.
جایی که گذرگاهِ دلِ محزونست
آن جا دو هزار نیزه بالا خونست
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حالِ مجنون چونست 🥀
#رودکی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📗 سلطان محمود و کبک یک پا
میگویند روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی را آوردند كه لَنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد میخواست.
سلطان محمود حكمت قيمت زياد كبک لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: وقتی برای كبکها دام پهن می کنیم، اين كبک را نزديک دامها رها میكنم. آواز خوش سر میدهد و كبکهای ديگر به سراغش میآيند و در اين وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار كه كبک را برای شكار ببريم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام میشوند."
سلطان محمود امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد. چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان، سلطان تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان كبک را میديد، گفت: "چرا اين كبک را سر بريديد؟"
سلطان محمود گفت: "هر كس ملت و قوم خود را بفروشد، بايد سرش جدا شود!"
#حکایت
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آدمهای هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند
حتی از فاصله های دور،
از انتهای افق های دور و نزدیک،
انگار جایی نوشته بود
که اینها باید در یک مدار باشند.
یک روزی یک جایی،
باید با هم برخورد کنند
آنوقت می شوند همدم
می شوند دوست
می شوند رفیق
اصلا می شوند هم شکل
حرفهایشان می شود آرامش
خنده هایشان ،
کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان
نباشند دلتنگشان می شوید
هی همدیگر را مرور می کنند،
و از هم خاطره می سازند
و یادمان باشد
حضور هیچکس در زندگی مان اتفاقی نیست...
#دلنوشته
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
مادامی که
تلخی زندگی دیگران را
شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی …
صبح تون شیرین و دلچسب رفقا 🙏 💐
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
الهی؛
اگر کسی تو را به جُستن یافت
من تو را به گریختن یافتم.
اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت
من تو را به خود فراموش کردن یافتم.
تا در رهِ عشق او مجرد نشوی
هرگز زخودِ خویش بیخود نشوی
دنیا همه بندِ توست بر درگه او
در بندِ قبول باش تا رد نشوی
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📜 #حکایت_آموزنده
بزرگمهر حکیم در کشتی نشسته بود که طوفان شد.
ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست و باید دعا کرد.
مسافران همه نگران بودند اما بزرگمهر آرام نشسته بود. گفتند: در این وقت چرا این گونه آرامی؟
او گفت: نگران نباشید زیرا مطمئنم که نجات پیدا می کنیم.
سرانجام همان گونه شد که او گفته بود و کشتی به سلامت به ساحل رسید.
مسافران دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پیامبری یا جادوگر؟از کجا می دانستی که نجات پیدا می کنیم؟
بزرگمهر گفت: من هم مثل شما نمی دانستم اما فکر کردم بهتر است به شما امیدواری بدهم.
چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر هیچکدام زنده نیستیم که بخواهید مرا مواخذه کنید.
درست گفته اند که آدمی به امید زنده است. 👌
#حکایت
✨ @avayeqoqnus ✨
.
سیاهیِ دو چشمانت مرا کشت
درازیِ دو زلفانت مرا کشت 🌸
به قتلم حاجتِ تیر و کمان نیست
خمِ ابرو و مژگانت مرا کشت 🌱
#باباطاهر
✨ @avayeqoqnus ✨