🧡 طریق عشق جانا بی بلا نیست
🍃 زمانی بی بلا بودن روا نیست
🧡 اگر صد تیر بر جان تو آید
🍃 چو تیر از شَست او باشد خطا نیست
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
شیری همراه گرگ و روباهی به شکار
رفتند و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و
یک خرگوش شکار کردند.
آنگاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات
صید شده را میان خود تقسیم کند.
گرگ گفت: گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد.
بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ
روباه.
شیر ناگهان برآشفت. زیرا که دید گرگ در
محضرِ شاهانه او ، حرف از «من» و «تو» و
«قسمت من» و قسمت تو و او» می زند.
در حالیکه این صیدها فقط با حضور
نیرومند شیر حاصل شده است. از اینرو
برای عقوبت گرگ ، پنجه ای قوی بر او زد
و در دَم هلاکش نمود.
سپس رو به روباه کرد و گفت : صیدها را
تو تقسیم کن.
روباه که سرنوشت ناگوار گرگ را دیده بود،
دچار بیم شد و گفت: تقسیم در اینجا
معنی ندارد؛ همه این صیدها به حضرت
سلطان، تعلّق دارد و ما را در آن بهره ای و
سهمی نیست.
این گاوِ تنومند ، چاشت حضرت سلطان
است و آن بز ، سهمِ میانه روز و آن
خرگوش ، سهمِ شامِ او.
شیر وقتی که دید روباه مانند گرگ از
«من» و «تو» حرفی نزد و اظهار وجود
ننمود، خوشحال شد و صیدها را بدو
بخشید و گفت : تو دیگر روباه نیستی،
بلکه خودِ منی.
🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
کمیاب ترین آدم هایی که واژه #انسانیت
برازنده شان است کسانی هستند که
می دانند ممکن است #محبت شان
هیچ وقت جبران نشود
ولی باز هم محبت می کنند…
✨@avayeqoqnus✨
کسی از ظاهرِ یک کوه، حالش را نمیفهمد
به ظاهر ساکتم، در سینهام آتشفشان دارم
#امید_صباغ_نو
✨@avayeqoqnus✨
آدم ها روزی معنی حرفهایشان را
میفهمند و متوجه رفتارهایشان
خواهند شد که با کسی از جنسِ
خودشان مواجه شوند ...
📚 خرده خاطرات
✍ ژوزه ساراماگو
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
.
🍁 امروز کمی عمیق تر مهربان باش،
هیچ هزینه ای ندارد
🍂 دوست داشتنت را توی جیب هایت بریز،
توی خیابان های سرد و بی روحِ شهر
قدم بزن،
🍁 آدمهای غمگین را که دیدی
کمی مهربانی و لبخند،
به آنها تعارف کن …
🍂 به خدا می شود همه را دوست داشت،
می شود سفیرِ مهربانی و همبستگی
میانِ مردم بود،
🍁 فقط کافیست یادت باشد؛
“ما میان این کوچه ها و خانه ها و دلخوشی ها ، فقط رهگذریم “…
🍂 مهم نیست راه چقدر کوتاه یا
طولانی باشد،
آخرش یک روز همه مان تمام می شویم،
🍁 این مهربانی و دوست داشتن های ماست
که میان دهلیزهای دنیا می مانَد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
بشناسید خدا را
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است...
صبحتون بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌺
#فریدون_مشیری
✨@avayeqoqnus✨
○●°♡°●○
اگر خاموش باشی
تا دیگران به سخنت آرند،
بهتر كه سخن گویی تا دیگران
خاموشت كنند.
#سقراط
✨@avayeqoqnus✨
.
📕 دوستان ناخالص
دهقان ثروتمندی بود که زمین و باغ فراوان داشت و همیشه در نگهداشتن مال و محافظت از آن پسرش را نصیحت کرده، او را به کسب دانش تشویق کرده و از دوستان بد برحذر می داشت.
پدر درگذشت و همه ثروت او به دست پسر افتاد. در این زمان دوستان پسر چند برابر شدند.
مادر پسر که زن دانا و فهمیده ای بود، به او گفت: "پسرم ارث و پند پدر را نگاه دار و دوستان را بدون این که بیازمایی خالص ندان."
پسر گفت: "نه، اینها دوست واقعی هستند و حتی حاضرند جانشان را فدای من کنند."
مادر گفت: "بهتر است آنها را امتحان کنی."
فردای آن روز، پسر نزد دوستانش رفت و گفت: "به تازگی موشی در خانه ما پیدا شده که دیشب حتی گوشت کوب ما را خورد."
دوستانش به هم نگاه کردند. یکی از آنها گفت: "بله، درست است. اتفاقا همین بلا سر ما هم آمد .موشی گوشت کوب ما را برداشت و به سوراخش برد."
دیگری گفت: "این که چیزی نیست ما موشی داریم که یک روز نصف وسایلمان را به خانه اش برد."
آن یکی گفت: "اگر بشنوید موش ما چه کرده ، شاخ در می آورید . موش ما گوش کوب و وسایل خانه و حتی آشپزخانه را هم به لانه اش برد."
پسر دهقان با خوشحالی نزد مادر رفت و ماجرا را تعریف کرد و از دوستان لایقش گفت که دروغ به آن بزرگی را پذیرفته بودند.
مادر گفت: "همین نشان می دهد که دوستان خوبی نداری، چون دوست خوب آن است که به تو راست بگوید نه آن که تو را دل خوش کند."
پسر نپذیرفت. مدتی بعد مادرش درگذشت و او هم تمام دارایی خود را از دست داد.
روزی در جمع دوستان نشسته بود، آهی کشید و گفت: دیشب فقط یک نان توی سفره داشتم که آن را هم موش خورد.
دوستانش خندیدند، یکی گفت: "عجب حرفی می زنی؟ مگر موش می تواند یک نان کامل را بخورد؟"
پسر دهقان با دلی شکسته به خانه بازگشت.
دوستان ناخالص در وقت گشایش هستند و در وقت تنگی، به یکباره غیب می شوند.
همانند قوطی نوشابه ای که تا پر باشد، همه آن را دو دستی نگه می دارند و وقتی خالی شد، آن را به گوشه ای پرتاب می کنند.
🔸 برگرفته از کتاب "مرزبان نامه"
#حکایت
#مرزبان_نامه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
یک درخت می تواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند می تواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست می تواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه می تواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع می تواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده می تواند فاتح دلتنگی باشد؛
یک نوازش می تواند راوی مهرتان باشد؛
امروز آن “یک” باشید …
#حس_خوب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
هنگام مواجه شدن با ابلهان،
انسان تنها یک راه برای
نشان دادن شعور دارد که
همکلام نشدن با آنهاست ! 👌
🔻 از کتاب "در باب حکمت زندگی"
✍ آرتور شوپنهاور
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
کُجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت
به قصهی تو هم امشب درون بسترِ سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تُهی است دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از منِ سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوش رُبایت
هزار عاشقِ دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فُسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیالِ تو کس نیست
اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
#حسین_منزوی
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ این دو بیتی از مولانای جان
چه زیباست:
من دردِ تو را ز دست آسان ندهم
دل بَر نَکَنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کآن درد به صد هزار درمان ندهم
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
روزی گنجشکی عقربی را دید
که در حال گریستن است.
از او پرسید برای چه گریه میکنی؟
عقرب گفت میخواهم آن سمت
رودخانه بروم اما نمیتوانم…
گنجشک او را روی دوش خود
گذاشت و پرید…
وقتی به مقصد رسیدند گنجشک دید پشتش میسوزد
به عقرب گفت من که کمکت کردم
برای چه نیشم زدی؟
عقرب گفت خودم هم ناراحتم
ولی چکار کنم ذاتم اینه…!!
حکایت بعضی از ما آدمهاست……
از دست رفیقان عقرب صفت…
هم نشینی با مارم آرزوست…
👈 مراقب رفاقتهایمان باشیم
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
شادی، عطری است
که باید آن را به خود زد
تا دیگران هم از بوی آن
بهره مند شوند.
صبح آخرین روز پاییز بخیر و
شادی رفقا 🌞🌺
✨ @avayeqoqnus ✨
یک روز...
جایی در زندگیم میایستم و میگویم
خدا با من بود که دوام آوردم...
که ادامه دادم...
و رسیدم.
خدایا شکرت 🙏🌸
#شکرگزاری
✨@avayeqoqnus✨
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این درِ تماشا که به روی من گشادی
#هوشنگ_ابتهاج
✨@avayeqoqnus✨