.
حرفهای ما هنوز ناتمام ؛
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
آی...
ناگهان چقدر زود دیر میشود...! 🌱
#قیصر_امین_پور
💫 @avayeqoqnus 💫
📚 #حکایت_طنز
درویشی به در خانه خواجه اصفهانی رفت.
به او گفت آدم پدر من و تو است و حوا نیز مادر ماست. پس ما با هم برادریم، تو اینهمه ثروت داری و من میخواهم که تو برادرانه سهم مرا بدهی.
خواجه به غلام خود گفت: :یک فلوس (سکه سیاه) به او بده."
درویش گفت: "ای خواجه چرا در تقسیم، برابری را رعایت نمیکنی؟"
خواجه گفت: "ساکت باش که اگر برادرانت با خبر شوند همین قدر هم به تو نمیرسد." 😀
🔸برگرفته از کشکول شیخ بهایی
#حکایت
#شیخ_بهایی
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
هیچوقت امیدت را از دست نده،
شاید آن زمان که امیدت را از دست می دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد ... 👌🌸
🔸 از کتاب "کمی قبل از خوشبختی"
نوشته انیس لودیگ
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خنده ات گیرم که راه صبح بگشایم 🌿
#حسین_منزوی
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خدا هست ...
این دکلمه زیبا تقدیم به نگاه شما عزیزان 💐
#دکلمه
💫 @avayeqoqnus 💫
.
آغاز صبح یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن ترا صدا باید کرد
امروزمان را آغاز می کنیم
بنام خدایی که تسکین دهنده دردها
و آرامش دهنده قلبهاست
صبح بخیر و شادی 🙏🌹
✨ @avayeqoqnus ✨
.
پروردگارا!
ما در مسیرِ”بـه سوی تو آمدن”
تنهاتر از آنیم کـه گفتنی باشد!
خدایا!
از تو میخواهیم امروز دست مارا،
کـه مشتری گاه و بیگاه بازارِ مهر تو هستیم،
بگیری و بـه حال خود رهایمان نکنی
الهی آمین..🙏 🌸
#مناجات
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
📚 #حکایت_طنز
هارون الرشید به بهلول گفت:
"چند تن از پیامبران را نام ببر؟"
بهلول گفت: "فرعون ، شدّاد ، نمرود."
خلیفه چهره درهم کشید و گفت:
"اینها که پیامبر نبودهاند؟!!"
بهلول جواب داد: "هر یک از اینها مدتی
در زمین ادعای خدایی داشتهاند آنوقت
تو به پیغمبری هم قبول شان نداری ؟!" 😀
#حکایت
#بهلول
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن 💖
#عمران_صلاحی
✨ @avayeqoqnus ✨
حکایت ما آدما
حکایت کفشاییه که
اگه جفت نباشند
هر کدومشون
هر چقدر هم شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه
لنگه به لنگه اند … 🍃🌿
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿🌸🌿
🌱 ی مناجات زیبا از نظامی 🌱
چو در نیم شب سر برارم ز خواب
تو را خوانم و ریزم از دیده آب
و گر بامدادست راهم به توست
همه روز تا شب پناهم به توست
#نظامی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
زندگی کن
پیش از آنکه پروانهها
خاطرۀ گلهای پیراهنت را
برای شکوفههای پلاسیده تعریف کنند
و حریرِ نازکِ دامنت را
دستهای زبرِ زندگی، نخکش کند.. 🌱🌹
#دلنوشته
.
فقیر ؛ به دنبال شادیِ ثروتمند
ثروتمند ؛ به دنبال سادگی زندگیِ فقیر
کودک ؛ به دنبال آزادی بزرگتر
بزرگتر ؛ به دنبال سادگی کودک
آنان که رفته اند ؛ در آرزوي بازگشت
آنان که مانده اند ؛ در آرزوي رفتن ...
خدایا ...
کدامین پل در کجای دنیا شکسته است؛
که هیچ کس به مقصدش نمیرسد؟
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
پدیدار از تو آمد صبح عالم
خوشا عالم،
خوشا صبح و
خوشا من...
صبح تون بخیر و شادی رفقا 🖐🌸
#حمید_رها
☀️ @avayeqoqnus ☀️
🌿🌸🌿
پروردگارا؛
به من بی نیازی از نفس
ایمانی در قلب
اخلاص در عمل
و بینش و بصیرتی در دین عطا فرما... 🙏
"بخشی از دعای عرفه"
روز عرفه
روز دعوت عاشقانه به سوی خداست...
امروز برای هم دعا کنیم 🙏🌸
#عرفه
#روز_عرفه
✨ @avayeqoqnus ✨
📚 مهم ترین خصیصه انسان
روزی شاگردی به استاد خود گفت: «استاد میخواهم یکی از مهمترین خصایص انسانها را به من بیاموزی.»
استاد گفت: «واقعا میخواهی آن را فرا گیری؟»
شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.»
استاد گفت: «پس آماده شو با هم به جایی برویم.»
شاگرد قبول کرد.
استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آن کودکان مشغول بازی بودند، برد و گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
مکالمات بین کودکان به این صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی. نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی. اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرفهایی از این قبیل...»
استاد ادامه داد: "همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند. آدم بزرگ نیز این گونه است. او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمیدهد.
تو از من خواستی یکی از مهمترین ویژگیهای انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه می کنم؛ تلاش برای فرار از زندگی!"
#داستان
✨ @avayeqoqnus ✨
🍀🍃🌷🍀🍃🌷
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهدِ گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر بپرسیدنِ این بخت سیاه آمده ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای
می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده ای
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای
#شهریار
✨ @avayeqoqnus ✨