#تازیانه_خط_به_خط_بر_پیکرت_مقتل_نوشت
#حسین_عباسپور
می شود بر شانه ی لطفت پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت آمد مثل باران گریه کرد
هردم ای آئینه با آهت دل عالم گرفت
چشم دنیا تار شد سر در گریبان گریه کرد
خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید
پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد
از شکوه تو زن آوازه خوان لکنت گرفت
با نوای ربنای تو نگهبان گریه کرد
تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت
تازیانه زخم هایت را فراوان گریه کرد
::
بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین
بی صدا زیر عبا، شاه خراسان گریه کرد
#غزل
#مذهبی_ولایی
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه
@ayateghamze
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
قیصر امین پور
این جزر و مدِ چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که در چاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه می رود
آبستن عزای عظیمی است، کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود.
#قیصر_امین_پور
#غزل
#مرثیه
شعر علوی
@ayateghamze
خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک
محمدمهدی سیار
امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین
قیامتی شد -بعد از اقامه- روی زمین
خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک
چکید خون خدا در ادامه روی زمین ...
خودت بگو، به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین*
زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:
«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین...»**
تو رفته ای و زمین مانده است و ما اینک
و میزهای پُر از بخشنامه ... روی زمین!
#محمدمهدی_سیار
#غزل
#مرثیه
شعر علوی
@ayateghamze
دلم از شب نشینی های زلفت دیر می آید
محمدعلی مجاهدی
دلم از شب نشینی های زلفت دیر می آید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر می آید
غزل گل می کند در من اگر آیینه ام باشی
که طوطی در سخن از دیدن تصویر می آید
به بوی آن که جای من ز دامانت در آویزد
برون از تربت من خار دامنگیر می آید
ملول از عقل بی پیرم که سرمستی نمی داند
من و عشقی که از او کار صدها پیر می آید
به دور از نام و از ننگم، جدا از هر چه نیرنگم
مرید پیر یکرنگم که بی تزویر می آید
جنون هنگامه ای در این حوالی عشق می کارد
که از هر سو صدای شیون زنجیر می آید
سکوت تلخ نخلستان غریبی تازه می جوید
که امشب بر ملاقات علی شمشیر می آید
به هر ویرانه ای فانوس اشکی می کند روشن
که بزم با صفایی این چنین کم گیر می آید
به ذهن کوچه های کوفه گرد مرگ می پاشد
طنین گامهای او که بس دلگیر می آید
خروشیدم که در این شهر آیا اهل دردی نیست؟
که دیدم کودکی با کاسه ای از شیر می آید
رسد روزی که خواب ناز بتها را برآشوبد
که ابراهیم ما با نعره ی تکبیر، می آید
#محمدعلی_مجاهدی
#غزل
#مرثیه
شعر علوی
@ayateghamze
تویی بهشت که بی تو جهنم است زمین
میلاد عرفانپور
تویی بهشت که بی تو جهنم است زمین
علی اگر که تویی ابن ملجم است زمین
تو پایه های زمینی سرت سلامت باد
که بی وجود تو آواری از غم است زمین
پرندگان به هوای چه اوج می گیرند؟
برای درک بلندای تو کم است زمین
حسین اگر پسر توست با اشاره ی او
سیاهپوش عزای محرم است زمین
کجایی ای پسر خاک و مونس دل چاه؟
یتیم مانده و محتاج همدم است زمین
چقدر بی تو دل کوچه های کوفه پر است
چقدر بی تو پریشان و درهم است زمین
نداشت طاقت عدل تورا کسی افسوس
علی اگر که تویی ابن ملجم است زمین
#میلاد_عرفانپور
#غزل
#مرثیه
شعر علوی
@ayateghamze