چیزی روی دوشم نشست. برگشتم یک پتوی نازک بود که قادر روی دوشم انداخت. بعد با لبخند نگاهم کردو گفت:
_هوا داره سرد می شه 😊
نمی خوام اولین بار که اومدی اینجا سرما بخوری .
با لبخند گفتم:
_ممنونم .
بعد یه دفعه یاد گذشته افتادم . واینکه همیشه ازش فراری بودم و فکر می کردم که مزاحم زندگیمه .ولی توی همان چند ساعت؛ آنقدر ازش محبت و خوبی دیده بودم که شرمنده شدم از رفتار وافکار گذشته ام.😔
انگار متوجه شد. که گفت:
_گندم چی شد؟ناراحت شدی برات پتو آوردم.
با تعجب سرم را بلند کردم وگفتم:
_نه نه 😳
به این خاطر نیست.
_پس چی شده ⁉️چرا یه دفعه ناراحت شدی⁉️
_راستش فکر می کنم من یه عالمه عذر خواهی بهت بدهکارم 😔
_بابتِ چی ⁉️
_بابت گذشته .
_آن وقت چرا⁉️😊
_آخه من خیلی بهت بد کردم .تا جائی که فکر می کردی ازت متنفرم .
ببخشید من بد کردم 😔
یه دفعه زد زیر خنده و گفت:
_من می خواستم مزه دهنت را بفهمم 😁
_نه حرفهات جدی بود.فقط ببخشید.
من توی گذشته اشتباه زیاد داشتم .می دونم.
_باشه . باشه . من می بخشم .فقط به یک شرط!
_چه شرطی ⁉️هرچی باشه قبول می کنم.
_شرطش اینه که کلا اون روزها را فراموش کنی. هر چی که باعث ناراحت شدنت می شه؛ از ذهنت دور بریزی .
فقط وفقط به الان فکر کن . همین .👌
_آخه نمی شه من خیلی هم خودم و هم اطرافیانم را اذیت کردم😔
_گندم .... بس کن . گذشته ها گذشته .دیگه هیچ وقت راجع بهش حرف نزن.
بعد هم رفت شیر آب را باز کرد و شلنگ را گرفت روی درخت و به من گفت:
_دوست داری باغچه را آبیاری کنی⁉️😊
با ذوق گفتم :
_آره . هر چند هوا یه کم سرده . ولی آب بازی را خیلی دوست دارم 😍
بعد هم با سرعت شلنگ را ازدستش گرفتم و با غچه را آب پاشی کردم.
خیلی زود با این حرکتش من را از هرچه خاطره ی بد بود دور کرد.
بازهم به خوبی هاش یه خوبی دیگه اضافه شد.😊
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
عید است ودلم شادی بی حد دارد
یاد از کرم و رحمت سرمد دارد
چون آمده از عرش حسین بن علی
انس وملک صلوات برمحمد دارد
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌸
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
شبتون پر نور
حاجاتتون روا
دلتون شاد باد
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خداوند
لــــوح و قلم
حقیقت نگـــار
وجود و عـــدم
خـــــدایی که
داننده رازهاست
نخســــــتین
سرآغاز آغازهاست
باتوکل به اسم اعظمت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرمودند:💚
حذيفة بن يمان: پيامبر (ص) را ديدم كه دست حسين بن على عليه السلام را گرفته بود و مى گفت:
اى مردم! اين حسين، فرزند على است. او را بشناسيد. سوگند به آن كه جانم در دست اوست، او و دوستدارانش و دوستداران دوستدارانش در بهشت اند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
آیه12: 💠الا انهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون💠
ترجمه: آگاه باشيد اينها همان مفسدانند ولى نمى فهمند.
#سوره_البقره
#تفسیر_آیه12
قرآن در این آيه مى گويد: بدانيد اينها همان مفسدانند و برنامه اى جز فساد ندارند ولى خودشان هم نمى فهمند! (الا انهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون ).
بلكه اصرار و پافشارى آنها در راه نفاق و خو گرفتن با اين برنامه هاى زشت و ننگين سبب شده كه تدريجا گمان كنند اين برنامه ها مفيد و سازنده و اصلاح طلبانه است ، و همانگونه كه سابقا نيز اشاره كرديم گناه اگر از حد بگذرد، حس تشخيص را از انسان مى گيرد، بلكه تشخيص او را واژگونه مى كند، و ناپاكى و آلودگى به صورت طبيعت ثانوى او در مى آيد.
♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص128♦️
#یا_قمر_بنے_هاشم 🌙
قبلہے عشقےو زیبایےتان معروف اسٺ
#دلربایے و دل آرایےتان معروف اسٺ
نہ فقط شیعہ بہ عبّاس،همہ مےنازند
باب #حاجاتے وآقایےتان معروف اسٺ
#ولادت_حضرت_عباس_ع_مبارک
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون