هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این
زاویه قضاوت کردید؟
برخی گریه میکنند…
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند!!!
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی
قوی بوده اند... 🥀
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
.
چه تعبیر زیبا و درستی 👏 🌸
آدمها مثل کتابند!
از روی بعضیها باید مشق نوشت و آموخت،
از روی بعضیها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت،
بعضیها رو باید نخونده کنار گذاشت،
و بعضیها رو باید چندبار خوند
تا معنیشون رو فهمید. 👌
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
#شکسپیر میگه:
به همه عشق بورز ، به تعداد کمی
اعتماد کن و به هیچ کس بدی نکن.
✨@avayeqoqnus✨
میخواهم برگردم به روزهای کودکی ...
آن زمانها که پدر تنها قهرمان زندگیم بود
عشق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـیام بودند
تنـها چیزی که میشکست، اسباببـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود ...
#حسین_پناهی
✨@avayeqoqnus✨
211982446-samatak-com.jpg
174.1K
یک استکان بوسه داغ
یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه
یک پیاله گل سرخ
یک کف دست نان صداقت
از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود
این صبحانه عشق است با تو خوردن صفا دارد
🌸 صبحتون همراه با عشق فراوون عزیزان 🌸
@avayeqoqnus
.
اگر یکروز از من بپرسند
قویترین انسان های دنیا
چه کسانی هستند ؟
جواب می دهم
زنانی که تنهایی را یاد گرفته اند. 💪👏
#جمال_ثریا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
🌼 نِی دولت دنیا به ستم میارزد
🍀 نی لذّت مستیاش اَلَم میارزد
🌼 نه هفت هزار ساله شادی جهان
🍀 این محنتِ هفت روزه غم میارزد
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
و عشق
اگر با حضور
همین روزمرگی ها
عشق بماند !
عشق است… ❤️
#شاملو
✨@avayeqoqnus✨
📚 حکایتی از جوانمردی حاتم طایی
🌴 يكي از پادشاهان يمن در بخشندگی و سخاوت معروف بود، ولي هرگاه كسی نزد وی از بخشندگی های حاتم طايی سخن می گفت، برمی آشفت و ناراحت می شد.
🌴 بنابراين، چون پادشاه يمن، حاتم را در بخشندگی از خود بلندآوازهتر ديد، كسی را مأمور كرد تا او را از بين ببرد.
🌴 مأمور حاکم راه قبيله «بنی طی» را پيش گرفت.
در راه شخصی را ديد و با او دوست و همراه شد و به وی گفت: "حال كه تو جوانمرد و راز نگهدار هستی، از تو خواهشی دارم، اميدوارم مرا راهنمايی كنی!"
🌴 جوان گفت: "با كمال ميل در خدمتم."
مأمور گفت: "آيا تو حاتم طايی را می شناسی؟"
جوان گفت: "مقصود تو از اين سؤال چيست؟"
🌴 مأمور گفت: "پادشاه يمن مرا مأمور كرده است تا حاتم را بكشم و سرش را برای پادشاه ببرم، ولي سبب دشمنی آنها را نميدانم." جوان خنديد و گفت: "آن حاتمی كه دنبال او می گردی، خود منم و الان آمادهام سر از تنم جدا كنی!"
🌴 مأمور با شنيدن اين سخن ناراحت شد، به سرعت به يمن بازگشت، به خدمت پادشاه رفت و آنچه بر او گذشته بود، تعريف كرد.
🌴 پادشاه پس از شنيدن ماجرا و پی بردن به ميزان جوانمردی حاتم، از مأمور دلجویی كرد و به وی هديهای داد و بر حاتم طایی درود فرستاد.
#حکایت
#حاتم_طایی
💐 @avayeqoqnus 💐