📗داستان طنز:
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را
صرف مال اندوزی کرده بود و پول و دارایی
زیادی جمع کرده بود قبل از مرگ به زنش
گفت: من میخواهم تمامی اموالم را به
آن دنیا ببرم!
او از زنش قول گرفت که تمامی
پولهایش را به همراهش در تابوت دفن
کند.
زن نیز قول داد که چنین کند.
چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع
کرد.
وقتی مأموران کفن و دفن، مراسم
مخصوص را به جا آوردند و میخواستند
تابوت مرد را ببندند و آن را در قبر بگذارند،
ناگهان همسرش گفت: صبر کنید، من
باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.
بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش
بگذارم.
دوستان آن مرحوم که از کار همسرش
متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعاً
حماقت کرده و به وصیت آن مرحوم عمل کردهای؟!
زن گفت: من نمیتوانستم بر خلاف قولم
عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که
تمامی داراییاش را در تابوتش بگذارم و
من نیز چنین کردم.
البته من تمامی داراییهایش را جمع
کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم
ذخیره کردم. در مقابل چکی به همان
مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در
تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را
وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند... 😅
#داستان
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلا نزد کسی بنشین
که او از دل خبر دارد 🌹
به زیر آن درختی رو
که او گلهای تر دارد 🍀
🔻 دکلمه زیبای باران نیکراه
✍ شعر از مولانای جان
#دکلمه
#مولانا
✨@avayeqoqnus✨
🌸 آغاز سخن يـــــاد خدا بايد کرد
🍃 خود را بہ اميد او رها بايد کرد
🌸 ای باتـــــو شروع کارها زيباتر
🍃 آغاز سخن تو را صدا بايد کرد
بسْمِ الله الرحمن الرحیم
الـــهــی بــه امــیــد تـــو 🤲
صبح زیباتون بخیر 🌞🌺
✨@avayeqoqnus✨
🤍 گر طالبِ راه حق شوی رَه پیداست
🍁 او راست بود با تو، تو گر باشی راست
🤍 وانگه که به اخلاص و درون صافی
🍁 او را باشی، بدان که او نیز توراست
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید
اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
آورده اند که روزی حاکم شهر بغداد از
بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه
سلامت و تندرست باشی؟
بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در
آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های
نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه،
از یاد خدا غافل می مانم.
خیر من در این است که در همین حال
باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم
را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من
دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من
عطا کند.
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند،
روز و شب دارد،
روشنی دارد،
تاریکی دارد،
کم دارد،
بیش دارد،
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده،
تمام می شود، بهار می آید ...
📚 جای خالی سلوچ نوشته
🖌 محمود دولت آبادی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
حکایت باران بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم
شوریده وار و پریشان
بر خزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بی تاب، بی قرار
دریایی جستن... 🥀🤍
#شمس_لنگرودی
✨@avayeqoqnus✨
📜 حکایتی زیبا از گلستان سعدی:
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از
گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی
که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای
پوشی نداشتم.
به جامع کوفه در آمدم دلتنگ.
یکی را دیدم که پای نداشت.
شکر نعمت حق تعالی به جای آوردم و بر
بی کفشی صبر کردم.
مرغ بریان به چشم مردمِ سیر
کمتر از برگِ تره بر خوان* است
وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
* دور زمان: گردش روزگار
* خوان: سفره
🔻 برگرفته از گلستان سعدی
#حکایت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨