eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 💎 هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و رویْ از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پای پوشی(۱) نداشتم. به جامع(۲) کوفه در آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت... سپاسِ نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم... مرغِ بریان به چشمِ مردم سیر کمتر از برگِ تره بر خوان(۳) است وآن که را دستگاه (۴)و قُوَّت نیست شلغمِ پخته مرغِ بریان است 📔 باب سوم حکایت ۱۸ بهترین سخن، سخن پروردگار مهربان عالمیان است که بندگانش را به شکر نعمت های فراوانش می خواند: «...اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ» «...اى خاندان داوود! شکر (این همه نعمت را) به جا آورید. ولى عدّه کمى از بندگان من شکرگزارند.» 📔سوره مبارکه آیه ۱۳ _________________________ ۱: قدرتِ خریدِ کفش ۲: مسجد ۳: سفره ۴:قدرت 📔 به‌قلم‌دکتر‌خطیب‌رهبر با اندکی توضیح 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📖 💎 روزی پيامبر اكرم -صلي الله عليه و آله- به طرف آسمان نگاه مي كرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت: يا رسول الله ما ديديم به سوی آسمان نگاه كردی و لبخندی بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟ رسول خدا -صلی الله علیه و آله-فرمود: آری! به آسمان نگاه می كردم، ديدم دو فرشته به زمين آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ايمانی را كه هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد، بنويسند؛ ولی او را در محل نماز خود نيافتند. او در بستر بيماری افتاده بود. فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض كردند: ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ايمان به محل نماز او رفتيم. ولی او را در محل نمازش نيافتيم، زيرا در بستر بيماری آرميده بود. خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بيماری است، پاداشی را كه هر روز برای او هنگامی كه در محل نماز و عبادتش بود، می نوشتيد، بنويسيد. بر من است كه پاداش اعمال نيك او را تا آن هنگام كه در بستر بيماری است، برايش در نظر بگيرم. 📔 بحارالانوار، ج 22، ص 83 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ در کاروان عاشقان کربلا، آفتاب جمع زنان «زینب» است، زنی در کمال عمر خود؛ پنجاه و چند ساله. زنی که سال‌ها در مدینه ، محفل تفسیر قرآنش، روشنایی بخش دل و دیدهٔ زنان شهر بوده است. زنی با ارادهٔ پولادین در اطاعت خداوندی و تقوای او. آری او عقیلهٔ بنی هاشم بود. یعنی بانوی خردمند خانوادهٔ بنی هاشم و این خرد ناب در عاشورا و اسارت جلوه ای دیگر یافت. از لحظات عاشورایی این کوه صبر چه بگویم ؟ صدای گریهٔ بانوان ؟ ...، زینب آرامشان می کرد... اما لحظه ای عصر عاشورا صدایش بلند شد : ای کاش آسمان بر زمین فرود می آمد... زینب چه می بیند ؟! بعد از آن هجوم و غارت خیمه ها... ، باز بار مصیبت بر دوش «زینب» حمایت از امام سجاد علیه السلام، زینب... زی‍ــنب . . . «سلام الله علیها» 📓 برگرفته از زنان عاشورایی تحقیق: حسین دوستی ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ () هنگامی که امام علیه السلام دید قاسم قصد رفتن به جنگ را دارد ، او را در آغوش گرفت و آن قدر گریستند که از حال رفتند...امام علیه السلام به او اجازه نمی داد، دست و پای امام علیه السلام را بوسید تا توانست اجازهٔ جنگ بگیرد. چهره اش همچون ماه درخشان، شمشیر به دست و قبا و پیراهن به تن... به میدان آمد... لحظه ای شد که ملعونی شمشیری بر فرق مبارکِ قاسم... با صورت بر زمین افتاد و گفت : ای عموجان ! امام حسین علیه السلام چون بازی شکاری بر سر او حاضر شد، بالای سرش ایستاد، لحظات سختی بر او می گذشت و حسین علیه السلام می گفت: قاتلان تو از رحمت الهی دور باشند... سپس فرمود: سوگند به خدا برای عمویت سخت است که او را فراخوانی و نتواند جواب تو را بدهد، یا جوابت را بدهد اما سودی برایت نداشته باشد، سوگند به خدا این روزی است که دشمنانش بسیار و یارانش اندکند، امام علیه السلام قاسم را به سینه چسباند و آورد تا کنار دیگر کشته شدگان خانواده اش قرار داد... 📓 برگرفته از ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ همراه زینب سلام الله علیها در این مسیر عاشقانه چهار زن بودند ،که مثل ماه از آفتاب کرامت زهرا و زینب سلام الله علیهما روشنایی گرفته بودند. زنانی که در دهه شصت و هفتاد بودند و همگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درک کرده بودند، وآن روز خسته بار از رنج‌ها و دشواری‌ها ،تلخ‌کام از زهری که چشیده اند، اما عاشق و سرمست همراه کاروان کربلا می رفتند. یکی از این بانوان فضّه نوبیه است.فضّه را پیامبر صلوات الله علیه و آله به زهرا سلام الله علیها معرفی کرده بود تا در کار پر مشقت خانه به او کمک کند. او بعد از وفات حضرت زهرا سلام الله علیها در خدمت حضرت زینب سلام الله علیها بود و در کربلا نیز به همراه اهل بیت علیهم السلام یارو غمخوار زینب سلام الله علیها و کاروانیان بود. فضّه حافظ قرآن بود و جز به قرآن تکلم نمی کرد. 📓 برگرفته از زنان عاشورایی تحقیق: حسین دوستی ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ یکی از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام می گوید: روزی امام علیه السلام به صحرا رفت به دنبال ایشان رفتم، دیدم روی سنگ زبری سجده نمود و من صدای گریه و ناله او را می‌شنیدم ، شمردم هزار بار فرمود: «لا اله الا الله حقّاً حقّاً لا اله الا الله تَعَبُّداً و رِقّاً لا اله الا الله ایماناً و تصدیقاً » . سپس سر از سجده برداشت در حالی که سر و صورتش از اشک دیدگانش خیس شده بود ،گفتم : ای سرورم آیا این اندوه شما پایان نمی پذیرد و اشک شما کاهش نمی‌یابد ؟ فرمود: وای بر تو یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام پیامبری بود که پدرش نیز پیامبر بود ،دوازده پسر داشت ، خداوند یکی از آنان را از دیدگانش پنهان کرد ، موهای سرش از غصه سفید شد و پشتش از خمیده گردید و چشمش از گریه کور شد، در حالی که پسرش زنده در دنیا حضور داشت، اما من پدر و برادر و هفده نفر از خاندان مرا بر خاک و خون غلتیده رها کردم، چگونه غصه ام پایان پذیرد و اندوهم کاهش یابد ؟؟... 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ سکینه سلام الله علیها گوید: هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد ، او را در آغوش گرفتم و از هوش رفتم ، شنیدم می گوید: شیعتی ما إن شربتم ریّ عذب فاذکرونی أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی «شیعیانم هر گاه آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید، و هر گاه نام غریب یا شهیدی به گوش شما خورد برای من گریه کنید». هراسان از جا برخاستم، در حالی که از گریه چشمانم مجروح شده بود و بر سر و صورت می زدم، هاتفی ندا کرد: بکت الارض و السماء علیه بدموع غزیره و دماء یبکیان مقتول فی کربـــلاء بین غوغاء امّة أدعیاء منع الماء و هو من قریب عین أبکی الممنوع شرب الماء «آسمان و زمین بر او گریست، با اشک ها و خون های بسیار، برای کشته شده در کربلا می گریند، که به وسیلهٔ زنازادگان به شهادت رسیده است، با اینکه نزدیک آب بود تشنه شهید شد، ای چشم برای شهید تشنه لب گریه کن». 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ در مقابل مردم کوفه علی بن حسین زین العابدین علیه السلام با حالت بیماری همراه زنان از کوفه به کربلا آورده شد ، دید زنان و مردان کوفه ناله و شیون کرده و گریبان پاره می کردند ، زین العابدین علیه السلام که در اثر بیماری ضعیف شده بود با صدایی آرام گفت: اینان می گریند پس غیر از ایشان چه کسانی ما را کشتند؟ حضرت زینب دختر علی بن ابی طالب علیهم السلام به مردم اشاره کرد تا ساکت شوند. حذام اسدی گوید: سوگند به خدا خانم با شرمی ندیده ام که همانند او سخن ور باشد، و گویا از زبان علی بن ابی طالب علیهم السلام و همانند او سخن می گفت، به مردم اشاره کرد تا ساکت شوند، نفس ها به سینه ها بازگشت و زنگ ها خاموش شد، و بعد از حمد و ستایش الهی و درود بر پیامبر صلوات الله علیه و آله ، چنین گفت: ای کوفیان ای مردمی که اهل نیرنگ و پیمان شکنی و دروغ هستید، گریه هایتان تمام نشده و ناله هایتان پایان نپذیرد... 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ در مقابل مردم کوفه (ای کوفیان!) آگاه باشید ، مثال شما مثال زنی است که رشته های محکمی که بافته را باز می کند، ایمانتان را وسیله‌‌ای برای نیرنگ زدن و پیمان شکنی قرار داده اید(اشاره به آیه‌ی‌۹۲ سوره‌ی‌مبارکه‌نحل)، آیا جز خود بینی و دروغ و نیرنگ و پیمان شکنی و تملّق گویی کنیزان و عشوه گری برای دشمنان کار دیگری بلد هستید؟ 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ در مقابل مردم کوفه (ای کوفیان!) آگاه باشید ، بد توشه ای برای خود پیش فرستادید ، که باعث می شود خشم الهی شامل حالتان گردد و در عذاب الهی جاودانه بمانید، آیا برای پدرم گریه می کنید ؟ آری! به خدا سوگند که شما باید برای او گریه کنید ، بسیار گریه کنید و کم بخندید ، چرا که آنقدر ننگ بر خود خریده و گرفتار رسوایی گردیده اید که هرگز قادر به پاک کردن خود از آنها نیستید... 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 ◾️ در مقابل مردم کوفه (ای کوفیان!) چگونه می توانید ریختن خون کسی را از دامن خود پاک کنید که زادهٔ خاتم پیامبران و جایگاه رسالت الهی و سرور جوانان اهل بهشت ، و پناهگاه جنگ و نبردتان، و پناه گروهتان ، و قرارگاه آرامش بخشی تان، و فریاد رس مشکلاتتان، و حفاظت کنندهٔ شما در جنگ ها، و درمان دردهایتان، و چراغ راهنمایتان بود...؟ 📓 ، ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🔳 🔘صبر، درسی از عاشورا 🔻وقالَ‌علیه‌السّلام: ⚪️ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. 🔹و بر شما باد به شكيبايى، كه شكيبايى، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايى چونان بدن بى سر، ارزشى ندارد. ◾️▪️▫️▪️◾️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
📖 💎صبور باش(فضایل امام صادق علیه‌السلام) مصادف و مرازم - كه هر دو از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام هستند - حكايت كنند: روزى ابوجعفر منصور دوانيقى حضرت صادق عليه السلام را نزد خود احضار كرده بود. پس از آن كه امام صادق عليه السلام از مجلس منصور بيرون آمد و خواست از شهر حيره خارج شود، ما نيز به همراه حضرت حركت كرديم . اوائل شب بود كه به دروازه شهر رسيديم و دژبان، مانع حركت حضرت شد و گفت كه نمى گذارم خارج شويد. امام عليه السلام اصرار زيادى نمود؛ ولى سودى نبخشيد و مامور حكومت، بر ممانعت خود اصرار مى ورزيد. مصادف گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : فدايت شوم ، اين شخص همچون سگ شما را مى آزارد و مى ترسم بيش از اين موجب ناراحتى شما گردد، اجازه فرما تا من و مرازم كار او را بسازيم و جسد او را در رودخانه بيندازيم . حضرت اظهار داشت: ساكت باش، لازم نيست كارى بكنى . و بالا خره، دژبان همچنان به ممانعت و اذيّت خود ادامه داد تا آن كه مقدار زيادى از شب سپرى شد و بعد از آن ، حضرت را آزاد كرد و توانستيم به حركت خود ادامه دهيم . و چون مقدارى راه رفتيم، امام عليه السلام فرمود: اى مرازم! آيا الا ن بهتر شد يا كارى كه مى خواستيد انجام دهيد؟ گفتيم : ياابن رسول اللّه ! الا ن بهتر شد. سپس حضرت فرمود: چه بسا مردى به جهت بى تابى و كم صبرى از يك ناراحتى ناچيز نجات يابد؛ ولى بعد از آن مبتلا به يك ناراحتى شديد و بزرگى گردد. كافى : ج 8، ص 73، ح 49. 📔چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی @astanemehr
📖 💎صبور باش(فضایل امام صادق علیه‌السلام) مصادف و مرازم - كه هر دو از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام هستند - حكايت كنند: روزى ابوجعفر منصور دوانيقى حضرت صادق عليه السلام را نزد خود احضار كرده بود. پس از آن كه امام صادق عليه السلام از مجلس منصور بيرون آمد و خواست از شهر حيره خارج شود، ما نيز به همراه حضرت حركت كرديم . اوائل شب بود كه به دروازه شهر رسيديم و دژبان، مانع حركت حضرت شد و گفت كه نمى گذارم خارج شويد. امام عليه السلام اصرار زيادى نمود؛ ولى سودى نبخشيد و مامور حكومت، بر ممانعت خود اصرار مى ورزيد. مصادف گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم : فدايت شوم ، اين شخص همچون سگ شما را مى آزارد و مى ترسم بيش از اين موجب ناراحتى شما گردد، اجازه فرما تا من و مرازم كار او را بسازيم و جسد او را در رودخانه بيندازيم . حضرت اظهار داشت: ساكت باش، لازم نيست كارى بكنى . و بالا خره، دژبان همچنان به ممانعت و اذيّت خود ادامه داد تا آن كه مقدار زيادى از شب سپرى شد و بعد از آن ، حضرت را آزاد كرد و توانستيم به حركت خود ادامه دهيم . و چون مقدارى راه رفتيم، امام عليه السلام فرمود: اى مرازم! آيا الا ن بهتر شد يا كارى كه مى خواستيد انجام دهيد؟ گفتيم : ياابن رسول اللّه ! الا ن بهتر شد. سپس حضرت فرمود: چه بسا مردى به جهت بى تابى و كم صبرى از يك ناراحتى ناچيز نجات يابد؛ ولى بعد از آن مبتلا به يك ناراحتى شديد و بزرگى گردد. كافى : ج 8، ص 73، ح 49. 📔چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی @astanemehr
🔳 🔘صبر، درسی از عاشورا 🔻وقالَ‌علیه‌السّلام: ⚪️ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. 🔹و بر شما باد به شكيبايى، كه شكيبايى، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايى چونان بدن بى سر، ارزشى ندارد. ◾️▪️▫️▪️◾️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr