eitaa logo
آوای ققنوس
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
547 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. این که دعوی می کند که "من دوستم" و نیست پرخطر است. 🔸 برگرفته از "مقالات شمس تبریزی" @avayeqoqnus
🪴🌹🪴 دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی‌شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را ده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه‌ی گل‌ و مُل خوش خواند دوش بلبل هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت روزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا را آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را آن تلخ‌وَش که صوفی ام‌ُّالخَبائِثَش خواند اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا هنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او موم است سنگ خارا آیینه‌ی سکندر، جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا خوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشید این خرقه‌ی مِی‌ْآلود ای شیخ پاک‌دامن معذور دار ما را 🔸 غزل شماره ۵ از دیوان حافظ @avayeqoqnus ✨  
دیوان صوتی حافظ 5 با صدای خانم مدرس زاده.mp3
4.11M
. ✨ دیوان حافظ را درست بخوانیم 🔸 خوانش غزل ۵ از دیوان حافظ 🔹 با صدای خانم فریبا مدرس زاده @avayeqoqnus
. زندگی خیلی هم پیچیده نیست … دلتو بتکون. از هر چی خشم و نفرت و کینه خالیش کن. وقتی که خالی شد، میتونی پرش کنی از مهربونی، از عشق خدا💖 بعد هر کی سر راهت قرار گرفت یه شاخه مهربونی از تو دلت بهش هدیه کن… 🌿 یه دلگرمی … یه حرف شیرین … یه کلام امید دهنده … 🌱 خوبی کن بی منت، بی چشمداشت خوبی کن بخاطر دل خودت؛ به این فکر کن که هر روز چه دلـهایی میتونه با خوبیِ تو خوب بشه … به اینجا که رسیدی، تازه زندگی رو زندگی کردی. 👌🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امروز به خودمون یادآوری کنیم که "پشت تاریکی ابرا نور خورشید نشسته." و امیدی هست، چون خدایی هست 🌼 صبح تون زیبا و پرامید رفقا 🌞🪴 ✨ @avayeqoqnus
. خدایا؛ رزق و روزی ما را از جایی فراهم کن که لقمه هایمان مجبورمان نکنند چشم بر روی حقیقت ببندیم. آمین 🙏🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📚 ضرب المثل "ماست ها را کیسه کردند" 🖇 معنی و کاربرد: 🔸 کنایه از ترسیدن و تسلیم شدن در برابر کسی است. 🔹 یعنی حساب کار دستش آمد و دیگر اشتباهاتش را تکرار نمی کند. 🔸 معمولا این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که کسی کار اشتباه یا خلافی می کرده اما بالاخره از روی ترس یا به هر دلیلی تسلیم می شود و دیگر آن کار را تکرار نمی کند. 🖇 داستان ماست مُختارالسلطنه: می‌گویند ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحی اصفهان بود و زیر نظر ظل‌السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می‌کرد. مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب‌الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت. در آن زمان هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری وجود نداشت. حکام وقت با اختیارات تام، بر امور و شئون قلمرو حکومتی، از جمله امر خوار و بار و تثبیت نرخها و قیمتها نظارت کامل داشتند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می‌کردند. گدایان و بیکاره‌ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گرانی و نابسامانی شهر، ضمن عبور از کنار دکانها چیزی برمی‌داشتند و به اصطلاح ناخونک می‌زدند. مختارالسطنه برای جلوگیری از این بی‌نظمی‌ دستور داد گوش چند نفر از گدایان متجاوز را با میخ‌های کوچک به درخت نارون در کوچه‌ها و خیابان‌های تهران میخکوب کردند و بدین وسیله مردم از شر گدایان و بیکاره‌ها خلاص شدند. روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که قیمت ماست در تهران خیلی گران شده و طبقات پایین از این ماده غذایی که ارزانترین چاشنی و قاتق و خورشِ نان آنهاست محروم شده‌اند. مختارالسلطنه اوامری صادر کرد و ماست‌فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت. چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با لباس مبدل به یکی از دکان‌های لبنیات‌فروشی رفت و مقداری ماست خواست. ماست‌فروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسید: «چه جور ماستی می‌خواهی؟» مختارالسلطنه گفت: «مگر چند جور ماست داریم؟» ماست فروش جواب داد: «معلوم می‌شود تازه به تهران آمده‌ای و نمی‌دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه!» مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید. ماست فروش گفت: «ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می‌گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می‌خواست به مشتری می‌فروختیم. الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می‌توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می‌کند می‌فروشم! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک سوم ماست و دو سوم آب ترکیب شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مصوبه مختارالسلطنه می‌فروشیم به این جهت ما لبنیات‌فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده‌ایم! حالا از کدام ماست می‌خواهی؟ این یا آن؟!» مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به ماموران حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو پاچه شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمان اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت: «آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی خارج شود تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی!» چون سایر لبنیات‌فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه ماستها را داخل کیسه کردند تا آبهایی که داخلش ریخته بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند. از آن تاریخ این ضرب‌المثل در بین مردم رواج یافت. @avayeqoqnus
. و گفت : عبادت دَه جزء است؛ نُه جزء گريختن از خلق است، و يک جزء خاموشی. 🔆 برگرفته از "تذکره الاولیاء" عطار نیشابوری @avayeqoqnus
. کی ز سرم برون شود یک نفس آرزوی تو ❤️ @avayeqoqnus
Homayoun Shajarian _ Yek Nafas Arezooye To (320).mp3
10.07M
🦋🌸🦋 🎼 آهنگ "یک نفس آرزوی تو" 🎙 با صدای همایون شجریان ✍ ترانه سرا: غلامرضا صادقی @avayeqoqnus
. شهر آنِ توست و شاهی فرمای هر چه خواهی 🌱 گر بی عمل ببخشی ور بی‌گُنه بِرانی 🌿 @avayeqoqnus
. 📜 حکایت آموزنده ای از گلستان سعدی: یکی از مُلوک بی‌انصاف پارسایی را پرسید از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟ گفت تو را خواب نیم‌روز تا در آن یک‌نفس خلق را نیازاری. ✨ ظالمی را خفته دیدم نیم‌روز ✨ گفتم این فتنه است خوابش برده بِه ✨ وآنکه خوابش بهتر از بیداری است ✨ آن‌چنان بد زندگانی مُرده بِه 🔻 برگرفته از باب اول گلستان سعدی @avayeqoqnus
. به غیر دل که عزیز و نگاه داشتنی است 💖 جهان و هر چه در او هست، واگذاشتنی است 🕊 @avayeqoqnus
. خدایا حال دلمون رو ی تکونی بده. هم میبینی هم میدونی هم میتونی ... آمین 🙏🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍁 خدا کند غیرمنتظره‌ترین اتفاقِ ممکن بیفتد، خدا کند حال همه خوب شود. 🍀 خدا کند این‌بار که پاییز تمام شد؛ زمستان نشود، بهار شود. 🍂 خدا کند باران که بند آمد، آفتاب بتابد و رنگین‌کمان شود. 🌼 خدا کند درخت‌های خشک، ناگهانی سبز شوند، 🍃 آدم‌های غمگین، ناگهانی لبخند بزنند و همه چیز، ناگهانی خوب شود. 🌻 خدا کند که خدا روی سقف صیقلیِ آسمان برای‌مان پیغام بنویسد که 🌿 «کافی‌ست هرچه غصه خوردید و رنج کشیدید و کسی را نداشتید! آمده‌ام اندوه زمین را پاک کنم، همه‌تان خوب می‌شوید، همه چیز درست می‌شود.» 🪴 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. زندگی را زیباتر کن گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن... با کمی محبت و لبخند زندگی برای همه زیباتر میشه. 🌸 صبح بخیر رفقا 🌞🌿 جمعه خوبی کنار عزیزان داشته باشید 💐@avayeqoqnus
. آمین یا رب العالمین 🙏💚 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. 📜 نماز چوپانِ دل‌پاک مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: "چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟" چوپان گفت: "ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم." مرد گفت: "خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!" چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : "نمازش تمام شد!" مرد که تعجب کرده بود گفت: "این چه نمازی بود؟" چوپان گفت: "بهتر از این بلد نبودم." مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: "چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟" پدرش گفت: "هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!" مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: "وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، به خدا گفتم : خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی." گاهی دعای یک دل صاف، از صدنماز یک دل پرآشوب بهتر است. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گفتم از کجا بفهمم روحم قشنگه؟ گفت: ببین چند نفر کنارِ تو نقاب به روحشون نمی‌زنن. چند نفر برات نقش بازی نمی‌کنن. چند نفر کنارِ تو خودشون رو زندگی می‌کنن... 🌸 @avayeqoqnus
. تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد غمِ عشقش دِه و عشقش ده و بسیارش ده 🧡 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. برون ز خویش‌ کجا می‌روی؟ جهان خالی‌ست 🌿 @avayeqoqnus
. یا رب تا نخواهی تو نخواهد هیچ کس 🍀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. یکی از استادای فلسفه میگفت: کولر گازی با برق کار میکنه، اره برقی با بنزین، خواجوی کرمانی مال شیرازه، صائب تبریزی مال اصفهان، اون موقع ستار همدانی مال تبریزه؛ هفت تیر شش تا گلوله داره، ۱۰۰۰ پا ۶۰ پا داره و تازه سه تفنگ دار چهار تا بودن، هیچ عطاری عطر نمیفروشه، و قهوه خونه قهوه نداره، هیچ کس هم در دنیا با قاشق چای خوری چای نمیخوره؛ چای سبز زرده، چای سیاه قرمزه، جعبه سیاه هواپیما نارنجیه، آچار فرانسه مال انگلیسه و بزرگترین جنگ های دنیا رو کشور‌هایی راه انداختن که عضو شورای امنیت هستن؛ حالا به نظرتون این دنیا با این همه اشتباه و پارادوکس ارزش این همه غصه داره؟ به قول سهراب سپهری: زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست 🌼 🪴 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا