.
پروردگارا؛
از اینکه یکبار دیگر
مرا لایق حیات دانستی،
از اینکه فرصت یک شروع مجدد را
به من عطا کردی سپاسگزارم.
هزاران بار شکرت ای رحیم ترین 🙏🌹
#شکرگزاری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 قاچاقچی زبل
مردی با دوچرخه بـه خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد: “در کیسه ها چه داری؟”
مرد میگوید: “شن.”
مامور وی را از دوچرخه پیاده می کند و چون بـه او مشکوک شده بود، یک شبانه روز وی را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی جز شن چیز دیگری در بساط مرد دوچرخه سوار نمی یابد؛ بنابراین بـه او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا…
این موضوع بـه مدت سه سال هر هفته یکبار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر وی را می بیند و پس از درود و احوال پرسی، بـه او میگوید: "من هنوز هم بـه تو مشکوکم و میدانم کـه در کار قاچاق بودی، راستش را بگو. چه چیزی را از مرز رد می کردی؟"
قاچاقچی میگوید: "در کار قاچاق دوچرخه بودم و تو در کیسه شن دنبال مدرک بودی!!"
بعضی وقت ها دید ما آنقدر محدود می شود که موضوعات فرعی ما را بـه کلی از موضوعات اصلی غافل می کنند.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
از من بعید بود ولی عاشقت شدم
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود 💖
#افشین_یداللهی
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿🌸🌿🌸
شرط مَوَدت نباشد به اندیشهی جان،
دل از مهرِ جانان برگرفتن.
🔸 تو که در بندِ خویشتن باشی
🔹 عشق بازِ دروغ زن باشی
🔸 گر نشاید به دوست رَه بردن
🔹 شرط یاری است در طلب مردن
🔸 گر دست رسد که آستینش گیرم
🔹 ور نه بروم بر آستانش میرم
🔻 برگرفته از باب پنجم گلستان سعدی
#حکمت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گاهی سکوت
بیان کامل ترین شکل از
تمسخر و تحقیر است.
#جورج_برنارد_شاو
✨ @avayeqoqnus ✨
.
این دعا چقدر جامع و کامله:
🌸 ﺧﺪﺍﻳﺎ؛
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺛﺮﻭﺗﻢ ﺩﺍﺩی، خوشبختی ﺍﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
🌸 ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎییﺍﻡ ﺩﺍﺩی، ﻋﻘﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﻢ ﺩﺍﺩی، ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
🌸 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺩﺍﺩی، ﻋﻔﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺗﻨﺪﺭستی به من ﺩﺍﺩی، ﺍﻳﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴر
🌸 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻧﻜﻦ.
آمین 🙏
شبتون خوش در پناه خدای مهربان 🌙🌸
#خدا
#مناجات
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بـــاور کـن
دیــدن هـــر بــامــداد
اتـفــاق ســاده ای نیـست
خــوشـاینــد است و تـکــرار نـاپـذیـر…
گنجـشک هــا بیخــود شلـوغش نمی کنند.
صبح بخیر و شادی 🌞🌼
شروع هفته پر از حرکت و برکت و سلامت باشه براتون رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
معبود بیهمتای من!
شکرگزارم
که از راههای حکیمانهات
من را به آنچه
خیر و صلاحم است میرسانی.
هزاران بار شکرت ای حکیم ترین 🙏🪴
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 داستانی بسیار جالب و خواندنی از کودکی توماس ادیسون:
زمانی که توماس ادیسون به مدرسه میرفت، معلم نامهای به او داد که به مادرش بدهد و گفت: "این نامه را فقط مادرت بخواند."
ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت: "این نامه را معلم به من داده تا به دست شما برسانم."
مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود:
"با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان کودن است و هیچگونه استعدادی برای ادامه تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه ما نیز جای افراد ابله و کودن نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم."
ولی مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را جور دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را این گونه خواند:
"فرزند شما نابغه است و مدرسه ما بخاطر هوش بالای فرزندتان توان آموزش به او را ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید."
این طور شد که نانسی متیوز الیوت، مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد.
ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد.
مدتی پس از فوت مادر، ادیسون صندوقچه مادرش را باز کرد و خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده،
ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است!!!
ادیسون تازه فهمید که چطور مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت!
ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد!" 👏🌸
پ.ن. عکس متعلق به نوجوانی توماس ادیسون است.
#داستان
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨