🌸 میخواهم به یادِ من باشی، اگر تو به یادِ
من باشی، عینِ خیالم نیست که همه
فراموشم کنند! 🌸
#بریده_کتاب: کافکا در کرانه |
نوشته: هاروکی موراکامی
@avayeqoqnus
از زیباترین شعرهای استاد شهریار:
🌸 بخونید و لذت ببرید عزیزان 🌸
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
#شعر
#شهریار
@avayeqoqnus
🍃 حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان 🍃
زاهدی گفت : روزی به قبرستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش این جا چه میکنی؟
گفت : با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمیدهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم میکنند و اگر غایب شوم غیبتم نمیکنند.
#حکایت
#بهلول
@avayeqoqnus
211982446-samatak-com.jpg
174.1K
یک استکان بوسه داغ
یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه
یک پیاله گل سرخ
یک کف دست نان صداقت
از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود
این صبحانه عشق است با تو خوردن صفا دارد
🌸 صبحتون همراه با عشق فراوون عزیزان 🌸
@avayeqoqnus
📚 ضرب المثل از هول حلیم افتاد تو دیگ
معنی و کاربرد:
♦️به خاطر ذوق و طمع و حرص زیاد عجله کردن و دچار ضرر شدن
♦️به حالتی گفته میشود که کسی در تلاش برای کسب سود زیاد، ناگهان دچار خسران و ضرر شدیدتری میشود.
حالا عزیزان داستان این ضرب المثل رو با هم میخونیم:
نقل است که در روزگاران قدیم مرد فربهی زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت و بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز که این مرد به بازار رفته بود زود به خانه برگشت. همسرش از او پرسید: "مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای؟" مرد گفت: "شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم."
وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد و چون ظرفی همراه نداشت به بالای دیگ رفت و با قاشق شروع به خوردن کرد. کمی که خورد دید این طوری فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با هر دو دست شروع به خوردن کرد و چنان بر سر دیگ خم شد که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردم با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ…
#ضرب_المثل
@avayeqoqnus
🍃 در مدح امام حسین علیه السلام:
ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسین بن علی روحی فداک
موج ها هرچه تلاطم می کنند
پیش پایت خویش را گم می کنند
ای نماز عشق را تکبیر سرخ
آیت تطهیر را تفسیر سرخ
ای شکوه آفرینش، ای یقین
آبروی مکتب، ای سالار دین
ای امام لاله های نینوا
آفتابِ غرقِ خون در کربلا
ای جلال هر چه غیرت، هرچه مرد
قوّت بازوی قرآن در نبرد
قوس محرابم، خم ابروی توست
خط «انعمت علیهم» کوی توست
آب ها وقتی که توفان می کنند
یاد آن لب های عطشان می کنند
حسین اسرافیلی
🌸 یا حسین بن علی روحی فداک 🌸
#شعر
#امام_حسین
#ماه_شعبان
@avayeqoqnus
📚 پسری که با یک دست قهرمان جودو شد!
پسر بچه نه ساله اي تصميم گرفت جودو ياد بگيرد. پسر دست چپش را در يک حادثه از دست داده بود ولي جودو را خيلي دوست داشت به همين دليل پدرش او را نزد استاد جودوي ژاپني معروفي برد و از او خواست تا به پسرش تعليم دهد.
استاد قبول کرد. سه ماه گذشت اما پسر نمي دانست چرا استاد در اين مدت فقط يک فن را به او ياد مي دهد. يک روز نزد استاد رفت و با اداي احترام به او گفت: «استاد، چرا به من فنون
بيشتري ياد نمي دهيد؟»استاد لبخندي زد و گفت: «همين يک حرکت براي تو کافي است».
پسر جوابش را نگرفت ولي باز به تمرينش ادامه داد. چند ماه بعد استاد پسر را به اولين مسابقه برد. پسر در اولين مسابقه برنده شد. پدر و مادرش که از پيروزي بسيار شاد بودند، به شدت تشويقش مي کردند.پسر در دور دوم و سوم هم برنده شد تا به مرحله نهايي رسيد. حريف او يک پسر قوي هيکل بود که همه را با يک ضربه شکست داده بود. پسر مي ترسيد با او روبرو شود ولي استاد به او اطمينان داد که برنده خواهد شد.
مسابقه آغاز شد و حريف يک ضربه محکم به پسر زد. پسر به زمين افتاد و از درد به خود پيچيد. داور دستور قطع مسابقه را داد. ولي استاد مخالفت کرد و گفت: «نه ، مسابقه بايد ادامه يابد».پس از اين دو حريف باز رو در روي هم قرار گرفتند و مبارزه آغاز شد، در يک لحظه حريف اشتباهي کرد و پسر با قدرت او را به زمين کوبيد و برنده شد!
پس از مسابقه پسر نزد استاد رفت و با تعجب پرسيد: «استاد من چگونه حريف قدرتمندم را شکست دادم؟»
استاد با خونسردي گفت: « ضعف تو باعث پيروزي ات شد! وقتي تو آن فن هميشگي را با قدرت روي حريف انجام دادي تنها راه مقابله با تو اين بود که دست چپ تو را بگيرد در حالي که تو دست چپ نداشتي ».
#داستان
#داستان_آموزنده
@avayeqoqnus
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان محو که یک دم مژه بر همنزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
#شعر
#فریدون_مشیری
@avayeqoqnus
دوستان امروز پنجم اسفندماه روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی نامگذاری شده.
خواجه نصیرالدین شاعر، ریاضیدان، منجم و فیلسوف نامدار ایرانی در قرن هفتم هجریست.
☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂
آنان که در این دیر فنا میآیند
بس جایگهی نیست، کجا میآیند
کو آن که خبر دهد به ناآمدگان
کانها همه رفتند، چرا میآیند
《خواجه نصیر الدین طوسی 》
#شعر
#رباعی
#خواجه_نصیر
@avayeqoqnus
بارگیری (1).jpeg
11.3K
کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
《از کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی 》
@avayeqoqnus
n00351648-r-b-000.jpg
189.3K
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره دل را برایش باز کرد
میتوان درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد
❤ صبح زیباتون پر از خیر و برکت دوستان جان ❤
@avayeqoqnus