eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
566 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🌹💚 لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ! از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ می‌دﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ.. ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ می‌خواستیم ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ... 🕊 @avayeqoqnus
جهان‌کجاست‌،‌ گُلی زان نقاب می‌خندد سحَر، تبسّمی از آفتاب می‌خندد غبارِ صبحِ تماشاسـت، هرچه باداباد تو هم بخند، جهانِ خراب می‌خندد صبح بخیر و سلامتی رفقا 🌞🌺 هفته پرباری پیش رو داشته باشید🪴 @avayeqoqnus
گاهی اشتباه می‌روم؛ گاهی اشتباه انتخاب می‌کنم؛ تو مواظبم هستی و مرا به حال خود رها نمی‌کنی. خدایا شکرت 🙏🤍 @avayeqoqnus
🌸🍃🌹 زِنهار از آن تبسم شیرین که می‌کنی کز خنده‌ی شکوفه‌ی سیراب خوش‌تر است @avayeqoqnus
. 📜 مکر قورباغه! قورباغه‌ای در همسایگی ماری لانه داشت. هرگاه قورباغه بچه‌ای به دنیا می‌آورد، مار آمدی و بخوردی. قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: "ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی رحم است. نه در برابرش مقاومت می‌توانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا، در نهایت آسایش." خرچنگ گفت: "قوی پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی می‌کند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانه‌ی راسو تا لانه‌ی مار بیافکن، راسو یکی یکی می‌خورد و چون به مار رسد او را هم می‌بلعد و تو را از رنج می‌رهاند." قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد. چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همه‌ی بچه هایش را خورد. این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است. 🔻 برگرفته از کتاب "کلیله و دمنه" @avayeqoqnus
. وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند قبلا رفته‌است فقط می‌خواهد مطمئن شود چیزی از او در تو جا نمانده باشد کمک کن چمدانش را ببندد چترش را به او پس بده لبخندش را آوازهایش را همین طور سایه‌اش را که گاه و بیگاه از پشت پنجره‌ات گذشته بود 💔 @avayeqoqnus
🍀🍃💐🍃🍀 از باغ جهان رخ ببستیم و گذشتیم شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم دامن کِش ما بود فریب غم ناموس زین کشمکش بیهُده رَستیم و گذشتیم هر گَه که به ما راحتیان راه گرفتند لَختی دل آن طایفه جستیم و گذشتیم پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت خود را به دلِ سوخته بستیم و گذشتیم گفتند که از کعبه گذشتن نه زِ هوش است گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم صد جا به کمند آمده بودیم در این راه چون برق ز بند همه جستیم و گذشتیم هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد در هم نگرستیم و گِرِستیم و گذشتیم  @avayeqoqnus
درخت غم به جانم کرده ریشه به درگاه خدا نالم همیشه رفیقان قدر یکدیگر بدانید اجل سنگست و آدم مثل شیشه @avayeqoqnus
شخصی از خدا دو چیز خواست… یک گل و یک پروانه… اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود. غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد. چند روز گذشت. از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم به پروانه ای زیبا تبدیل شد. اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري دريافت کرديد به او اعتماد کنيد. خارهاي امروز گل‌هاي فردايند. 🦋🌷 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح خورشید آمد دفتر مشق شبم را خط زد... می روم دفتر پاکنویسی بخرم زندگی را باید از سر سطر نوشت! صبحتون بخیر و سلامتی 🌞🌷 @avayeqoqnus
و شکیبایی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. سوره هود، آیه ۱۱۵ ✨@avayeqoqnus