eitaa logo
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
𔘓بسم‌رب‌المهدے𔘓 🌼هدف اصلےکانال عطرنرگس🌼 ☜دعاےهمگانےبراےظهور🌺 ☜یارےمولاےغریبمان ❤️ ☜افزایش‌معرفت‌وخودسازے براےیارےامام‌زمان‌ ارواحنافداه😍 جهت‌تبادل‌👇🏻 @admin_atrenarges ناشناس کانال👇🏻 https://daigo.ir/secret/62381622
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌷 الهی به امید رحمت تو سلام عرض ادب و احترام 🤲 امروز شنبه متعلق است به آقا رسول الله صلی الله علیه و آله❤️ 🌸روزمان را با ۵ شاخه گل به محضر مبارکشان معطر می کنیم🌸 ❤️اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم❤️ ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان میدانم نامه عملم را بارها دیده ای و اشک ریخته ای ... بابت همه کارهایی که دانسته و ندانسته باعث ناراحتی شما شده شرمنده ام عذرم را بپذیر یابن فاطمه (س) ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس ای منتقم خون‌های به‌ ناحق ریخته‌شده تاریخ، بغض سنگین مظلومان و دندان‌های از خشم به‌هم ساییده‌شده‌ی مومنان را ببین؛ که با جان‌های به پشت لب رسیده‌ی خود، تو را که آخرین فریادرسی می‌طلبند. بر امت مظلوم خود ترحمی کن و مرهمی بنما. به دعایی؛ یا آهی؛ یا کشیدن ذوالفقاری بدم المظلوم عجل فی فرجک یا مولانا...💕 ↳| @atre_narges_313 |↲
فرزند شهید زاهدی گفت: "‏شهید زاهدی در رویایی صادقه (دو هفته قبل از شهادت شهید رئیسی) که علائمی متقن داشت به من گفتند در راه آزادی قدس شهید خواهند شد و راه ظهور با خون باز می‌شود. ‏ایشان سقوط و انفجار در جنگل را به من نشان دادند و به من فهماندند که در آن یکی از بزرگان مقاومت شهید میشود." الان که نگاه میکنم بعد از اون، دونه دونه شهادت بزرگان شروع شد. شهید هنیه، فرماندهان رده اول حزب الله، سید حسن نصرالله، شهید نیلفروشان، یحیی سنوار و.... ما اعتقادمون اینه‌که آزادی قدس نزدیک است ان شاء الله ↳| @atre_narges_313 |↲
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
#اسامی_حضرت_مهدی_علیه_السلام 2-حذیفه گوید: از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که از مهدی علیه‌
وی تحریف دیگری در حدیث دیگری انجام داده و گفته:امیرمومنان علیه‌السلام به هنگام برشمردن انصار حضرت مهدی علیه‌السلام فرموده؛ "ألا وأنّ أوّلهم من البصرة" وچون من اهل بصره هستم،این حدیث نیز به من مربوط میباشد. این حدیث نیز اگرچه اعتبار ندارد، آن را نیز تحریف کرده است.این حدیث در خطبة البیان منسوب به مولای متقیان آمده ومتن آن چنین است: إنّ أوّلهم من أهل البصره وآخرهم من الأبدال فالذين من أهل البصره رجلان اسم أحدهما علی و الآخر محارب. اين حدیث در دو کتاب دیگر به نقل از خطبة البیان آمده است: 1-بشارة الاسلام 2-الزام النّاصب. این حدیث فقط در خطبة البيان آمده که به هیچ وجه اعتبار ندارد،الزام النّاصب از آن نقل کرده است و بشارة الاسلام نیز از الزام النّاصب. علاوه بر این که این حدیث به هیچ وجه اعتبار ندارد، در این حدیث عنوان "احمد" نیست که به ايشان مربوط باشد، ولی پیروان او می‌گویند:لفظ "علی" کنایه از احمدحسن است، زیرا علی علیه‌السلام وصی پیامبر اکرم می‌باشد و احمدحسن وصی حضرت حجت، و لذا لفظ علی کنایه از "احمدحسن" و لفظ "محارب" نیز به معنای مجاهد است واحمدحسن برای زمینه سازی ظهور جهاد می‌کند. 📚 خطبة البيان، ص34. بشارة الاسلام،ص211(چاپ‌جدیدص298) الزام‌النّاصب،ج2ص216.الیمانی‌الموعود‌حجةالله‌ص138. ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام زمان رو اذیت می کنی؟!💔😭 🎙 آیت الله سید جواد حیدری(ره) ♥️ ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
📖 #وآنکه‌دیرتر‌آمد 🔖 #قسمت_هشتم به زحمت سر بلند کردم. مرد سفید پوش، مردی میانسال و لاغر اندام بود
📖 🔖 درست وقتی از ذهنم گذشت «پس من چی؟»، مرد رو به من چرخید و صدایم کرد: «محمود» و با دست اشاره کرد که بیا، چهار دست و پا به سویش رفتم. دست سپیدش را پیش آورد. چشمانم را بستم تا نوازش دست او را بر سر و شانه ها و بازوهایم احساس کنم که انگار موجی را بر تنم می‌دواند و مرا از نیرویی عجیب پر می کرد و چنان بوی خوشی برخاست که دلم میخواست همان طور شب‌ها و روزها به همان حال بمانم و نوازش آن دست و آن بوی خوش را احساس کنم. لاله گوشم را آرام کشید و گفت: «حالا بلند شو.» دو زانو نشستم و با چشمانی که به نیرویی عجیب روشن شده بود، خیره‌ی صورتی شدم که پوستش گندمگون بود و روی گونه هایش به سرخی می‌زد. پیشانی اش بلند موها و محاسنش سیاه بود. آن قدر که سفیدی صورتش به چشم می آمد. ابروانش پیوسته بود و چشمانش مشکی و چنان گیرا که نه می توانستی در آن خیره شوی نه از آن چشم برداری. روی گونه راستش خال سیاهی بود که به آن زیبایی ندیده بودم. احمد هم خیره او بود. حسابی شیفته و مفتون شده بود. مرد گفت: «محمود برو دو تا حنظل(گیاهی در بیابان) بیاور.» رفتم و آوردم. جوان یکی از حنظل‌ها را در دستش چرخی داد و با فشار انگشتان دو نیمه کرد و نیمه ای را به من داد و گفت: «بخور.» همه می‌دانند که حنظل چقدر بد طعم و تلخ است. من و منی کردم و گفتم: «آخر...» با تحکم گفت: «بخور!» بی اختیار حنظل را به دهان بردم. احمد آب دهانش را فرو داد و خود را کمی عقب کشید. حنظل چنان شیرین و خنک بود که به عمرم چنان میوه ای نخورده بودم در یک چشم بر هم زدن نیمه دیگر را بلعیدم. احمد گفت: «چطور بود؟» گفتم: «عالی!» و رو به مرد ادامه دادم: «دست شما درد نکند عالی بود ... ↳| @atre_narges_313 |↲
پاسخ فرزند شهید السنوار به خیال‌بافی نتانیاهو «ابراهیم السنوار» فرزند شهید یحیی السنوار: 🔹نتانیاهوی احمق از ما می‌خواهد در برابر صلح و سازش، اسیران (صهیونیست) را آزاد کنیم، او گمان می‌کند که شهادت پدرم، پایان نبرد است. 🔹آمال و آرزوهایت بر باد رفته، پسر یهودی، به خداوند سوگند، آنچه در روزهای آینده انتظارت را می‌کشد، هزاران بار بدتر از آن چیزی خواهد بود که پدرم، به تو چشاند. 🌷❤️ ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 بِـدآنیـدڪِه‌شھـٰادَت‌مَـرگ‌نیسـت؛ رسـٰالَـت‌اسـت! رَفتـن‌نیسـت؛ جـٰاودانه‌مـٰانـدَن‌اسـت! جـٰان‌دادَن‌نیسـت؛ بلکه جـٰان‌یـٰافتَـن‌اسـت! شهادت راه میانبر از بین خیلی از قصه ها و غصه‌هاست. 😭 🌷شهادت راه نیست هدف است ✍بچه‌ها نَمیریدها❌ اگه بمیرید به جسدتون دست نمی‌زنن میگن غسل میت داره، ولی اگه شهید بشید؛ بچه‌ها سر تیکه‌ی کفن‌تون دعواست‼️ شهیدنشوی‌میمیری راه سومی وجود ندارد مرگ یا شهادت⁉️ اللهم الرزقناشهادة😭 🌷 🌷 🌷 ↳| @atre_narges_313 |↲
به خاطر همهٔ عاشقانی که غریب افتاده اند در دنیا، به خاطر خستگانی که نای نفس کشیدن ندارند، به خاطر ما با هر وضع و حالی برگرد ای غریب ترین آقا! ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ سست‌تر از همیشه 🔺 پهپاد: منزل نتانیاهو کجاست؟ 🔻 خوش اومدی یکم جلوتر دست راست! ✍ این واکنش طنز عرب‌زبانان و کاربران اروپایی شبکه‌های اجتماعی درخصوص پهپادی موفق لبنان به منزل نخست‌وزیر قصاب صهیونیست‌هاست که پهپاد به سادگی از کنار هلیکوپتر آپاچی صهیونیست عبور میکند و هیچگونه واکنشی به آن انجام نمیشود! فراموش نکنید که حزب‌الله لبنان و سایر اضلاع محور مقاومت، ماه‌هاست که از تور سامانه‌های پدافندی پرتعداد برد کوتاه، برد متوسط و برد بلند گنبد آهنین، فلاخن داوود، پاتریوت، پیکان (آرو) دو و سه و تاد و... عبور کرده‌اند! 📌 طبق اطلاعات غیررسمی، سه پهپاد از به اشغالی حمله کردند. یکی از آنها در محله‌ی قیساریا (قیصریه) در نتانیا به محل اقامت اصابت کرده. هلیکوپتر ارتش صهیونیستی را در فیلم می‌بینید که به دنبال می‌گشت ولی پهپاد سبقت گرفت و رفت! ‼️ دفتر نتانیاهو ضمن تأیید اصابت دقیق پهپاد به خانهٔ نخست‌وزیر این رژیم مدعی شد که نتانیاهو در لحظهٔ اصابت پهپاد در محل اقامت خود حضور نداشته ‼️ جلاد قرن نتانیاهو هم گفته: کسانی که می‌خواستند امروز من و همسرم را ترور کنند اشتباه بزرگی کردند! تلاش برای ترور، نه من را و نه را از ادامۀ جنگ باز می‌دارد. ❤️ السلام علیک یا امیرالمومنین 🇮🇷🇵🇸 ↳| @atre_narges_313 |↲
🔥 پیام‌های حمله پهپادی موفق حزب‌الله به خانه نخست‌وزیر سگ هار ✍ پس از حمله پهپادی به مقر نتانیاهو، اسرائیلی‌ها تازه فهمیدند منظور از مرحله جدید چیست! 1⃣ رادیو ارتش اسرائیل: پهپادی که به قیساریا (مابعد حیفا) اصابت کرد از همان نوعی بود که پادگان را هدف گرفت، رهگیری آن سخت است. 2⃣ رسانه‌های عبری: بالگردهایی برای رهگیری پهپاد لبنانی به آسمان برخاستند اما پهپاد از کنار بالگردها عبور کرد! 3⃣ یدیعوت آحارانوت: به نظر می‌رسد این حمله پهپادی باعث شده بهتر بفهمیم که منظور از چیست. 4⃣ معاریو: طی هفته اخیر این سومین بار است که پهپادهای حزب‌الله به عمق نفوذ می‌کنند. 5⃣ رسانه‌های عبری: صیاد ۱۰۷ در طول این جنگ ده‌ها بار موفق به نفوذ در حریم هوایی اسرائیل شده و آسیب‌های زیادی به ما وارد کرده 6⃣ کانال ۱۲ عبری: اطلاعات اسرائیل درباره پهپادی که در حمله به مقر استفاده کرد همچنان اندک است. 7⃣ معادله همان‌ است که شهید نصرالله قبلا ترسیم کردند: جنگی بدون مرز، بدون قاعده و بدون چارچوب ✍ پهپادی که میتواند ۷۰ کیلومتر حرکت کند و به نقاط امن شما آسیب برساند، میتواند در دسته‌های چند فروندی و با حجم آتش ویرانگر، به هر نقطه‌ای برخورد کند! ‼️ آیا ؟! ✍ اگر صهیونیست‌ها نبرد کنونی را نبرد مرگ و زندگی می‌دانند و آنرا نامیده‌اند، نیز آمادگی دارد که طعم رستاخیز واقعی را به خورد آنها بچشاند. ❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹علیک منا سلام آقا جان🌹 سید ما مولای ما دعا کنید برای ما هراس اول و آخر ما در این عالم تاخیر در ظهور شماست آرزوی اول و آخرمان این است در رکاب شما بمانیم تا پای جان اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا 🌸🌸 ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کجا می‌نگرم ردّ عُبورت‌ پیداست کوچه‌ در‌ کوچه‌ نشانی ظهورت پیداست ↳| @atre_narges_313 |↲
°•𔘓•° 🦋🌻یکشنبه متعلق به امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 💚 هدیه به روح مطهرشون : 🧡ثواب اعمال امروزم+پنج گل صلوات 🧡 🌺أللَّھُـمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجَّل فَرَجَهُمْ🌺 ↳| @atre_narges_313 |↲
❇️ دیـــدار یــار .... مردی در شیراز بوده که جمعی به تقوی و اخلاص و مقام يقين و انقطاع او شهادت می دهند، اسمش کربلائی عباسعلی و مشهور به «حاج مؤمن»، دارای مکاشفات و کرامات بسیار. در زمان رژیم سابق، مأمورین ساواک نزد پسر دائی حاج مؤمن به نام عبدالنّبی چند قبضه اسلحه پیدا می کنند و متوجه می شوند که او از افراد انقلابی است و بالأخره او را محکوم به اعدام می نمایند. وقتی حکم اعدامش به گوش پدر و مادرش می رسد آنها مضطرب می گردند و به نزد مرحوم حاج مؤمن می روند و از او تقاضای دعاء می کنند. ✨💫✨ مرحوم حاج مؤمن می گوید: از رحمت خدا مأيوس نشوید امروز تمام امور کائنات در دست حضرت بقية الله (روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) است و من با شما همین امشب که شب جمعه است در یک محل متوسل به حضرت ولی عصر (عليه السلام) می شویم، خدای تعالی قادر است که از برکات وجود مقدس آن حضرت فرزندتان را نجات دهد. لذا شب جمعه را حاج مؤمن و پدر و مادر آن شخصی که می خواسته اعدام شود احياء می گیرند و چند رکعتی برای تصفیه روحشان نماز می خوانند ،سپس با دعاها و زیارتهایی که دستور داده شده متوسل به آن حضرت می گردند و بعد مشغول تلاوت آیه شریفه « أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»(۲) می شوند و به آن حضرت عرض می کنند که: آقا این جوان به خاطر رفع ظلم از سر شیعیان شما به تهیه اسلحه مبادرت کرده و هدفی جز دفاع از مظلوم نداشته و بلکه به خاطر یاری دین اسلام خودش را به خطر انداخته، لذا از شما نجات او را درخواست می کنیم. ✨💫✨ بالأخره این مناجات و این تضرع و زاری تا اواخر شب طول می کشد که ناگهان هر سه نفر متوجه می شوند که تمام اطاق را بوی عطر و مشک عجیبی احاطه کرده و آثار اظهار لطف حضرت بقية الله (روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) اطاق را روشن می کند و هر سه نفر آن حضرت را در بیداری زیارت می کنند و آن حضرت با کمال محبت به آنها دلداری میدهد و رو به پدر و مادر آن جوان اعدامی می کنند و می فرمایند: دعاء شما مستجاب شد، خداوند فرزند شما را نجات خواهد داد و همین فردا به منزل برمی گردد. ✨💫✨ مرحوم حاج مؤمن نقل می کرد که: پدر و مادر آن جوان وقتی آن جمال مقدس را دیدند و آن کلام دلربا را از آن حضرت شنیدند بی طاقت شده و تا صبح مدهوش روی زمین افتاده بودند. صبح که آنها به هوش آمدند و به سراغ فرزندشان که قرار بود همان روز اعدام شود رفتند، از مسئولین زندان سؤال کردند که: فلانی چه شد، آنها در جواب گفته بودند: دیشب ناگهان تصمیم عوض شد و فعلا اعدام او به تأخیر افتاد و بنا شده که در خصوص محکومیت او تجدید نظری شود. از آنها خوشحال به منزل برمی گردند و هنوز ظهر نشده می بینند که آن جوان زندانی به منزل آمده و آزاد گردیده است. 📗ملاقات با امام زمان /جلد دوم)/ ملاقات چهارم/تالیف آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه 🌻اللهم ارنی الطلعه الرشیده🌻 ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در کشور ما هم مردکی وجود دارد که بذات خائن، منافق، وطن فروش، مزدور اجنبی است و همانند سگ دست آموز برای اربابان انگلیس و آمریکائی اش دُم تکان میدهد! روزگاری بر ویلچر نشست تا به دشمنان این مرز و بوم خبر دهد که ایران زمین گیر شده! امروز هم دست راستش مثلاً شکسته تا به دشمن کد دهد ، از وقتی سید حسن نصرالله را کشتید، ایران دست راست ندارد! لعنت الله علی قوم الفاسقین و المنافقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی زیاد گرمی میخوری نتیجه میشه شجاعت بیش از حد یمنی ها در خوردن خرما و انار و انگور و انواع ادویه جات بشدت فعال هستند و همین گرمیجات و علی الخصوص منطقه و اقلیم یمن طوری هست که مردمان دلیری دارد که بهیچ عنوان تن به ذلت پذیری نمیدهند!
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
📖 #وآنکه‌دیرتر‌آمد 🔖 #قسمت_نهم درست وقتی از ذهنم گذشت «پس من چی؟»، مرد رو به من چرخید و صدایم کرد:
📖 🔖 مرد حنظل دیگر را هم نیمه کرد و به احمد داد. فکر کردم اگر من هم مثل احمد حنظل خورده باشم که پس حسابی آبرویمان رفته است. مرد جوان گفت: «سیر شدید؟» احمد دهانش را با آستینش پاک کرد و گفت: «حسابی! سیر و سیراب دست شما درد نکند.» مرد دست بر زانو گذاشت و بلند شد. برخاستنش مثل حرکت ابر نرم و مواج بود. گفت: «می‌روم و فردا همین موقع بر می‌گردم.» و سوار بر اسب سرخش شد که تا به حال چنین اسبی ندیده بودیم. مرد دیگر جلو دوید و نیزه را به دست جوان داد و خودش نیز سوار اسب سفید شد. دویدم و گوشه ردای جوان را گرفتم و نالیدم آقا شما را به هر کس دوست دارید ما را به خانه مان برسانید. احمد هم دوید کنارم و گفت: «فقط راه را نشانمان بدهید... پدر و مادرمان دق می‌کنند.» مرد دستی به سرم کشید و گفت: « به وقتش می‌روید.» و با نیزه خطی به دور ما کشید. به اسبش مهمیز زد و راه افتاد. احمد دنبالش دوید و فریاد زد: «آقا! ما را این جا تنها نگذارید. حیوانات درنده تکه تکه مان میکنند!» قلبم لرزید. گفتم: «این از تشنه مردن بدتر است.» و به دنبال مرد دویدم تا باز لباسش را چنگ بزنم و استغاثه کنم. اما او خیره نگاهمان کرد. نگاهی آمرانه که بر جا میخکوبمان کرد! گفت : «تا زمانی که از آن خط بیرون نیایید در امانید. حالا برگرد!» گفتم: «چشم» ترسیده بودم در دل گفتم چطور آدمی است که هم مهرش به دلم افتاده هم ازش میترسم. در روی دورترین تپه محو شدند. احمد مات و مبهوت برجای مانده بود. گفتم : «عجب مردی! چه ابهتی!» احمد آه کشید و وسط دایره نشست. نمی‌توانستم از مسیری که آنها رفته بودند، چشم بردارم. از آن احساس ضعف و بی حالی خبری نبود. حتی دیگر ترسی هم از بیابان و حیوانات نداشتم. دلم آرام گرفته بود. گفتم: «قربان دستش حالمان جا آمد.» ↳| @atre_narges_313 |↲
‌‌دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم آمـــدم نــالــه کنم یـــار بیا خسته شدم سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شمـا از گناهان زیـــادم به‌خـــدا خسته شدم ↳| @atre_narges_313 |↲