eitaa logo
آوای ققنوس
8.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
542 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
نيمكت كهنه‌ی باغ خاطراتِ دورش را در اولين باران زمستانی از ذهن پاک كرده است... خاطره‌ی شعرهايی را كه هرگز نسروده بودم... خاطره‌ی آوازهايی را كه هرگز نخوانده بودی... 🥀❄️ @avayeqoqnus
شخصی به یکی از بزرگان گفت که انگشترت را به من هدیه کن تا هرگاه آن را می بینم، تو را به خاطر آورم. صاحب انگشتر گفت: اگر قصد داری مرا به خاطر آوری، از ندادن انگشتر یادم کن! @avayeqoqnus
🍀 وجود هیچکس 💛 غم‌ها را از بین نمی برد 🍀 اما کمک می‌کند با وجود غم‌ها 💛 محکم بایستیم؛ 🍀 درست مثل چترِ خوب 💛 که باران را متوقف نمی‌کند، 🍀 اما کمک می‌کند 💛 آسوده زیر باران بایستیم... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل اول زندگی خودت را با فصل پانزدهم زندگی کسی دیگر مقایسه نکن، مسیر خودت را برو، داستان زندگی خودت را بنویس و هرگز جا نزن… امروزتون زیبا و پرطراوت رفقا 🌺 @avayeqoqnus
●○♡○● الهی؛ بر هر که داغ محبت خود نهادی، خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی... @avayeqoqnus✨  
جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود... 🍀🌱 @avayeqoqnus
📚 پند حکیمانه سقراط حکیم روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید. مرد پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بی‌اعتنایـی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می‌دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می‌پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می‌شدی؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی‌شدم، آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی‌شود. سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می‌یافتـی و چه می‌کردی؟ مرد جواب داد: احساس دلسـوزی می‌کردم و سعی می‌کــردم طبیب یا دارویی به او برسانم. سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می‌کردی که او را بیمار می‌دانستی. آیا انسان تنها جسمش بیمــار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است روانش بیمــار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بـــــدی از او دیده نمی شود. بیماری فکری و روان، نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیــــب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامــش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بــــدی می کند در آن لحظه بیمار است. @avayeqoqnus
حق به مجنون است، تَرکِ کوی لیلی گر کند عشق چون غالب شود، مسکن بیابان می‌شود @avayeqoqnus
پیرمرد با خود می‌گفت که من ریسمان را میزان می‌کنم، چیزی که هست بخت یاری نمی‌کند. اما کسی چه می‌داند؟ شاید زد و امروز یاری کرد. هر روز روز تازه‌ای است. بهتر آن است که بخت یاری کند؛ ولی تو کارت را میزان کن. آن‌وقت اگر بخت یاری کرد آماده‌ای. 📚 پیرمرد و دریا ✍ ارنست_همینگوی @avayeqoqnus
خدای من و تو در پی بهانه ای یا دلیلی می‌گردد تا ببخشاید خطاهایمان را گاهی به بهانه یک دعا... 💛 همینقدر ساده و قشنگ 🌹 @avayeqoqnus
دلیلش را نمی‌دانم اما هر چه هست فکر کردن به تو حال مرا خوب می‌کند... 🌹♥️ (شاعر ترک) ✨@avayeqoqnus
چاره جز صبوری نیست، گرچه طاقتم طاق است... 🥀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنکه رُخِ عاشقان خاکِ کفِ پای اوست با رخ او جان ما، در دل ما جای اوست 🫀 @avayeqoqnus
بزرگترین باری که فرزندان به دوش می‌کشند، زندگی نزیسته والدین است. @avayeqoqnus
روزی مردی از کنار جنگلی می‌گذشت که مرد دیگری را دید که با ارّه‌ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه‌های درختان است‌. پرسید ای مرد: "چرا ارّه ات را تیز نمی‌کنی تا سریع‌تر شاخه‌ها را ببری؟" مرد گفت‌: "وقت ندارم. باید هیزم‌ها را تحویل بدهم. کارم خیلی زیاد است و حتی گاه‌، شب‌ها هم کار می‌کنم تا سفارش‌ها را به موقع برسانم‌. دیگر وقتی برای تیز کردن ارّه نمی‌ماند‌." این مرد اگر گاهی می‌ایستاد و وقتی برای تیز کردن ارّه‌اش می‌گذاشت، شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی‌شد؛ چون بدون شک با ارّه کند نمی‌توان سریع و موثر کار کرد‌. حکایت بیشتر ما انسان‌ها نیز همین است‌. گاهی باید اندکی تامل کنیم‌. گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و ارّه ذهن و روح خود را تیز کنیم‌. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. زندگی دفتر نقاشی کوچکیه که هر روز با مدادهای رنگی تو پر از نقش‌های تازه می‌شود... صبح بخیر و شادی 🌞🪴 زندگی تون رنگی رنگی و زیبا رفقا 🌹 ​​ ‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎✨ @avayeqoqnus
یا رب، ز جهان لطف تو کافیست مرا... 💛🍃 @prof_laand💫
شانه خالی نمی‌كنم، زیرا با تو همواره رو به رو هستم باش تا صبحِ دولتم بدمد شانه خالی نكن، بگو هستم! @avayeqoqnus
🦋🕊 گاهی مجبوریم بپذیریم برخی آدم‌ها فقط می‌توانند در قلبمان بمانند نه در زندگی‌مان... 🔻 از کتاب "خاطرات سیلویا پلات" 🔻 ترجمه‌ی مهسا ملک مرزبان @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 حکایت درختی با میوه جادویی! مرد حکیمی با زبان رمز و استعاره به دوستان خود می گوید در هندوستان درختی هست که هر کس از میوه‌ی آن بخورد ، نه پیر شود و نه بمیرد . این مطلب به گوشِ پادشاه می‌رسد و سخت شیفته‌ی آن درخت می‌شود. از اینرو قاصدی می فرستد تا به هر صورتی که هست آن درخت را پیدا کند. قاصد ، سال ها در سرزمین هندوستان می گردد و جستجو می کند ولی اثری از آن درخت نمی‌یابد. حتی موردِ تمسخر و ریشخند بسیاری از مردم نیز قرار می گیرد. سرانجام از یافتن آن نومید می شود و با چشمی اشکبار و دلی شکسته راهی دیار شاه می‌شود. در یکی از منازل بین راه فرود می آید تا استراحتی کند. ناگهان با عارفی ربّانی روبرو می شود. تصمیم می‌گیرد ماجرا را به او بگوید تا چاره ای پیدا شود. عارف پس از استماعِ سخنان او می گوید : ای ساده دل ، اصلاََ چنین درختی در باغ و بوستان طبیعت وجود ندارد! بدان که منظور آن حکیم از این درخت، درختِ علم و معرفتِ الهی است و بس. 📌 مولانا در این حکایت ، حکمت الهی و علمِ لَدّنی را به درختی تشبیه کرده که هر کس از میوه‌ی آن بخورد نه پیر شود و نه بمیرد. 🔻 برگرفته از دفتر دوم مثنوی معنوی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا