.
✨ چو در نیمشب سر برآرم ز خواب
✨ تو را خوانم و ریزم از دیده آب
✨ و گر بامدادست راهم به توست
✨ همه روز تا شب پناهم به توست
✨ چو خواهم ز تو روز و شب یاوری
✨ مکن شرمسارم در این داوری
آمین 🙏 🌸
خدایا پناهمون فقط خودتی و بس 💚
#خدا
#مناجات
#نظامی
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
کم باش!
اصلاهم نگران کم شدنت نباش ...
#دکلمه
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عطر یاس
آواز نسیم
رقص شاپرک ها
انوار عاشقانه ی آفتاب گویند:
سلام، صبح زیبایتان بخیر 🌸
روزتون قشنگ و شاد رفقا 🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
خدایی که مسیر را
به پرندگان نشان میدهد
انسان را در نیمهی راه رها نمیکند. 🕊
دل بسپریم به حکمتش 🌺
#خدا
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕خدا وقتی گریه میکنه که ...
زن نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست.
فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام؛
رحمت خدا برآن است که تنها یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟
زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو شفا بده.
فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و پسر بزرگ شد.
او آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن می گرفت.
پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت.
روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه
با شما یه جا زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟
فرشته گفت: ولی باز هم رحمت خداوند شامل حال تو شده است و می توانی آرزویی بکنی.
حال بگو؟ می دانم که بینایی چشمانت را از
خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟
فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟!
فرشته پاسخ داد: خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است. 🥺😍
سایه مادرای عزیزمون مستدام؛
روح مادرای آسمونیمون هم غرق نور 🙏💚
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
هر چه انسانتر باشیم
زخمها عمیقتر خواهندبود.
هر چه بیشتر دوست بداریم
بیشتر غصّه خواهیمداشت.
بیشتر فراق خواهیمکشید
و تنهاییهایمان بیشتر خواهدشد. 🍂
🔸 از کتاب "نامه به کودکی که هرگز متولد نشد"
✍ اوریانا فالاچی
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 #حکایت_طنز
مردی سپری در دست گرفت و همراه سربازان به جنگ رفت.
به پای دژی رسیدند.
از بالای دژ سنگی بر سر مرد زدند و سر او را شکستند.
مرد خشمگین شد و فریاد زنان به سنگ انداز گفت: «ابله، مگر کوری؟ سپر به این بزرگی را نمیبینی که سنگ بر سر من میزنی؟!» 😀
#حکایت
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
تولد و مرگ را درمانی نیست
مهم این است که
فاصله میان این دو را
شاد زندگی کنیم.
عصرتون شاد و دلپذیر رفقا 💐
#ژان_دولابرویه
✨ @avayeqoqnus ✨
🌸🍀🌸
از روز دستبرد به باغ و بهار تو
دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو
تقویم را معطل پاییز کرده است
در من مرور باغِ همیشه بهار تو
از باغ رد شدی که کشد سُرمه تا ابد
بر چشم های میشی نرگس غبار تو
فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند
با یک نگاه کردن شوریده وار تو
کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل
خورشید هم اگر نچرخد بر مدار تو
چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است
یک صندلی برای نشستن کنار تو
#حسین_منزوی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
ایــن روزهـــا
همــه بــه مــن دلتنگی هــدیــه مـی دهنــد
لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!
بــه خـــدا تمــــامـ شــد
دلـــــــــــم… 💔 🕊
#عاشقانه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
میرسد رهگذر صبح ز راه
با کمی توشهی نور
تا به آدینهی ما
عشق تعارف بکند...
صبح بخیر و بمهر 🌞🌸
جمعه بهتون خوش بگذره عزیزان 🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
#حکایت
در بغداد روزی مستی افتاده بود و طاقت رفتن نبودش از مستی.
شیخ جنید بر گذشت. چشم آن مست بر شیخ افتاد و شیخ را نیز بر وی افتاد.
مست شرم داشت گفت: "یا شیخ! چنین که هستم مینمایم تو چنانک مینمایی هستی؟"
گریه بر شیخ افتاد.
به سبب این صدق حق تعالی آن مست را توبه داد.
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آن چنان مِهر توام
در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود،
از دل و از جان نرود 💖
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
🪴🍂🪴
اگر باغتان را دوست دارید
نباید از کار کردن در آن دست بکشید.
کمی صبر کنید،
فصلش که برسد
حتما شکوفهها سر میزنند.
🔸 از رمان "بودن"
✍ یرژی کوشینسکی
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
🌸🍀 بی تو بسر نمیشود 🍀🌸
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طَرَب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو به سر نمیشود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بیتو به سر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آنِ منی کجا روی بیتو به سر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بیتو به سر نمیشود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بیتو به سر نمیشود
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
MohammadReza Shajaryan - Bi To Be Sar Nemishavad (320).mp3
6.71M
🍀🌸🍀
🎼 آهنگ " بی تو بسر نمیشود"
🎙 با صدای زنده یاد محمد رضا
شجریان
✍ شعر از مولانا
#آهنگ
#مولانا
#محمدرضا_شجریان
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خـــــــداونـــــــــدا
بی نگاه لطیف تو
هیچ کاری به سامان نمیرسد؛
نگاهت را از ما دریغ نکن
و با دستان قدرتمند و توانايت
چرخ روزگارمان را بچرخان.
آمین 🙏🌸
شبتون خوش در پناه معبود بیهمتا 🌙🌿
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁
آغاز صبح یاد خدا باید کرد
خودرا به امید او رها بایدکرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن تو را صدا بایدکرد
سلام ✋ صبح بخیر و شادی 🌞🌱
شروع هفته سرشار از حرکت، برکت، و سلامت باشه براتون رفقا 🙏🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
خدایا شکرت
بابت اینکه بارها دقیقا
همان جایی دستمان را گرفتی
که میتوانستی مچمان را بگیری.
هزاران بار شکرت ای مهربانترین 🙏🌸
#شکرگزاری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 خری که شیری را از بند نجات داد !!
سگی از کنار شیری رد می شد، چون شیر را خفته دید طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
شیر که بیدار شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست.
در همان هنگام خری در حال گذر بود.
شیر به خر گفت: :اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم."
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند و به خر گفت: "من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم."
خر با تعجب گفت : "ولی تو قول دادی!"
شیر گفت : "من به تو تمام جنگل را میدهم زیرا زندگی در جنگلی که سگان شیرانش را به بند کشند و خران آنها را از بند برهانند ارزش ندارد."
🔸 برگرفته از کلیله و دمنه
#حکایت
#کلیلهودمنه
✨ @avayeqoqnus ✨