💐 🌿 💐
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بیحَسیبت
چو نمیتوان صبوری ستمت کشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از عَتیبت
اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت
وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت
به قیاس در نگنجی و به وصف در نیایی
متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت
اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی
نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکیبت
عجب از کسی در این شهر که پارسا بماند
مگر او ندیده باشد رخ پارسافریبت
تو برون خبر نداری که چه میرود ز عشقت
به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت
تو درخت خوبمنظر همه میوهای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمیرسد به سیبت
تو شبی در انتظاری ننشستهای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خروش موج با من میکند نجوا
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت
#فریدون_مشیری
✨@avayeqoqnus✨
○●♡●○
در نبرد بین انسان های سخت
و روزهای سخت
این انسان های سخت هستند
كه می مانند
نه روزهای سخت.
#شكسپیر
✨@avayeqoqnus✨
زندگیست دیگر ...
همیشه که همهی رنگهایش جور نیست،
همهی سازهایش کوک نیست...
حواست باشد به این روزهایی که
دیگر بر نمیگردند ...
به فرصتهایی که مثل باد میآیند و میروند و همیشگی نیستند...
به این سالها که به سرعتِ برق گذشتند...
به جوانی که میرود،
به میانسالی که می آید،
حواست باشد به کوتاهی زندگي...
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
.
صبح نفسش حق است
به هر بهانه بیدارت میکند
که روز تازه را شروع کنی؛ 🌿
به نوری، به عطر چایی
یا به صدای گنجشکی
هر چه هست زندگیست
و زندگی زیباست. 🌼
صبح جمعهتون بخیر رفقا 🌞🌹
✨ @avayeqoqnus ✨
ای کاش خدا بند بزند
دلهایی را
که هیچ کس جز خودش
از شکسته بودنشان خبر ندارد... 🙏💚
#خدا
✨@avayeqoqnus✨
.
این یک دو سه روز نوبتِ عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غمِ دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
#خیام
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 فرض کن!
اولین بار که کلمه ی فرض را یاد گرفتم اول ابتدایی بود.
خانم معلم مان می گفت: فرض کنید دو تا سیب دارید، یکی اش را می خورید، حالا چند تا سیب باقی مانده؟
آنقدر این کلمه برایم نامانوس و عجیب بود که نمی دانی! فرض؟ فرض بگیرم که دو تا سیب دارم؟ چطور فرض بگیرم؟ فرض را از کجا باید بگیرم؟
یکبار از خانوم معلم مان پرسیدم، خانوم ما نمی دانیم چطور و از کجا فرض بگیریم.
خانوم معلم مان خیلی خوشگل بود، چهره ای دقیق از او در ذهن ندارم اما یادم می آید چشمانی روشن داشت، سفید و بور بود و مهربان، جوری مقنعه می گذاشت که همیشه چند تار مویش بیرون می ریخت، انگار که می دانست آن چند تار مو چقدر به چهره اش مزه می دهد.
خندید و گفت: پسرم فرض را از جایی نمی گیرند، فرض گرفتن یعنی خیال کردن، یعنی فکر کنی که چیزی را داری در حالی که واقعن نداری اش، مثل همین سیب، فرض یعنی این، یعنی خیال کنی که سیب داری، هرچند که سیبی اینجا نیست.
حالا بیست سال گذشته است و من این روزها تنها کاری که بلدم به خوبی انجامش دهم فرض کردن است.
وقتی می خواهم بروم خرید فرض می کنم تو کنار من نشسته ای و با کنترل ضبط طبق معمول درگیری برای پیدا کردن آهنگ مورد علاقه ات.
وقتی فیلم می بینم فرض می کنم تو همینجایي و مثل همیشه با همان عجول بودن شیرینت، دلت می خواهد زودتر بدانی که بالاخره ته فیلم چه می شود.
فرض می کنم وقتی که بنزین زدم طبق معمول تو پول را از کیف پول به من بدهی و مثل همیشه عشق حساب و کتاب داشته باشی.
فرض می کنم که قبل اینکه بخواهم از ماشین پیاده شوم برگردم سمت تو و دستی به عادت لای موهایم بکشی و یقه ام را صاف و شق و رق کنی و بعد اجازه ی رفتن صادر کنی.
فرض می کنم هستی و موقعی که پشت ترافیک اعصابم بهم می ریزد مثل همان موقع ها برایم شعر می خوانی و کم کم مجاب می شوم که باباجان ترافیک آنقدر ها هم بد نیست.
خانم معلم نمی دانم کجایی، اما این روزها که می گذرد، آنچنان فرض گرفتن را یاد گرفته ام که شما هم باورتان نمی شود. اما میدانی؟ فرض گرفتن دو عدد سیب کجا و فرض گرفتن او را داشتن کجا؟
فرض گرفتن یعنی که او را داشته باشم، در حالی که به شدت هر چه تمام تر ندارمش!
#داستان
#داستان_کوتاه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دزدیده چون جان می روی اندر میانِ جان من
سرو خرامانِ منی ای رونقِ بستان من 🌹
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨