شازده کوچولو: تو سواد داری؟!
روباه: سواد مال آدماس،
من شعور دارم.
🔻 از کتاب "شازدهکوچولو"
✍ آنتوان دوسنت اگزوپری
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
دعوت به امید داشتن در شعر نظامی:
⚜ به هنگام سختی مشو ناامید
⚜ کز ابرِ سیه بارد آبِ سپید
#نظامی
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
دکلمه شعر "اگر حرف های دلم بی اگر بود"
🔸 این دکلمه زیبا تقدیم به نگاه شما خوبان 🌸
#دکلمه
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
.
امروز به خودمون یادآوری کنیم که
"پشت تاریکی ابرا نور خورشید نشسته."
و امیدی هست، چون خدایی هست 🌼
روزتون زیبا و پرامید رفقا 🌞🪴
✨ @avayeqoqnus ✨
پروردگارا؛
بر دلم آرامشی فرو ریز
که هر چیزی که مرا رنج میدهد
را نادیده بگیرم.
آمین🙏🧡
#خدا
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
📜 موذن بد صدا
مرد بد صدایی بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و میخواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند.
عدهایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت به جای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی!
اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است...
چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحتهای دیگران در گوشش فرو نمیرفت؛
تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟!
گفتند آن موذن را چکار داری ؟
گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند میدادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمیشد بلکه حریصتر نیز میگشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد.
من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟!
روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد.
دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرتانگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیدهام!
خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است!
دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد!
دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود.
من سپاسگزار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد.
اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟!
آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل میکند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیدهایی باعث بدنامی و
بی اعتباری آن باور میشوند.
🔻 برگرفته از دفتر پنجم مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
#مولانا
✨@avayeqoqnus✨
چنان به موی تو آشفتهام
به بوی تو مست ❤️🔥
که نیستم خبر از هر چه
در دو عالم هست 🌹
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
📚 اصطلاح "مچ کسی را گرفتن"
ﺍﻳﻦ مثل ﺍﺯ ﺑﺎﺯی«ﮔﻞ ﻳﺎ ﭘﻮﭺ» ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎً ﺩﺭ ﺷﺐ ﻧﺸﻴﻨﻲﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺭﺍﻳﺞ ﺑﻮﺩﻩ، ﻓﺮﺩﻱ ﻛﻪ « ﺍﻭﺳّﺎ» ( ﺧﻔﻴﻒ ﺷﺪﻩﻱ ﺍﺳﺘﺎﺩ ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﺪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ «ﮔﻞ» ﺑﻮﺩ.
ﺩﻳﮕﺮﺍﻥﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻣﻲﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﺳﺎ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻓﺮﺩﺧِﺒﺮﻩﺗﺮﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪﻓﺮﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻱرﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱﭘﺮﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭﻫﺮﺍﺱﺁﻟﻮﺩ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻧﺪ ﻛﻪﮔﻞ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻭ ﺑدون ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻣﭻ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﭼﺴﺒﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻜﺎﻥ ﺧﻔﻴﻔﻲﻣﻲﮔﻔﺖ :« ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟»
ﻓﺮﺩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﮔﺮﻛﺎﺭﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻲﮔﻔﺖ :«ﻧﻤﻲﺩﻭﻧﻢ !ﻣﺮﺩﺵﻫﺴﺘﻲ ﺑﮕﻴﺮ ﮔﻞ ﺭﻭ».
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮔﻞ، ﺩﭼﺎﺭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻳﻜﻬﻮ ﻣﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﻣﻲﻛﺮﺩ.
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﺳﺎ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ «ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ » ﻳﺎ «ﮔﻞ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ» ﻭ ﺍﻭ ﺑﻲﺟﻬﺖ ﮔﻞ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺗﻴﻢرﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ.
ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﭽﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺏ ﮔﺮﻓﺘﻲﻫﺎ !
🔸 ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﺳﺎﺧﺘﻦ.
ﻳﺎ ﻓﺮﺩﻱﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﺟﺮﻡ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪﺑﺘﻮﺍندﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ.
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
آری، او با یک نفس
تمام آسمان را در سینهی خود
حبس کرده ست! 🌺🍀
#بیژن_الهی
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رحمت خدا همیشه باز است
و فانوس قشنگش همیشــــه روشن ...
فکرت را از همهی این اما و اگرها دور کن
ترس و نا امیدی و تردید را به خاک بسپار
و امید و صبر را، راه زندگیت قرار بده ...
در پناه خدای بزرگ باشید 🙏 🌸
شبتون بخیر 🌙🪴
✨@avayeqoqnus✨
سحر از راه رسید
نور خورشید دمید
چشم وا کردم و رویت دیدم
تویی آن صبح سپید
تویی آن نور امید
چشم من
غیر رخ پاک توام
هیچ ندید
با تو انگار غم و غصه
ز این قلب پرید
صبح بخیر رفقا 🌞
عشق و امید مهمون همیشگی
قلبهاتون 🌹
#امیرعباس_خالقوردی
✨@avayeqoqnus✨
🌿 با کوی تو هر که را سر و کار افتد
🌷 از مسجد و دِیر و کعبه بیزار افتد
🌿 گر زلف تو در کعبه فشاند دامن
🌷 اسلام به دست و پای زنار افتد
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید
اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
📚 ندیمه زیرکی که از مرگ گریخت
پادشاهی در قصر خود سگی تربیت شده ای برای ازبین بردن مخالفان در قفس داشت که بسیار خشن بود.
اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد یا آن ها را درست انجام نمی داد ماموران آن شخص را جلو سگ می انداختند و سگ وی را دریک چشم برهم زدن پاره پاره می کرد.
یکی از ندیمان شاه که خیلی زیرک بود با خود فکر کرد که اگر روزی شاه بر او خشمگین شد و او را جلو سگ انداخت چه کند؟
این وحشت سراپای وجودش را فراگرفته بود که به این فکر افتاد که سگ را دست آموز کند.
لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آنرا با دست خود به سگ می داد این کار را آنقدر تکرار کرد که اگر یکروز غیبت می کرد، روز بعد سگ به شدت دم تکان می داد و منتظر نوازش او می شد.
روزی شاه بر آن مرد خشمگین شد و دستور داد که او را در قفس جلو سگ بیاندازند.
ماموران از دستور شاه تبعیت کردند ولی سگ که او می شناخت دور او حلقه زد و سر روی دست او گذاشته و به خواب رفت.
یک شبانه روز گذشت و ماموران آمدند تا لاشه های مرد را از قفس بیرون ببرند که با دیدن این صحنه متعجب شده و نزد شاه رفتند.
ماموران به شاه گفتند: این مرد آدمی نه، بلکه فرشته است. او در دهن سگ نشسته و دندان سگ به مهر بسته!
شاه به شتاب آمد تا صحنه را ببیند و بعد به عذر و زاری پرداخت و گفت تو چه کردی که سگ ترا پاره پاره نکرد؟
مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم این شد عاقبتم...!
فقط چند بار خدمت این سگ را کردم مرا ندرید ...!
به قول نظامی گنجوی:
سگ، صلح کند به استخوانی
ناکس، نکند وفا به جانی
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم 🕊
مرغی شدم به کنج قفس ، بسته و اسیر 🥀
#فروغ_فرخزاد
✨@avayeqoqnus✨
.
#تلنگر
ﺩﺭﺧﺖ با غرور به ﻋﻠﻒ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺯ ﻟﮕﺪ ﻣﺎﻝ ﺷﺪﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﯼ؟
علف ﮔﻔﺖ : ﺗﺒﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ که
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﯼ!
✨@avayeqoqnus✨
آن نگارِ بی وفا گر یار ماست
از چه رو پیوسته در آزار ماست
او ز ما بیزار خوش در خواب صبح
در خیالش دیدهی بیدار ماست
ما تو را دلدارِ خود پنداشتیم
این همه اندیشه از پندار ماست
پیش تو اقرار کردم بندگی
این ستم بر جانم از اقرار ماست
میکشم جوری که نتوان باز گفت
چاره ام خون خوردنست این کار ماست
هر گلی کاندر گلستان دیده ام
بی رُخَت در دیدهی جان خارِ ماست
ای دل مِسکین مجوی از وی وفا
در جهان زیرا که او عیارِ ماست
گر سر یاری نداری باک نیست
هر که یار ما نباشد بارِ ماست
#جهان_ملک_خاتون
✨@avayeqoqnus✨
.
بدا به حال دلهایی که
بیش از اندازه محفوظ بوده اند،
هنگامی که سودا راه به دل باز می کند،
آنکه عفیف تر است، بی دفاع تر است.
🖇 از کتاب "جان شیفته"
✍ رومن رولان
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
◇○••~••○◇
ما به سه طریق مى آموزیم:
اول، اندیشه که اصیل ترین است.
دوم، تقلید که آسان ترین است.
سوم، تجربه که تلخ ترین است.
#کنفوسیوس
✨ @avayeqoqnus ✨
من دوست ندارم در کنار آتش چرت بزنم.
من ماجراجویی را دوست دارم
و میخواهم دنیا را کشف کنم.
📚 زنان کوچک
🖌 لوئیزا می الکوت
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
چـــــشم از قــلب شڪایت ڪرد
و گفـــــت :
توعاشـق میشوے
و مڹ اشڪ میریزم … 🥺
قـــــلب گفـــــت:
تو نگاه میڪنے و مڹ دردمیـڪشم... 💔
#عاشقانه
✨@avayeqoqnus✨
.
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی 🌹
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
.
💛 به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه
بگویید: "دوستت دارم"
💚 بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان
کرده اید به "دلتان"
💜 بگویید: گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
❤️ بگویید: بودن ها را قدر بدانیم، نبودن ها همین نزدیکی هاست...
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بار دیگر هم شبم،
با نور چشمت صبح شد
ای یگانه آفتاب شهر دل،
صبحت بخیر
صبح بخیر و شادکامی 🌞🪴
#محمود_احمدوند
✨@avayeqoqnus✨
☘🍃🌸🍃☘
الهی در سر، خمارِ تو داریم؛
در دل، اسرارِ تو داریم؛
و به زبان، اشعار تو داریم.
اگر گوییم، ثنای تو گوییم؛
و اگر جوییم، رضای تو جوییم.
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨