eitaa logo
آوای ققنوس
8.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
555 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
شازده کوچولو: تو سواد داری؟! روباه: سواد مال آدماس، من شعور دارم. 🔻 از کتاب "شازده‌کوچولو" ✍ آنتوان دوسنت اگزوپری @avayeqoqnus
دعوت به امید داشتن در شعر نظامی: ⚜ به هنگام سختی مشو ناامید ⚜ کز ابرِ سیه بارد آبِ سپید @avayeqoqnus
. نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو ❤️ @avayeqoqnus
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. دکلمه شعر "اگر حرف های دلم بی اگر بود" 🔸 این دکلمه زیبا تقدیم به نگاه شما خوبان 🌸 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امروز به خودمون یادآوری کنیم که "پشت تاریکی ابرا نور خورشید نشسته." و امیدی هست، چون خدایی هست 🌼 روزتون زیبا و پرامید رفقا 🌞🪴 ✨ @avayeqoqnus
پروردگارا؛ بر دلم آرامشی فرو ریز که هر چیزی که مرا رنج می‌دهد را نادیده بگیرم. آمین🙏🧡 @avayeqoqnus
📜 موذن بد صدا مرد بد صدایی بود که گمان می‌کرد اذان گفتنش زیباست و می‌خواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عده‌ایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت به جای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور می‌کرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است... چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحت‌های دیگران در گوشش فرو نمی‌رفت؛ تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟ گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند می‌دادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمی‌شد بلکه حریص‌تر نیز می‌گشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟! روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرت‌انگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیده‌ام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد! دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگزار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟! آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل می‌کند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیده‌ایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور می‌شوند. 🔻 برگرفته از دفتر پنجم مثنوی معنوی @avayeqoqnus
چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست ❤️‍🔥 که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست 🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 اصطلاح "مچ کسی را گرفتن" ﺍﻳﻦ مثل ﺍﺯ ﺑﺎﺯی‏«ﮔﻞ ﻳﺎ ﭘﻮﭺ» ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎً ﺩﺭ ﺷﺐ ﻧﺸﻴﻨﻲﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺭﺍﻳﺞ ﺑﻮﺩﻩ، ﻓﺮﺩﻱ ﻛﻪ ‏« ﺍﻭﺳّﺎ‏» ‏( ﺧﻔﻴﻒ ﺷﺪﻩﻱ ﺍﺳﺘﺎﺩ ‏) ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﺪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ‏«ﮔﻞ‏» ﺑﻮﺩ. ﺩﻳﮕﺮﺍﻥﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻣﻲﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺍﻭﺳﺎ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻓﺮﺩﺧِﺒﺮﻩﺗﺮﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪﻓﺮﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ‌رﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱﭘﺮﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭﻫﺮﺍﺱﺁﻟﻮﺩ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻧﺪ ﻛﻪﮔﻞ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻭ ﺑدون ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻣﭻ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﭼﺴﺒﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻜﺎﻥ ﺧﻔﻴﻔﻲﻣﻲﮔﻔﺖ :‏« ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟» ﻓﺮﺩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﮔﺮﻛﺎﺭﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻲﮔﻔﺖ :‏«ﻧﻤﻲﺩﻭﻧﻢ !ﻣﺮﺩﺵﻫﺴﺘﻲ ﺑﮕﻴﺮ ﮔﻞ ﺭﻭ‏». ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮔﻞ، ﺩﭼﺎﺭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻳﻜﻬﻮ ﻣﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﻣﻲﻛﺮﺩ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﺳﺎ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ‏«ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ‏» ﻳﺎ ‏«ﮔﻞ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ‏» ﻭ ﺍﻭ ﺑﻲﺟﻬﺖ ﮔﻞ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺗﻴﻢرﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ. ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﭽﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺏ ﮔﺮﻓﺘﻲﻫﺎ ! 🔸 ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﺳﺎﺧﺘﻦ. ﻳﺎ ﻓﺮﺩﻱﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﺟﺮﻡ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪﺑﺘﻮﺍندﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ. @avayeqoqnus
آری، او با یک نفس تمام آسمان را در سینه‌ی خود حبس کرده ست! 🌺🍀 @avayeqoqnus