🌸🍃🌹
زِنهار از آن تبسم شیرین که میکنی
کز خندهی شکوفهی سیراب خوشتر است
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 مکر قورباغه!
قورباغهای در همسایگی ماری لانه داشت. هرگاه قورباغه بچهای به دنیا میآورد، مار آمدی و بخوردی.
قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: "ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی رحم است. نه در برابرش مقاومت میتوانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا، در نهایت آسایش."
خرچنگ گفت: "قوی پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی میکند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانهی راسو تا لانهی مار بیافکن، راسو یکی یکی میخورد و چون به مار رسد او را هم میبلعد و تو را از رنج میرهاند."
قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد.
چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همهی بچه هایش را خورد.
این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است.
🔻 برگرفته از کتاب "کلیله و دمنه"
#حکایت
#حکایت_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
قبلا رفتهاست
فقط میخواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده باشد
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همین طور سایهاش را
که گاه و بیگاه از پشت پنجرهات گذشته بود 💔
#رسول_یونان
✨ @avayeqoqnus ✨
🍀🍃💐🍃🍀
از باغ جهان رخ ببستیم و گذشتیم
شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم
دامن کِش ما بود فریب غم ناموس
زین کشمکش بیهُده رَستیم و گذشتیم
هر گَه که به ما راحتیان راه گرفتند
لَختی دل آن طایفه جستیم و گذشتیم
پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت
خود را به دلِ سوخته بستیم و گذشتیم
گفتند که از کعبه گذشتن نه زِ هوش است
گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم
صد جا به کمند آمده بودیم در این راه
چون برق ز بند همه جستیم و گذشتیم
هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد
در هم نگرستیم و گِرِستیم و گذشتیم
#عرفی_شیرازی
✨@avayeqoqnus✨
درخت غم به جانم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
رفیقان قدر یکدیگر بدانید
اجل سنگست و آدم مثل شیشه
#باباطاهر
✨@avayeqoqnus✨
شخصی از خدا دو چیز خواست…
یک گل و یک پروانه…
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود.
غمگین شد.
با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد.
چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده
شد و آن کرم به پروانه ای زیبا تبدیل شد.
اگر چيزي از خدا خواستيد و چيز ديگري
دريافت کرديد به او اعتماد کنيد.
خارهاي امروز گلهاي فردايند. 🦋🌷
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد...
می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سر سطر نوشت!
صبحتون بخیر و سلامتی 🌞🌷
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
و شکیبایی کن
که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع
نخواهد کرد.
سوره هود، آیه ۱۱۵
✨@avayeqoqnus✨
دَمی با غم به سر بردن
جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دَلقِ ما
کز این بهتر نمیارزد
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
.
همچون انار
خون دل از خویش میخوریم
غم پروریم،
حوصلهی شرح قصه نیست🥀
#فاضل_نظری
✨@avayeqoqnus✨
.
📜#حکایت
پادشاهی گرسنه شد.
دستور داد خوراک بادمجان برای او بیاورند.
خورد و خوشش آمد.
گفت: «بادمجان خوراکی خوشمزه است». شاعری در نزد او بود.
درخوبی و خوشمزگی بادمجان چند بیت سرود و خواند.
چون پادشاه سیر شد، گفت: «بادمجان خوراک زیان آوری است!». شاعر در زیانباری بادمجان چند بیت خواند.
پادشاه خشمگین شد و گفت: «همین چند لحظه پیش بود که از خوبی بادمجان میگفتی».
شاعر گفت: «من شاعر تو هستم، نه شاعر بادمجان. باید چیزی بگویم تو را خوش بیاید، نه بادمجان را !»
🔻 برگرفته از بهارستان جامی
✨@avayeqoqnus✨
هر کسی را هست صائب
قبلهگاهی در جهان
برگزیدم از دو عالم
من جنابِ عشق را 💞
#صائب_تبریزی
✨@avayeqoqnus✨
.
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛
به من گفت: نرو که بن بسته!
گوش نکردم، رفتم.
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم! 🥀
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
آدمها مثل کتابند!
از روی بعضیها باید مشق نوشت و آموخت،
از روی بعضیها بایدجریمه نوشت و
عبرت گرفت،
بعضیها را بایدنخوانده کنارگذاشت،
و بعضیها را باید چندبار خواند تا
معنیشان را فهمید...
✨@avayeqoqnus✨
پادشاهی وزیرش را پرسید:
چه چیز بهتر از همهی چیزهاییست که
خداوند روزی بنده میکند؟
گفت: خِرَدی که با آن بِزیَد.
گفت: اگرش نبود؟
گفت: مالی که عیوبش بپوشاند.
پرسید: اگرش نبود؟
گفت: صاعقهای که بسوزاندش و مردمان
را از دستش برهاند.
🔻 برگرفته از کشکولِ شیخ بهایی
#حکایت
#شیخ_بهایی
✨@avayeqoqnus✨
.
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
با عقل، آبِ عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
#شهریار
✨@avayeqoqnus✨
💚 بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم
🍁 مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم
💚 ما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیست
🍁 از عمر که با نالهی مستانه نباشیم
💚 سرگشتهی محضیم و در این وادیِ حیرت
🍁 عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشیم
💚 چون می نرسد دست به دامان حقیقت
🍁 سهل است اگر در پی افسانه نباشیم
💚 هر شب به دعا میطلبیم اینکه نیاید
🍁 آن روز که ما در غم جانانه نباشیم
#مهدی_اخوان_ثالث
🌼 باید عشق ورزید، زیاد...
که در جهان، هیچ چیز به قدر عشق ورزیدن و مهربانیِ بیچشمداشت،
حال انسان را خوب نمیکند
🍀 و آدمی را از ورطهی تاریکی و
اندوه، بیرون نمیکشد.
🌼 باید مهربان بود و آدمها را دوست داشت و مهر ورزید و عبور کرد...
🍀 باران میبارد و ابر نمیایستد
تا نتیجه را ببیند...
🌼 سبکتر میشود و با قلبی آرامتر،
به مسیر بخشندگیاش ادامه میدهد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
✨@avayeqoqnus✨
خوش بخند ای دل که اینک
صبح خندان میدمد
خوش برقص ای ذره کاینک
مِهرِ رخشان میرسد
صبحتون پرنشاط رفقا 🌞🌺
✨@avayeqoqnus✨
الهی هر شادی که بی تو است
اندوه است؛
هر منزلی که نه در راه تو است
زندان است؛
هر دل که نه در طلب تو است
ویران است.
یک نفس با تو به دو گیتی
ارزان است؛
یک دیدار از تو به هزار جان
رایگان است.
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
📜#حکایت
اسب سواری ، مرد چلاقی را سر راه خود
دید که از او کمک می خواست.
مردِ سوار دلش به حال او سوخت، از
اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد
و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد
برساند.
مرد چلاق وقتی بر اسب سوار شد، دهنه
اسب را کشید و گفت :
اسب را بردم ،
و با اسب گریخت!
اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب
داد زد : تو ، تنها اسب را نبردی،
جوانمردی را هم بردی!
اسب مال تو ؛ اما گوش کن ببین چه
می گویم!
مرد چلاق اسب را نگه داشت.
صاحب اسب گفت : هرگز به هیچ کس
نگو چگونه اسب را به دست آوردی ؛ زیرا
می ترسم که دیگر « هیچ سواری » به پیاده ای رحم نکند!
✨@avayeqoqnus✨
به قول #علی_قاضی_نظام:
خودتان را در قلب هیچ آدمی نچپانید،
جا نمی شوید،
چروک می شوید فقط...!
✨@avayeqoqnus✨