💚🌹💚
#تلنگر
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم
و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ میدﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ
ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ میخواستیم ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ... 🕊
#پروفسور_حسابی
✨@avayeqoqnus✨
جهانکجاست، گُلی زان نقاب میخندد
سحَر، تبسّمی از آفتاب میخندد
غبارِ صبحِ تماشاسـت، هرچه باداباد
تو هم بخند، جهانِ خراب میخندد
صبح بخیر و سلامتی رفقا 🌞🌺
هفته پرباری پیش رو داشته باشید🪴
#بیدل_دهلوی
✨@avayeqoqnus✨
گاهی اشتباه میروم؛
گاهی اشتباه انتخاب میکنم؛
تو مواظبم هستی و مرا
به حال خود رها نمیکنی.
خدایا شکرت 🙏🤍
#شکرگزاری
✨@avayeqoqnus✨
🌸🍃🌹
زِنهار از آن تبسم شیرین که میکنی
کز خندهی شکوفهی سیراب خوشتر است
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 مکر قورباغه!
قورباغهای در همسایگی ماری لانه داشت. هرگاه قورباغه بچهای به دنیا میآورد، مار آمدی و بخوردی.
قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: "ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی رحم است. نه در برابرش مقاومت میتوانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا، در نهایت آسایش."
خرچنگ گفت: "قوی پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی میکند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانهی راسو تا لانهی مار بیافکن، راسو یکی یکی میخورد و چون به مار رسد او را هم میبلعد و تو را از رنج میرهاند."
قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد.
چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همهی بچه هایش را خورد.
این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است.
🔻 برگرفته از کتاب "کلیله و دمنه"
#حکایت
#حکایت_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
قبلا رفتهاست
فقط میخواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده باشد
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همین طور سایهاش را
که گاه و بیگاه از پشت پنجرهات گذشته بود 💔
#رسول_یونان
✨ @avayeqoqnus ✨
🍀🍃💐🍃🍀
از باغ جهان رخ ببستیم و گذشتیم
شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم
دامن کِش ما بود فریب غم ناموس
زین کشمکش بیهُده رَستیم و گذشتیم
هر گَه که به ما راحتیان راه گرفتند
لَختی دل آن طایفه جستیم و گذشتیم
پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت
خود را به دلِ سوخته بستیم و گذشتیم
گفتند که از کعبه گذشتن نه زِ هوش است
گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم
صد جا به کمند آمده بودیم در این راه
چون برق ز بند همه جستیم و گذشتیم
هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد
در هم نگرستیم و گِرِستیم و گذشتیم
#عرفی_شیرازی
✨@avayeqoqnus✨
درخت غم به جانم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
رفیقان قدر یکدیگر بدانید
اجل سنگست و آدم مثل شیشه
#باباطاهر
✨@avayeqoqnus✨
شخصی از خدا دو چیز خواست…
یک گل و یک پروانه…
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود.
غمگین شد.
با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد.
چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده
شد و آن کرم به پروانه ای زیبا تبدیل شد.
اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري
دريافت کرديد به او اعتماد کنيد.
خارهاي امروز گلهاي فردايند. 🦋🌷
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد...
می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سر سطر نوشت!
صبحتون بخیر و سلامتی 🌞🌷
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
و شکیبایی کن
که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع
نخواهد کرد.
سوره هود، آیه ۱۱۵
✨@avayeqoqnus✨