🍂 رفتیم اگر مَلول شدی از نشست ما
🌼 فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
🍂 برخاستیم و نقش تو در نَفس ما چنانک
🌼 هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
🍂 با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
🌼 ما خود شکستهایم چه باشد شکست ما
🍂 جرمی نکردهام که عُقوبت کند ولیک
🌼 مردم به شرع مینکشد ترک مست ما
🍂 شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد
🌼 باشد که توبهای بکند بتپرست ما
🍂 سعدی نگفتمت که به سرو بلند او
🌼 مشکل توان رسید به بالای پست ما
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
بر روی صندلی خواهم نشست
سیگاری خواهم کشید
به میخهایی فکر خواهم کرد
که روزی به این دیوار کوبیدیم...
و به آن چیزهایی که هرگز به میخها نیاویختم...
قابِ عکسی
که تو در آن باشی
و آینهای
که من در آن...! 🥀
#یانیس_ریتسوس (شاعر یونانی)
✨@avayeqoqnus✨
آرامش به معنای آن نیست
که صدایی نباشد
مشکلی وجود نداشته باشد
یا کار سختی پیش رو نباشد؛
” آرامش” یعنی در میان
صدها مشکل و کار سخت
دلی آرام وجود داشته باشد...
دلتون آرام و شبتون خوش در پناه
خدای بزرگ 🌙🌺
✨@avayeqoqnus✨
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میتوان زیبا زیست…
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،
نه چنان بیمفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظهها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید…
عشق باشیم و سراسر خورشید…
صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌹
هفتهای عالی پیش رو داشته باشید 🪴
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
🍁🌼🍂🌼🍂🌼🍁
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست!
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهی خمار نیست؟
گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدهست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
#پروین_اعتصامی
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مناظره مست و هوشیار
🎙 دکلمه با صدای علیرضا اسماعیل نژاد
✍ شاعر: پروین اعتصامی
#پروین_اعتصامی
#دکلمه
✨@avayeqoqnus✨
سوفی!
اگر من میخواستم در این درسها تنها یک چیز به تو یاد دهم، آن بود که در قضاوت عجله نکن.
📙 دنیای سوفی
🖌 یوستین گوردر
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
📘 #داستان_تاریخی
فلمینگ، یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود.
یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک شنید؛
وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید.
پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق
فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش میکرد تا خودش را آزاد کند.
فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات داد.
روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.
مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.
اشراف زاده گفت: "میخواهم جبران کنم؛ شما زندگی پسرم را نجات دادی".
کشاورز اسکاتلندی جواب داد:
" من نمیتوانم برای کاری که انجام
داده ام پولی بگیرم".
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف زاده پرسید:
"پسر شماست؟"
کشاورز با افتخار جواب داد: "بله"
با هم معامله می کنیم.
اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد.
پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد.
سالها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد.
چه چیزی نجاتش داد؟
پنی سیلین...
#داستان
#داستان_تاریخی
✨@avayeqoqnus✨
هر که هوایی نپخت
یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان
چون برود خام رفت 🌺
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
پایانی برای غصهها نیست
نه برهها گرگ میشوند، نه گرگها سیر
خسته ام از جنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا آزرده
حالم خوب است اما
گذشتهام درد میکند. 🥀🍂
✨@avayeqoqnus✨