eitaa logo
آوای ققنوس
8.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
535 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
... ریشه بدبختی من در رفاه و آسایشی است که از طفولیت در آن نشو و نما یافته‌ام. خوشگلی من بلای جان من بود. خوشگلی به اضافه زندگی بی دردسر. این دو تا با هم دست به یکی کردند و مرا به این روز سیاه نشاندند... 📚 چشم‌هایش ✍ بزرگ علوی @avayeqoqnus
🌿🌺🌿 کُنون که گردش ایام را ثباتی نیست همان‌ خوشست که در عشق بگذرد ایام @avayeqoqnus
من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم! دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم! قانون را دوست دارم ولی از پاسبان‌ها می ترسم! عشق را دوست دارم ولی از زن‌ها می ترسم! کودکان را دوست دارم ولی از آیینه می ترسم! سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم! من می ترسم پس هستم... اینچنین می گذرد روز و روزگار من! من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم...! ✍ زنده یاد حسین پناهی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من می‌ترسم پس هستم... 🔻 شعر و دکلمه زنده یاد حسین پناهی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. زندگی را زیباتر کن گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن... با کمی محبت و لبخند زندگی برای همه زیباتر میشه. 🌸 صبح بخیر رفقا 🌞🌿 جمعه خوبی کنار عزیزان داشته باشید 💐@avayeqoqnus
مهربان خدایم؛ به حضورت به نگاهت به پناهت به یاریت نیازمندم... الهی دریاب که می‌توانی 🙏🌸 @avayeqoqnus
📔 عاقبت انتقام‌جویی ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﯾﮏ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮔﻨﺪﻡ ﺩﺍﺷﺖ . ﺯﻣﯿﻦ ﺣﺎﺻﻠﺨﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺁﻥ ﺯﺑﺎﻧﺰﺩ ﺧﺎﺹ ﻭ ﻋﺎﻡ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺑﻮﺩ ... ﺷﺒﯽ ﺍﺯ ﺷﺒﻬﺎ ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﻨﺪﻣﺰﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺨﺶ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﻟﮕﺪﻣﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮐﻤﯽ ﺿﺮﺭ ﺯﺩ . ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﺷﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﻡ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭﺩﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﻄﺮﻑ ﻭﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ ﻭﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻭ ﮔﺮﯾﺰ ﮔﻨﺪﻣﺰﺍﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻫﺴﺘﯿﻢﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺩﺍﻣﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ﻭ ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌✨@avayeqoqnus
. تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد غمِ عشقش دِه و عشقش ده و بسیارش ده 🧡 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ز تمام بودنی ها، تو همین از آنِ من باش 💫 که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد 💖 @avayeqoqnus
🍀 لبخند بزنید به تمام آنهایی که زندگیشان را گذاشته‌اند برای آزار دادنتان... باور کنید هیچ چیز به اندازه‌ لبخند شما، معادلاتشان را بهم نمی‌ریزد. 😊 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه چيز مي‌تواند مرا خوشحال کند؛ اما، هيچ چيز نمي‌تواند غم مرا ببرد... 🥀 📘 و حتي يک کلمه هم نگفت ✍ هاينريش بل @avayeqoqnus
. مادر بزرگ من خدا بیامرز آدم مذهبی بود. هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ می‌شد، می گفتم "مادربزرگ، حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همینجا یه سلام بده." اما من واسه تفریح می رفتم شمال و اون به من نمی گفت حتما لازم نیست بری شمال... همینجا تفریح کن. وقتی سفره می‌گرفت وقتی محرم می‌شد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن می داد. بهش می گفتم "اینا همه سیرن، پولشو ببر بده به چهار تا آدم محتاج." اما وقتی من با دوستام مهمونی می‌گرفتم اون فقط می گفت "مادر مراقب خودت باش." سالها گذشت تا من فهمیدم، آدم‌ها احتیاج دارن سفر برن، احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدم‌ها متفاوت معنی می شه...!! یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت می‌بره، یکی از مهمونی رفتن. یکی تو سفر زیارتی اقناع می شه، یکی تو سفر سیاحتی. سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی‌های آدم‌ها گیر بدهم! چون آدمها با همین دلخوشی‌ها، سختی‌های زندگی رو تحمل می کنن. به دلخوشی های دیگران گیر ندیم. 👌🌿 ✨ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی به حکیمی گفتند: کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید. فرمود: لازم نیست یک کتاب باشد، یک کلمه کافیست که بدانی؛ "خــــــــدا می بینـــــد"... @avayeqoqnus
‍"دوست" که باشی فرقی نمی‌کند منطقه زندگی من کجاست و تو کجایی... سطح تحصیلات من چقدره و تو چه مدرکی داری دور باشی یا نزدیک ... رفاقت فاصله ها را پرمی‌کند گاهی با حرف.‌‌.. گاهی باسکوت... دوست که باشی فرقی نمی‌کند از کدام فصلیم یا کدام نسل... رفیق بودنمان به تمامی نداشته هایمان می ارزد. 👌🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شادترین رنگ را به زندگی بزن نگاه مهربانت صورتی اندیشه ات سبز آسمان دلت آبی و قلب مهربانت طلایی..‌. زندگی زیباست اگر آن را به زیبایی رنگ بزنیم.‌‌.. صبح بخیر و شادکامی 🌞🪴 شروع هفته پربرکتی داشته باشید رفقا 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨@avayeqoqnus✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
الهی؛ هر که تو را شناخت و علمِ مهرِ تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت. 🌸🍀🍃🌸 آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند 🌸🍀🍃🌸 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌‌‌‌ 📘 مهر مادر و فرزند ناخلف در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که با دختر ثروتمندی ازدواج کرده بود. عروس، مخالف مادر شوهر خود بود و با اصرار او، پسر مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته بالای کوهی ببرد و همانجا بگذارد تا او را گرگ بخورد... پسر، مادر پیر خود را بالای کوہ رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسی (ع) ندا آمد که برو به فلان کوہ و مهر مادر را نگاہ کن... مادر با چشمانی اشک ‌بار و دستانی لرزان دست به دعا برداشته بود و می‌گفت: "خدایا...! ای خالق هستی...! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم..‌ فرزندم جوان است و تازه داماد... تو را به بزرگی‌ات قسم می‌دهم که پسرم را در مسیر برگشت به خانه اش از شر‌ گرگ در امان داری که او تنهاست..." ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را می‌بینی؟ با این‌ که جفا دیدہ ولی وفا می‌کند... بدان، من نسبت به بندگانم از این مادر پیر نسبت به پسرش مهربان‌ترم... 🥺❤️ @avayeqoqnus
و جز اینم هنری نیست که آشیان تو باشم... 🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا