eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
595 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 ضرب المثل "سر پیری و معرکه گیری" معنی و کاربرد: 🔹 در مورد کسانی به کار می رود که زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند. 🔸️ این ضرب المثل بیشتر برای افراد سال خورده و کهنسال استفاده می شود که بیشترین کاربرد برای زمانی است که شخص کهنسال به فکر عشق و عاشقی و ازدواج افتاده باشد یا اعمالی مثل دعوا کردن، بازی کردن و امثال این کارها را بخواهد انجام دهد. 🔹️ این ضرب المثل در مورد کسانی به کار برده می شود که در زمان پیری کارهایی مانند جوانان انجام می دهند که در شخصیت یک سالخورده نیست. 🔸 به طور کلی یعنی انجام کاری که انجام آن برای شما که سن و سالی دارید شایسته نیست. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. قسم به عشق که دروازهٔ سپیده دم است قسم به دوست که با آفتاب‌ها، به هم است قسم به عشق که زیتون باغ‌های شمال قسم به دوست که خرمای نخل‌های بم است سپس به نام جنون – این رهایی مطلق – که در طریقت عشاق، اوّلین قدم است قسم به عشق و جنون و به دوست، آری دوست ! که هم عزیزترین، هم رساترین قسم است که زیستن تهی از عشق، برزخی است عظیم که زندگی است به نام ار چه، بدتر از عدم است مگر نه ماه شب ماست عشق و خود نه مگر محاق ماه به خیل ستارگان ستم است ؟ ببین! که وقت جهان بینی است و جان بینی کنون که آینهٔ چشم دوست، جام جم است @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا 🌱 @avayeqoqnus
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﻪ نفر می‌رنجی ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪیش ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ میمونه... ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ... ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﺧمه... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ ﺑﺸﻪ..! ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ و ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ... ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺳﺖ! ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ..! ﯾﻪ ﭼﯿﺰ سنگين مثلِ ﺣــــﺮﻣـــــﺖ... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قوی بمان؛ 💪 چون همه چیز بهتر خواهد شد! ممکن است امروز هوا طوفانی باشد، اما تا ابد که باران نخواهد بارید...! صبح بخیر 🌞🪴 @avayeqoqnus
خدایا؛ هر چی صلاحمون هست رو به دلمون بنداز؛ تا دیگه انقدر دلگرفته و ناامید نباشیم... آمین 🙏🤍 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 مادرجون و اوشین... مادرجون یکی از زن‌های مسن فامیل بود که ما زیاد می‌دیدیمش. در میانسالی از هر دو چشم نابینا شده بود و حسرتش این بود که نوه‌ای را که همه می‌گفتند خیلی زیباست نمی‌توانست ببیند. عاشق سریال اوشین بود. از جمعه‌ روزشماری و حتی لحظه‌شماری می‌کرد برای رسیدن به شب یکشنبه، برای صدای مجری که شروع سریال را اعلام کند و برای صدای پرطنینی که می‌گفت "سال‌های دور از خانه." وقت سریال، می‌نشست کنار تلویزیون و تکیه می‌داد به همان دیواری که تلویزیون به آن پشت داده بود. و اوشین را گوش می‌داد، رادیویی، با شش‌دانگ حواس. یک‌شنبه شبی همه دور هم بودیم. هندوانه وسط، سماور کنار و تلویزیون روشن. موسیقی شروع شد. مادر جون صاف نشست. می‌خواست هیچ‌چیز را از دست ندهد، حتی موسیقی تیتراژ را... ناگهان سکوت شد و مادر جون ندید که همزمان با سکوت، تاریک هم شد. یکی گفت؛ "عه! برق رفت." بقیه خندیدند و مناسک شب‌های بی‌برقی شروع شد: یکی بچه‌ی کوچک را از وسط برداشت تا زیر دست و پا نماند. یکی گردسوز آورد، آن یکی کبریت زد، این یکی شیشه‌ را برداشت. فتیله آتش زده شد، شیشه سرِ جایش برگشت، گردسوز گذاشته شد روی میز وسط و تازه همه دیدیم مادرجون دارد گریه می‌کند. پیرزن بی‌صدا اشک می‌ریخت، انگار که بالای مجلس عزای عزیزی نشسته باشد. برای او، اوشین فقط سریال هفته‌ای یکبار نبود که پی بگیرد ببیند بالاخره زنِ اون یارو پولداره شد یا نه، بالاخره تاناکورا به سود افتاد یا نه، بالاخره دختره که رفته بود برگشت یا نه... برای مادرجون، اوشین‌ شنیدن، حکم درد دل با خواهری داشت که هفته‌ای یک بار، یک ساعت فرصت دیدارش فراهم می‌شود. برای او اوشین دیدن، تنها تفریح کل هفته‌اش بود، سبک کردن دل بود، دلیلی بود که هفته را به هفته برساند و خیال کند که هفته‌ها از یکشنبه‌ شروع می‌شوند. از گریه‌ی مادر جون، بزرگترها هم زدند زیر گریه و یکی که سبیلش کلفت بود و دلش نازک، ماشین را روشن کرد... ماشین را روشن کرد و مادر جون را اورژانسی سوار کرد و رساند دو محله آن طرف‌تر، خانه‌ی یکی از آشناها که برق داشتند. گاهی، یک چیز کوچک، دم دستی، هله پوک می‌شود دلخوشیِ بزرگ یک انسان. گاهی آدم با چیزی می‌شکند که برای دیگری کم‌ارزش است. دل به دلِ دیگری دادن، چندان سخت نیست، فقط کافی‌ست که دلخوشی‌های کوچکش را بزرگ ببینی. هنوز صدای دعای مادرجون برای کسی که فهمیده بود که اوشین برای او بیشتر از اوشین است و گاز داده پیش از تمام شدن سریال او را به سریال برساند توی گوشم هست. "الهی هرچی از خدا میخوای بهت بده مادر..." @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزاران دشمن را می‌بخشم ولی کسی که قلبم را به او دادم و او بی اهمیت شمرد و ویرانش کرد را نمی‌توانم..‌. @avayeqoqnus