eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
546 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
مي‌خواستم زندگي کنم، راهم را بستند... ستايش کردم، گفتند خرافات است... عاشق شدم، گفتند دروغ است... گريستم، گفتند بهانه‌است... خنديدم، گفتند ديوانه‌است... دنيا را نگه داريد، مي‌خواهم پياده شوم! 📚دفترهای سبز ✍ دکتر علی شریعتی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. لطفا زندگی کن... خودت را عادت نده به دلشوره به اینکه آخرش چی میشه... مبادا یک روز به خودت بیایی و ببینی در تمام روزهایی که گذشت به جای زندگی کردن ، نگرانی به خورد دلت داده ای... زندگی کن و همه چیز رو بسپار به خدا... روزتون بخیر رفقا 🌺 ✨@avayeqoqnus
الهی ایمان ریشه بدواند در وجودمان 🙏🍀 @avayeqoqnus
📘 شعر بنی آدم و معلم بی‌توجه! ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ کرﺩ. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ. ﻣﻌﻠم گفت: «ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ.» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ کرﺩ: «بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یکدیگرﻧﺪ که ﺩﺭ ﺁﻓﺮینش ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ...» ﺑﻪ ﺍینجا که ﺭسید سکوت کرد. ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «بقیه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: «یادم نمی آید.» ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «یعنی چی؟ این ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍنستی ﺣﻔﻆ کنی؟!» ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: «ﺁخه مشکل ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻣﺎﺩﺭﻡ مریض ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ کار می کند ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ باید کارهای ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ برادرهایم ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ببخشید.» ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: «ببخشید! همین؟! مشکل ﺩﺍﺭی که ﺩﺍﺭی، باید ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می‌کردی. مشکلات ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ نمیشه!» ﺩﺭ این ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ کز ﻣﺤﻨﺖ دیگران بی غمی نشاید که ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ آدمی! @avayeqoqnus
📜 عارفی نقل می‌کند: روزی دزدان قافله ما را غارت کردند، پس نشستند و مشغول طعام خوردن شدند. یکی از آنها را دیدم که چیزی نمی‌خورد. به او گفتم که چرا با آنها در غذا خوردن شریک نمی‌شوی؟ گفت : من امروز روزه ام...! گفتم : دزدی و روزه گرفتن؟! عجب هست... گفت : اي مرد! این راه، راه صلح هست که با خدای خود واگذاشته ام... شاید روزی سبب شود و با او آشنا شدم. آن عارف می گوید که سال دیگر وی را در مسجد الحرام دیدم که طواف می‌کند و آثار توبه از وی دیدن کردم؛ رو به من کرد و گفت : دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد... 🔻 برگرفته از کشکول شیخ بهایی @avayeqoqnus
گر چه از خاطر وحشی هوسِ روی تو رفت وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت شد دل‌آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت با دل پر گِله از ناخوشی خوی تو رفت   حاشَ لِلّه که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت‌آمیز کسان گوش کند 🍂 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هیچ‌ نیمه ی ‌گمشده‌ای وجود ندارد! تنها چیزی که وجود دارد تکه‌هایی از زمان است که در آن‌ها، ما با کسی حال خوشی داریم؛ حالا ممکن است سه دقیقه باشد، دو‌ روز، پنج سال یا همه‌ی عمر … 📚 زندگی من ✍ آنتوان چخوف @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما راه می رفتیم و زندگی نشستن بود ما می دویدیم و زندگی راه رفتن بود ما می خوابیدیم و زندگی دویدن بود نه! انسان، هیچ گاه برای خود مأمن خوبی نبوده است... 🍂 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺🌿 🌸🤍 🍀 ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی پیوسته شاد زی که دلی شاد می‌کنی گفتی: «برو!» ولیک نگفتی کجا رَوَد این مرغ پر شکسته که آزاد می‌کنی پنهان مساز رازِ غم خویش در سکوت باری، در آن نگاه، چو فریاد می‌کنی ای سیل اشک من! ز چه بنیاد می‌کنی؟ ای درد عشق او! ز چه بیداد می‌کنی؟ نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی @avayeqoqnus
گنجشک ازباران پرسید: کارِ تو چیست؟ باران با لطافت جواب داد: تلنگر زدن به انسان هایی که آسمان خدا را از یاد برده اند... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشت متفاوتی دارند! از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده‌اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق، دليل موفقيتش را پرسيدند. او در كمال ناباوري گفت: علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم. 👈 طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد... ✨@avayeqoqnus
. آن سفر کرده که صد قافله همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش 🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 خدای مهربانم؛ هیچ کاری برایم سهل نشد، مگر با عنایت تو ... 🌙 هیچ‌ باری از دوشم زمین گذاشته نشد مگر با مدد تو ... 🌙 هیچ انسانی در مسیرم قرار نگرفت، مگر به خواست تو ... 🌙 و من این روزها چه خوب دریافتم، که هیچ برگی از درخت نمی افتد، و هیچ دانه‌ای سر از خاک بر نمی‌آورد مگر به خواست تو ... 🌙 خدایا؛ درهای رحمتت را بر ما بگشا، و خواسته‌ات را بر هدایت ما قرار ده، ای بهترین هدایتگر ... آمین 🙏🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح شد پنجره هاخندیدند شــاخه‌هـا رقصیدند همه جا بوی شکفتن جاریست فرصت بیداریست... صبح به خیر و به مهر رفقا 🌞💜 ✨@avayeqoqnus
خدای مهربانم؛ دلم را به نقطه‌ای که خیرم در آن است متوجه ساز... آمین 🙏🌸 @prof_laand💫
قدرت تحمل هرکس را از روی سکوتش بسنجید. 🤫 آنان که هیاهو می‌کنند بار هیچ چیز را بر روی شانه های خود تحمل نمی‌کنند. 🌱 @avayeqoqnus
📌 حکایتی بسيار زيبا و خواندنی 📜 مردی برای عبادت به مسجد رفت. نيّتش آن بود كه شب را به راز و نياز با پروردگار بگذراند. شب هنگام كه به نماز مشغول بود صدایی به گوشش رسيد. تصور كرد شخصی به مسجد وارد شده است. با خود گفت: لابد شخصی كه در اين موقع شب به مسجد آمده است زاهدی است و مرا همچون خود، زاهد تمام عياری به شمار خواهد آورد. بايد احتياط كنم و شرط عبادت و خضوع را به جا آورم... همه شب تا به روزش بود طاعت نياسود از عبادت هيچ ساعت دعا و زاری بسيار كرد او گَهی توبه گه استغفار كرد او به جای آورد آداب و سنن را نكو بنمود الحق خويشتن را... وقتی صبح شد و هوا روشن گرديد، مرد چشمش به سگی افتاد كه در گوشه مسجد خوابيده بود. از خجالت سر به زير انداخت و با خود گفت: همه شب بهر سگی در كار بودی شبی به حق را چنين بيدار بودی ز بی شرمی شدی غرق ريا تو نداری شرم آخر از خدا تو بسی سگ از تو بهتر ای مُرائی* ببين تا سگ كجا و تو كجايی؟ چو پرده بَرفِتَد از پيش آخر چه گويی با خدای خويش آخر؟ *مُرائي: رياكار و متظاهر 🔻 برگرفته از الهی نامه عطار نیشابوری @avayeqoqnus
. دو چیز از یاد آدم نمی رود دوست‌های خوب و روزهای خوب ولی یک چیز همیشه در قلب آدم می‌ماند روزهای خوبی که با دوست های خوب گذشت. 👌🌹 ✨ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🟢 ضرب المثل های ملل 🔻 ضرب المثل آلمانی : در برابر آن کس که عسل روی زبان دارد ، از کیف پولت محافظت کن. 🔻 ضرب المثل اسپانیولی : دست سیاه را غالباً با دستکش سفید پنهان می دارند. 🔻 ضرب المثل چینی : راستی تنها سکه ایست که همه جا قیمت دارد. 🔻 ضرب المثل هندی : اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد. 🔻 ضرب المثل تازی : عشق هفت ثانیه دوام دارد و هوس هفت دقیقه و اندوه و بیچارگی یک عمر. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقتی باباطاهر هم از دست بی نمکش گله میکنه و میگه: 🔸 ببندم شال و میپوشم قَدَک* را 🔸 بنازم گردش چرخ و فلک را 🔹 بگردم آب دریاها سراسر 🔹 بشویم هر دو دست بی نمک را *قدک: نوعی جامه رنگین @avayeqoqnus✨  
~♡●○♡~ ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ. گفت : ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧَﻨﮕَﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ! 🔸 برگرفته از فیه مافیه مولانای جان @avayeqoqnus