⛔️⛔️⛔️⛔️
رفقا
بخاطر مطالب امشب خیلی عذر میخوام
لطفا افراد زیر ۲۰ سال و گروههای حساس(مخصوصا خانمهای باردار و بیماران قلبی و...) ، قسمت امشب را به هیچ وجه مطالعه نکنند👇
🌱آیه های زندگی🌱
فهمیدیم که دارد به نوعی اعتراضش را نشـان مـیدهد؛ یعنی دیگر این دعاها را نخوان و نگو! صدای پا از هم
#رمان_نه
#قسمت_سیزدهم
🔺دردناک، امّا مهم... لطفاً با دقّت هر چه تمام¬تر بخوانید
و به چشم یک داستان به این مستند نگاه نکنید!
شرایط آنجا از نظر تغذیه «ناجور» از نظر بهداشت «نابود» و از نظر دستشویی و نظافت شخصی هم «سهمیهای» بود! یعنی مثلاً هر از چهار پنج ساعت، دو نفر از سلّول ما سهمیه دستشویی داشتند. این هم نه دستشویی مثل خانه خودمان و یا حتّی دستشوییهای عمومی! ولش کن. حال خودم هم به هم میخورد وقتی یادم میآید.
چند ساعتی استراحت کردیم. در آن مدّت یک شب خواب آسوده و راحت نداشتم. مدام توی خواب کابوس میدیدم، عرق میکردم و حتّی گاهی اوقات، در خواب لب پایینم را اینقدر گاز میگرفتم که بهخاطر شدّت دردش از خواب میپریدم. مرتّب خواب میدیدم قرار است دوباره به من تعرّض شود. تپش و سرگیجه میگرفتم و هول میکردم. شاید سر جمع، در طول ده دوازده ساعت، نیم ساعت خواب مفید نداشتم. از بس استرس، فشار، کابوس و...
اوضاعواحوالم مثل روانیها شده بود. اینقدر هم دختر معنوی و اهل دین و ایمانی نبودم که با مقولات معنوی خودم را سر پا نگه دارم. فقط تنها چیزی که در آن شرایط برایم انگیزه زنده ماندن (و نه زندگی کردن) شده بود، توصیه مؤکّد آن مجاهد افغان بود که گفت: «ماهدخت را رها نکن.»
وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم همه بیدار هستند و دارند از درد و رنجهایشان به هـم میگـویـنـد. بـین اُسـرای کشـور اردن بـودیم. تـا آن مـوقــع نمیدانــسـتم اردن، اینقدر مجاهد و مبارز دارد که حکومت فاسد آنجا تلاش میکند شیعیان اردن سر بلند نکنند تا بتوانند طرح اسرائیل کوچک در منطقه غرب آسیا را در اردن پیاده کنند! این نکته، خیلی نکته مهمّ و مؤثّری در فکر و شناخت من از منطقه محسوب میشد.
حالا وسط آن گیر و دار، لیلما مرتّب تهوّع میکرد. خیلی حالش بد بود، میلرزید و تهوّع میکرد. از هایده پرسیدم: «چشه؟ مسموم شده؟»
هایده گفت: «نمیدونم، چیزی نخورده که بخواد مسموم بشه. مدام آب تو دهنش جمع میشه. نمیدونم، شایدم سردیش کرده. ولی خب سرد شدن مزاجم دلیل میخواد. این بیچاره که چیزی نخورده!»
تا اینکه یکمرتبه خیلی شدیدتر تهوّع کرد و سرفههای شدید، جیغ، گریه و...
ماهدخت وقتی به چیزهایی که از شکم لیلما بیرون آمده بود با دقّت نگاه کرد، گفت: «حاملهست! لیلما بارداره! خدا به دادش برسه. لابد بازم شرایط شیشهای، انواع سوزن، تزریق اقسام مختلف هورمون و... خلاصه بازم یه مادر و نوزاد که قراره نقش موشهای آزمایشگاهی این عوضیا رو بازی کنن!»
خیلیخیلی دلم برایش سوخت. لیلما دختر خیلی خوبی بود، معلوم بود که شیله پیله ندارد. تا خودش هم فهمید که باردار است، دنیا روی سرش خراب شد، شروع به داد و فریاد و نفرین و خودزنی کرد. اینقدر خودش را محکم میزد که دو سه نفری تلاش میکردیم او را بگیریم، امّا ما هم کتک میخوردیم! همانطوری که او گریه میکرد، ما هم با او اشک میریختیم. فقط همین کار از دستمان برمیآمد.
وقتی لیلما بیحال و بیجان شد، روی زمین افتاد و ما هم دوروبرش بودیم. بیچاره لیلما! ازش پرسیدم: «تو دیگه از چی میترسی؟ چرا اینقدر پریشونی؟ تو که همه بلاها سرت اومده، هر بلایی که فکرش رو بکنی سرت اومـده. دیگه چی برای از دسـت دادن داری؟ آروم باش!»
لیلما همینطوری که بیحالِ بیحال با چشمان نیمهباز و لبهای آویزان افتاده بود، مثل کسی که نمیدانم غش میکند یا نه، با لکنت همیشگیاش گفت: «من تحمّل شیشه ندارم! من دو بار تجربه کردم، دو بار رفتم تو شیشه. دو بار شرایط شیشهای رو کشیدم. دیگه مگه چقدر توان دارم؟»
گفتم: «متوجّه نمیشم! شرایط شیشهای چیه؟ میشه برام بگی؟»
🌱آیه های زندگی🌱
#رمان_نه #قسمت_سیزدهم 🔺دردناک، امّا مهم... لطفاً با دقّت هر چه تمام¬تر بخوانید و به چشم یک داستان
گفت: «این کثافتا آمار دقیق مسائل خصوصی خانمها رو دارن. از اوّلین روزهایی که بفهمن باردار هستیم، یه کلکسیون از انواع موادّ و مایعات رنگی که کلّی هورمون، باکتری و ویروس خاص هست به ترتیب روزهایی که مدّ نظرشون هست به اون زن باردار تزریق میکنن! تا جایی که شرایطی براش پیش میاد که ظرف کمتر از دو هفته، مثل یه زن چهارماهه میشه و حتّی تکونهای جنینش رو هم حس میکنه!
من که نمیدونم داره چی میشه فقط میفهمم که موهای بدنم زود به زود بلند و کوتاه میشن، یهو یه شب همهشون ریزش پیدا میکنن! حتّی پلکم تندتند میزنه و زبونم زبر و سفت میشه. ویار دیوار پیدا میکنم!! شروع میکنم حتّی به گچ و سیمان دیوار زبون میکشم و اگه بتونم با دندونام کمکم میکَنم و قورت میدم!
بعدش یواشیواش ویارت هم عوض میشه! یه هفته ویار انسان داری، یه هفته ویار حیوانات، یه هفته ویار سنگ و چوب و...
این تغییرات همهش ناشی از همون موادّ کوفتیه که هر از چند ساعت تزریق میکنن! تا اینکه بعداز شاید حدود چهار ماه متوجّه میشی که کیسه آبت پاره شده و بچّت داره به دنیا میاد. اصلاً نه با عقل جور در میاد، نه با قواعد علمی و حرفای دکترایی که تا حالا دیدیم و زنایی که دوروبرمون زاییدن.
امّا با کمال تعجّب، بچّه به دنیا نمیاد! به این میگن وضع حمل مصنوعی. نمیدونم چی میشه و چیکار میکنن که حـدوداً یه مـاه بعـدش بچّه به دنـیا میاد. وقتی هم به دنیا میاد...» زد زیر گریه!
گفتم: «چی شد لیلما؟ وقتی به دنیا اومد چی؟»
گفت: «میبینی زندهست، امّا خیلی کوچیکه. فوراً میندازنش تو شیشه و میبرنش. در حالی که حتّی بچّه، جون گریه و زاری نداره و دیگه نمیتونی ببینیش!»
پرسیدم: «چرا این کارو میکنن؟»
لیلما دیگر حال حرف زدن نداشت. هایده گفت: «ما خیلی دربارهش از این و اون پرسوجو کردیم. گفتن این همه جنین در طول هفته و ماه جمعوجور میکنن برای دو چیز: یکی برای ساخت و تولید لوازم آرایشی؛ یکی هم برای انواع آزمایشات ژنتیک! تا بتونن برای هر کشور و جغرافیایی، ژن و افراد خاصّ مدّ نظرشون رو آزمایش و تست کنن!»
💥پی نوشت بسیار مهم!!
صنعت سقط جنین و تجارت لوازم آرایشی
«ویکی ایوان» محقّق کلیسای سان فرانسیسکو در تحقیقات خود درباره سقط جنین در آمریکا نشان میدهد که بر اساس قوانین و سیاستهای پشت پرده، رشد سقط جنین نسبت به 30 سال گذشته بیش از 30 درصد افزایش داشته است.
بنابر تحقیقات وی، 1787 مرکز حمایت از سقط جنین در آمریکا وجود دارد و با توجّه به سیاستهای حمایتی دولتها از سال 1997 تا سال 2008 میلادی، 25 درصد افزایش پیدا کرده است. این مرکز مأموریّت دارد که به تولید و تربیت جنین در مسیر سودآوری، موادّ آرایشی و همچنین تحقیقات ژنتیکشناسی مردم ملّتهای مختلف کار کند!
بنابر تحقیقات ایوان، تبلیغات دولتها و مؤسّسات خصوصی برای زیبایی اندام زنان و همچنین جلوگیری از چروک شدن پوست، بستههای تشویقی برای سقط جنین ایجاد کرده و این مسائل در کنار حقّ قانونی برای هر فرد درباره حاملگی سبب رونق داروسازی و تجارت لوازم آرایشی شده است؛ حتّی به طرز وحشتناکی آن مؤسّسات مأموریّت دارند که با توجّه به علاقهمندیهای زنان خاورمیانه، علیالخصوص علاقه زنان جوامع شیعی به انواع موادّ آرایشی، اقدام به تولید موادّ آرایشـی برخاسته از جنین همنوعان و هموطنان آنان نموده و به این روش، انواع حسّاسیّتها و ویروسهای مختلف را به شیوه مستقیم به بدن زنان منتقل کنند!
ایوان میگوید که با توجّه به فعّالیّتهای گسترده و آزادانه مؤسّسات خصوصی در آمریکا، به نظر میرسد سیاستهای دولتمردان برای سهولت این مسئله بسیار پررنگ است تا جایی که بنابر اسناد منتشر شده، مؤسّسات خصوصی سقط جنین در انتخابات ریاست جمهوری کمکهای بسیاری به نامزدها و احزاب سیاسی کردهاند. علیالخصوص مؤسّسات یهودیالاصل که وابسته به رژیم صهیونیستی هستند!
وی همچنین در ادامه تحقیقات خود میگوید: بدون استفاده از اندام جنینهای سقط شده، عملاً تجارت لوازم آرایشـی سود زیادی ندارد. بسیاری از لوازم آرایشـی تولید شده برای افراد سالخورده و برای جلوگیری بیشتر از چروک شدن و پیری پوست به کار میرود که در این لوازم آرایشـی بهصورت مستقیم از جنین انسان استفاده میشود.
🌱آیه های زندگی🌱
گفت: «این کثافتا آمار دقیق مسائل خصوصی خانمها رو دارن. از اوّلین روزهایی که بفهمن باردار هستیم، یه
قبلاز اینکه هایده و ماهدخت از وضعیّت اسفبار لیلما، جنین، بارداری هوشمند، تغییرات هورمونی، لوازم آرایشی و این موارد صحبت کنند، یک چیزهایی شنیده بودم که کشورهای بزرگ مثل آمریکا، فرانسه و انگلستان به سفارش اسرائیل، در حال تشکیل «بانک هورمونی و ژنتیکی» مردم دنیا با هر رنگ، ملّیّت و جغرافیایی هستند و برای هر ملّتی، بر اساس اصول ژنتیکی آن ملّت برنامهریزی میکنند.
آنها علاوه بر لوازم آرایشی در تولید انواع نوشیدنیها و مواد غذایی از جنین استفاده میکنند و خیلی هم تلاش کردند که این مسئله از چشم و گوش رسانههای دنیا مخفی باشد، امّا بعداز مدّتی، توسّط خودشان این اخبار درز کرد و منتشر شد! حالا چرا خودشان این کار را کردند؟ الله اعلم!
مثلاً بسیاری از شرکتها به ویژه در ایالات متّحده آمریکا از جنین مرده در تولیدات خود استفاده میکنند، از جمله شرکت پپسـی در محصول خود به نام Senomyx از پروتئین بهدست آمده از سلّولهای کلیّه جنین انسان استفاده میکند.
وقتی از مدیر عامل شرکت پپسی پرسیدند، گفت: «مگه تنها ما این کار رو میکنیم؟ بسیاری از شرکتهای فعّال در صنایع غذایی از سلّولهای بنیادی بدن انسان برای توسعه محصولات خود و نیز بهصورت طعمدهنده مصنوعی استفاده کردن!»
البتّه وقتی این ادّعا درباره شرکت پپسـی در دادگاه مطرح شد، همان مدیر عامل حرف قبلی خودش را پس گرفت و کاملاً نفی کرد.
بعداز مدّتی، مدیران همبرگر و محصولات شرکت Burger king، سسها و انواع تولیدات شرکت Kraft، نوشابهها و سایر محصولات شرکت coca-cola، انواع کیکهای میوهای، نانهای دارچین و سایر خوراکیهای شرکت ¬-general mills و نیز محصولات شرکت wendy سکوت معناداری اختیار کردند و حتّی با خبرنگارها هم در آن زمینه دیدار نکردند.
کلّاً این مسئله حالت تهوّع و انزجار انسان را زیاد میکند، امّا از اینها که بگذریم، نکته قابل توجّهش که کمتر کسـی به آن پرداخته است و به نظر میرسد که اصل ماجرا باشد، این است که حتماً باید جنین به «چهار ماهگی» برسد تا بتوانند انواع آزمایشات و تغییرات مختلفی که مدّنظرشان هست را انجام بدهند. دقّت کنید لطفاً: «چهار ماهگی»! یعنی دقیقاً زمانی که «روح» در جنین دمیده شده و یک «انسان زنده دارای حیات» است.
نکتهاش این است که این مسئله، سبب «مردهخوار» شدن مردم میشود و اثرات جسمی و روحی زیادی علاوه بر تغییرات ژنی و جهشهای ژنتیکی، انتقال انواع ویروسها، میکروبها و حسّاسیّتهای مختلف پوستی و داخلی دارد.
این حرفها لازم بود در همینجا گفته شود؛ چون در مدّتی که آنجا بودم، فقط به مسئله بانک ژنتیکی، محصولات جنینی و این حرفها نگذشت، بلکه اتّفاقات بدتری هم افتاد.
نمونه دم دستی آن اتّفاقات، مشکل اساسی بود که برای لیلمای بیچاره و هایده بدبخت اتّفاق افتاد. از گفتنش شرم دارم، ببخشید! لطفاً حلال کنید، امّا:
دیدم هایده هم حالش بد است و به هم ریخته. پرسیدم: «چته تو؟ مشکلی داری هایده؟»
گفت: «یه ترس عجیبی افتاده تو دلم! نمیدونم، خدا کنه من حامله نشم؛ چون دیگه اصلاً حال و حوصله و دل سوپ ندارم!»
با تعجّب گفتم: «سوپ؟! سوپ که بد نیست، اتّفاقاً قوّت و جون میگیرین. حتّی باعث میشه حال و روز...»
با ناراحتی گفت: «میشه لال شی و شرّ و ور نبافی؟!»
🌱آیه های زندگی🌱
قبلاز اینکه هایده و ماهدخت از وضعیّت اسفبار لیلما، جنین، بارداری هوشمند، تغییرات هورمونی، لوازم آرا
نگاهی به ماهدخت کردم و گفتم: «چشه این؟ من که حرف بدی نزدم، گفتم سوپ که بد نیست!»
تا گفتم «سوپ»، لیلمایی که حال نداشت و بین غش و بیداری مانده بود، یکمرتبه چشمانش گرد و خشن شد، نیم خیز نشست و با صدای بلند فریاد زد: «خفه شووو! اسمشو نبر عوضی! اسمشو نبر کثافت!»
به خدا خیلی ترسیدم. همینطوری که بغض کرده بودم، آرام بهش گفتم: «چشم، ببخشید! دیگه من هیچی نمیگم، ببخشید! نمیدونستم بدت میاد.»
تا یک ساعت بعدش با کسـی حرف نزدم. تا اینکه ماهدخت کنارم آمد و گفت: «سمن! ما با هم یه قراری داشتیم. یادته که؟ از کی زبان دری و پشتو رو شروع کنیم؟ میخوام تمام حروف، املا و این چیزاش هم کاملاً مسلّط بشم.»
با تعجّب و ناراحتی بهش گفتم: «تو دیگه چه آدمی هستی؟ دوستامون، هموطنامون دارن از غصّه و ناراحتی جون میدن، امّا تو دنبال خیالات و اوهام خودتی؟! حالا با هم زبانم کار میکنیم، چهار روز دیرتر. از پارلمان که نیومدن دنبالت!»
ماهدخـت خیلی جدّی گفت: «مشکلات هرکسـی مال خودشه، من مشکلات خودمو دارم. حالا که با هم حرف زدیم و از جیکوپوک همدیگه خبر داریم، خرابش نکن و چیزی که ازت خواستم رو بهم یاد بده. منم اطّلاعاتم درباره اون مؤسّسه اسرائیلی رو بهت میگم که اگه زنده بیرون رفتی، خیلی به درد خودت و دوستای داداشت بخوره!»
گفتم: «ماهدخت! یه چیزی بپرسم راستشو میگی؟»
گفت: «بپرس حالا!»
آرام در گوشش گفتم: «قضیّه سوپ چیه؟ چرا اون دو تا اینقدر که نگران سوپ بودن از بقیّه مراحل دردآورشون رنج نمیبردن؟!»
گفت: «تحمّلش رو داری بهت بگم؟ مثل اینا دیوونهبازی در نمیاری؟ ببین من طاقت نعش و نعشکشی ندارما! گفته باشم.»
گفتم: «مگه چی میخوای بگی؟ بگو، زود باش!»
وای دارد حالم بد میشود. نباید یادم میآمد! اصلاً هر بار یادم میآید، عرق سرد و گرم به تنم مینشیند.
ماهدخت گفت: «برای تقویت سیستم عصبی بدنشون و بالا نگه داشتن توانایی و کششهای جنسی، یه مدّت باب شده که یه نوع سوپ مخصوص بهشون میدن که تا قبلاز اینکه بدونن چیه، قابل خوردن نبود چه برسه به الان که میدونن چیه!
چون اون سوپ مخصوص، ترکیبیست از مغذّیترین گیاهان، گوشت مرغ و....»
گفتم: «و چی؟ و چی ماهدخت؟!»
گفت: «و جنین سالم انسان که 8 ساعت آبپز یا بخارپز میشه! جنین سالم انسان!»
داشت چشمانم از حدقه بیرون میپرید، با صدای بلند گفتم: «چی؟؟؟!!»
گفت: «جنین سالم انسان! حالا این که چیزی نیست. بعضی وقتا جنین سالم انسان رو «سوخاری» میکنن و میذارن رو سوپ تا این بدبختا بخورن و خوب قوّت بگیرن و...»
دیگر تحمّل نکردم، حرفش را ناقص گذاشتم. دستشویی و روشویی هم که نداشتیم، همانجا به اندازه یک سال تهوّع کردم!
ادامه دارد...
@ayeha313
خدایا
در این یکشنبه زمستانی 🌷🍃
دوستانم را یاری کن
دستی به زندگیشان بکش🙏
و لطف بیشمارت
روزی بی حساب
آرامش توام با آسایش ، سلامتی و شادی
را از درگاه لطفت تمنا دارم
آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام
ای صاحب جلال و بزرگواری🙏
@ayeha313
جاهلان شما پر تلاش؛
و آگاهان شما،
تن پرورند و کوتاهی میورزند...
_ عللِ #سقوطجامعه را میفرمود!
نهجالبلاغه،حکمت۲۸۳
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#مجردانه #افراد_نامناسب_برای_ازدواج #قسمت_دوم 🍂۲.افراد معتاد ✏فرد معتاد قبل از آن که به شما و
#مجردانه
#افراد_نامناسب_برای_ازدواج
📌#قسمت_سوم
۳. افرادی که به سرعت عصبانی و خشمگین می شوند.
افرادی که زود عصبانی می شوند معمولا سر هر موضوعی که باعث ناراحتی شان شود، اگر چه آن موضوع کوچک و کم اهمیت باشد، به مشاجره و بحث با دیگران می پردازند.
🔸️این افراد در مواقع عصبانیت رفتارهایی غیر منطقی و غیر قابل پیش بینی انجام می دهند و برنامه منظم و صحیحی در زندگی ندارند.
🔸️زندگی با این افراد سختی های زیادی دارد. زود عصبانی شدن یکی از طرفین باعث اذیت و حتی آسیب رسیدن به دیگری می شود و خوشی های زندگی را کم کم از بین می برد.
💥بنابراین باید در مورد ازدواج با فردی که زود عصبانی می شود بیشتر فکر کرد و ازدواجی صورت نگیرد مگر این که فرد پرخاشگر تحت نظر یک متخصص بتواند روی خشم خود کار کند و آن را#کنترل نماید.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
@ayeha313