eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
596 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آوای ققنوس
پدر بزرگ مرد از بس که سیگار می‌کشید مادر بزرگ ساعت زنجیردار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود به من بخشید بعدها که ساعت خراب شد ساعت ساز عکس کسی را به من نشان داد که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود دختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!! پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید… 🤍🍂 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخار روی چای می‌گوید : فرصت کم است! زندگی را تا سرد نشده، باید سر کشید... صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞☕️ ✨@avayeqoqnus
ای خدایی که راه ها را هموار می‌کنی گره ها را باز می‌کنی امید را به ناامیدان برمی‌گردانی دل‌ها را خوشنود می‌کنی چهره‌ها را می‌گشایی گرفتاران را گشایش می‌بخشی دستان ما را رها مکن ما را در کنار حرم امنت نگاه دار. آمین 🙏💛 @avayeqoqnus
📘 عتیقه فروش و رعیت زبل عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد؛ دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب می خورد. فکر کرد اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفتِ مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌گذارد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه فروشی نیست! @avayeqoqnus
بزرگسالی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد در می‌یابد بهتر است به خاطر دلیلی درست رنج کشید تا به خاطر دلیلی اشتباه لذت برد. 👌 📚 شاد بودن کافی نیست 🖌 مارک منسن @avayeqoqnus
هرگز دلِ من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد  @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای شده شیفته‌ی گیتی و دورانش دَهر دریاست، بیندیش ز طوفانش نفس دیویست فریبنده از او بگریز سر به تدبیر بپیچ از خط فرمانش @avayeqoqnus
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! از همان زمانی که جای ” تو ” به من گفتی : ” شما ” فهمیدم پای ” او ” در میان است … 💔🍂 @avayeqoqnus
📜 حکایت روباه و کفتار روباهی به چنگ کفتاری گرفتار شد، دندان طمع در وی محکم کرد. روباه فریاد برآورد که ای شیرِ بیشه زورمندی و ای پلنگ قله سربلندی! بر عجز و شکستگی من ببخشای و شکال این اشکال را از پای جهان پیمای من بگشای! من مشتی پشم و استخوانم، از خوردن من چه خیزد و در آزردن من که آویزد؟ هر چند از این مقوله سخن راند در وی نگرفت، گفت: یاد آر حقی که مرا با توست، از من آرزوی مُباشرت کردی، آرزوی تو را برآوردم، چند بار متعاقب با تو مباشرت کردم. کفتار چون این گفتار شَنیع شنود، آتش غیرت در وی بجوشید، دهان بگشاد که این چه سخن بیهوده است و این واقعه کی و کجا بوده است؟! از وی دهان گشادن همان بود و از روباه رو در گریز نهادن همان! به قولِ خوش چو نیابی ز چنگِ خصم رهایی به آن بود که زبان را به ناخوشی بگشایی چو قفل خانه به آهستگی گشاده نگردد پی شکستنش آن به که سوی سنگ گرایی 🔻 برگرفته از بهارستان جامی @avayeqoqnus