💢آیا اعتراف و یا بازگو کردن گناهان نزد دیگران اشکال دارد؟
پاسخ:
✅از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. چون اولا: آبروی و ارزش انسان ها آنقدر زیاد است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و درخواست بخشش باشد.
انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند کسب ارزش و آبرو می کند. و این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشد توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته انسان (در اثر اعتراف نزد آنان) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از نظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، غیر خداوند بدون اذن و اجازه خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
در این رابطه توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
۱-اعتراف در مقابل بنده ی خدا گناه نیست مگر آنکه سبب تحقیر و ذلت فرد گردد، مثلا انسانی مرتکب گناهی شده است به اشتباه خود پی برده است و به این اشتباه خود در نزد دیگران اعتراف می کند.
۲-حقوق در منظر تربیت دینی بر دو قسم است: ۱-یا حق الله است ۲-یا حق الناس، این قضایا هم حق الله است در صورتی که حقوق بندگان در آن دخیل نباشد در این صورت رضایت صاحب حق باید در نظر گرفته شود.
۳-اینکه خداوند سبحان به یک طریقی می خواهد انسان را رها نکند و با او در ارتباط باشد و بنده اش به این نتیجه برسد که همه چیزش خداست.
۴-اینکه این کار یک سری آثار پسندیده دارد و یک سری آثار غیر پسندیده.
آثار پسندیده آن این است که انسان به خطای خودش اعتراف می کند و از دیگران کمک میگیرد ودر صد جبران و رضایت بر می آید البته به شرط آنکه آن بنده که در نزد او اعتراف به خطا می کنیم راز دار باشد و راهنمائی خوب، آثار غیر پسندیده آن این است که در آینده ممکن است برای معترف در دسر ساز باشد واینکه بهترین راز دار خدا است و فقط حرف دلت را با او مطرح نما که ستار العیوب و بینا به حال بندگانش است.
۵-اعتراف کردن به گناهان در نزد بنده خدا روشی است مرسوم در بین کنیسه ها و این روش صحیحی نیست.
البته اعتراف به گناه در واقع نوعی پشیمانی است و پشیمانی از گناه توبه است وبه فرموده امام باقر (ع) پشیمانی خود توبه است وشخص ممکن است با اقرار به کار خود ندامت خود رانشان بدهد. و حرفش را میخواهد برای کسی بگوید که او را سرزنش نکند ودر واقع او را در راه رسیدن به هدفش یاری نماید.
📚خصال ترجمه مدرس گیلانی ج۱ص / ۱۴
@ayeha313
🛑آیا در عصر عاشورا که چادر حضرت زینب ودیگر زنان اهل بیت را از سرشان کشیدند با این عمل آنها بی حجاب شدند و موهای ایشان دیده شد؟!
✍برخی از مطالب مشهور میان مردم، به دلیل عدم اطلاع کافی از تاریخ و مسائل پیرامون آن به وجود آمده..
درست است که حمله لشکر عمر سعد به خیمه های اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و تاراج خیمه خاندان آن حضرت بوده و حتی چادر و معجر از سر زنان و کودکان اهل بیت میکشیدند
اما
🛑این موارد به معنی بی حجاب شدن حضرت زینب (سلام الله علیه) و اهل بیت امام (علیه السلام) و بیرون بودن موی سر آنها نیست چرا که:
◼️اولًا: حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) با توجه به دستورات قرآنی و سیره حضرت زهرا (سلام الله علیه)، جهت رعایت عفاف و حجاب نهایت دقت را می نمودند از همین رو تنها به چادر اکتفا ننموده و علاوه بر چادر دارای خمار و پیراهن و شلوار بودند و حتی از پارچه هایی جهت پوشاندن صورت خود استفاده می نمودند.
▪️ بنابراین برداشته شدن چادر از سر آنها به معنی خارج شدن از حجاب کامل و یا خروج از حدود شرعی نیست بلکه این بزرگواران با برداشته شدن چادر نیز حجاب کامل را داشتند.
◼️ثانیاً: در هیچ یک از نقل های روایی و تاریخی مطلبی مبنی بر برهنه بودن سر زنان اهل بیت (علیهم السلام) مطرح نگردیده و تنها مطلبی که یافت می شود نمایان بودن چهره زنان و عبور دادن خاندان نبوت از میان نامحرمان می باشد که این امر خود بزرگ ترین حرمت شکنی بر این خاندان محسوب می گردید.
🛑در امالی صدوق نیز کیفیت ورود خاندان رسالت به دمشق چنین توصیف گردیده:
«چون بشام رسیدیم روز روشن زنان و اسیران را صورت های باز وارد کردند»
◼️ثالثاً: آنچه که از رفتار و سخنان حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت بر می آید آن است که در این جریان تنها چادر رویین و یا نقاب از صورت زنان برداشته شده نه این که سرهای زنان برهنه شده باشد ازاین رو می بینیم حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) در سخنان خود از بیرون بودن موی سر خود شکایتی نکرده اند بلکه از این که صورت هایشان پوشیده نبوده و مانند دیگر زنان در سراپرده قرار نداشتند اظهار نارضایتی شدید می نمودند.
🔵پس در نهایت مطلبی که می توان در مورد زنان اسیر گفت این است که پس از واقعه عاشورا «مکشفة الوجوه» بودند یعنی صورت آنان باز بوده نه اینکه موهای سر آنها پیدا بوده باشد...
#شهادت_حضرت_زینب #وفات_حضرت_زینب
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📒طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 453.
[2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 132.
[3] . مثير الأحزان، ص 77.
[4] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 143؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 107.
[5] . أمالى الصدوق، ص 166.
🌱آیه های زندگی🌱
3. ایرام، تمایل زیادی به ارتباطگیری با کارشناسان ایرانی به ویژه از داخل ایران دارد. این مرکز حدّاقل
#رمان_نه
#قسمت_سی_و_یکم
در طول آن چند روز که ترکیه بودیم، علاوه بر دیدن جاهای خاص، تفریحی و عبادی ترکیه، بیشتر ارتباطات ما با مؤسّسه مربوط به «جنبش نوین زنان» ترکیه بود.
این مؤسّسه که حسابی در خاورمیانه کار میکند و حتّی زنان و دختران زیادی از ایران و افغانستان را جذب کرده است، دورههای 48 ساعته فنّ سخنوری و سحر جمعیّت را برای افرادی برگزار میکند که یا از اسرائیل معرّفی شده باشند و یا خود مؤسّسه تشخیص بدهد که آنها باید این آموزش را ببینند. بهخاطر همین هرکسـی اجازه نداشت در آن دوره شرکت کند.
ما که مستقیماً از خود اسرائیل معرّفی شده بودیم توانستیم در این دوره 48 ساعته شرکت کنیم. یک استاد داشتیم که سه چهار ساعت با او بودیم. صحبتش را اینطوری شروع کرد:
«اسمم طاهره است. اسممو دوس دارم، امّا یه چیز اعتباریه و خودم تو انتخابش نقش نداشتم. پس اجازه میخوام که از چیزایی بیشتر حرف بزنم که خودم تو انتخابش سهم دارم و براش زحمت کشیدم.
امروز میخوام از دو کلمه صحبت کنم:
یکیش چیزی هست که اگه من و تو بهعنوان یه زن به بقیّه نشانش بدیم، بدون شک متّهم به بیپروایی و حتّی لاابالیگری میشیم که به اون میگن: «نشاط»!
و یکی هم چیزیه که نباید بروزش بدیم، فقط و فقط به این علّت که ممکنه جلب توجّه کنه و وقتی من و تو رو از بیرون اونطوری میبینن، دوستمون داشته باشن؛ که اونم اسمش «هیجان» هست!
کسی نمیگه این دو تا کلمه برای من و تو حرومه و یا خوب نیست، ولی میشه از نگاههای چپچپ مردها و بقیّه زنهای از جنس خودمون فهمید که درباره ما چی فکر میکنن و حتّی ممکنه در فکرشون من و تو رو تا مرز بیحیایی سوق بدن!
امروز تو این کلاس جمع شدیم تا درباره بکارگیری این دو عنصر یعنی «نشاط» و «هیجان» تو سخنرانیها و جلساتمون صحبت کنیم. فکر نمیکنم موضوع خسته کنندهای باشه. بهخاطر همین لطفاً اجازه میخوام در مرحله اوّل، با یه آهنگ خاطرهانگیز یه تکونی به خودمون بدیم و رقصی و آوازی و ... هان؟ موافقین دخترا؟»
همه تا این را شنیدند، یک جیغ و هورا کشیدند و با این کارشان، پیشنهاد طاهره را تأیید کردند.
صندلیها بهصورت جمعی و دایرهای چیده شده بود. بهخاطر همین خیلی راحت، همه برای رقص ریختند وسط، لباسهای اضافی را کندند و...
(عینی علیک انا عینی علیک
چشمام دنبال توئه
بحین لیک انا بحین لیک
من به تو عشق میورزم
هیمانة یانا امانة علیک ریحنی ماتسبنیش کده
من عاشقتم، به من رحم کن و مایه آرامشم باش و اینجوری رهام نکن!)
ماهدخت همینجور که داشت میرقصید بهطرفم آمد. در حالی که به هم نگاه میکردیم و میخندیدیم، دست هم را گرفتیم. دوباره مثل داخل هواپیما شده بود، تب داشت و بدنش داغ شده بود!
(مالی بدوب انا مالی بدوب
چی به سرم اومده که اینجوری دارم میسوزم
وانا یدوب کده وانا یدوب
اینجوری من تو تب عشق میسوزم
حالا من لحظة فی لحظة دوب و الحب یعمل کل ده
تو یه چشم بهم زدن وجودم آتیش گرفت و عشق با همه اینکار رو میکنه
جرالی ده اللی جرالی لیه
چرا این بلا به سرم اومد
هو انت تطلع منین یابیه
تو یهو از کجا پیدات شد
شوقک حصلی وصلنی ایه)
آرام در گوشش گفتم: «چته دختر؟ چرا دوباره تب کردی؟ حالت خوب نیست؟»
(دلتنگی تو این بلا رو سرم آورده
وده باینله ده اللی اسمه بیه
اینا از طرف کسی سرم اومد که حتّی اسمشم نمیدونم
الحب صیاد القلوب یاماما دوب قلبی دوب
عشق دلها رو شکار میکنه وای مامان دلم آتیش گرفت)
گفت: «نمیدونم! خودم احساس تب نمیکنم فقط یهکم سرم گیجه. مشکلی نیست، خودت رو ناراحت نکن عزیزم!»
🌱آیه های زندگی🌱
#رمان_نه #قسمت_سی_و_یکم در طول آن چند روز که ترکیه بودیم، علاوه بر دیدن جاهای خاص، تفریحی و عبادی
(وبالامارة مش عارفة نوم
با وجود اینا من نمیتونم بخوابم
ولا انا عارفة کم و لا انا فاهمة لیه
نمیدونم چقدر و نمیفهمم اصلاً چرا اینجوری شدم
شایفة الحیاة متزوقة
زندگی به چشمم یه طعم دیگه پیدا کرده
مزاجی حلوة مروقة
همهچیز در نظرم شیرین شده
معقول من اوّل لقاء
با عقل جور در نمیاد، ولی از همون نگاه اوّل
حاسة انا عرفاک من السنین
احساس کردم سالهاست میشناسمت
استنی علی مهلک یاعم
بیا با ما باش عمو !!
هو انت ایه معندکش دم
تو اصلاً احساس نداری
قبل ماتمشی من المکان انا عایزة اقولک کلمتین
قبلاز اینکه بری میخوام دو کلمه حرف حساب باهات بزنم....)
بعداز یک ربع بیست دقیقه قر و فر، نشستیم و طاهره شروع به صحبت کرد. از شیوههای هیجان و نشاط در سخنرانی گفت و چیزی حدود 15 یا 16 روش عملی و جذّاب را تشریح کرد. یادگیری و انتقالش خیلی راحت بود و حتّی نیاز به نوشتن و جملهبرداری نبود. حتّی با خودم میگفتم چرا قبلاً دنبالش نبودم و چیزی از آن روشها نمیدانستم.
آن چند روز که نه، بلکه بعدها به این نتیجه رسیدم که آن چند روز خلاصه بسیار مفیدی از آن چندماهی بود که در اسرائیل بودیم و انواع و اقسام کلاسها رفته بودیم. حتّی به نظرم آن چند روز، برای اهلش خیلی مفیدتر و جذّاب¬تر از آن چند ماه بود. بگذریم.
وقت رفتن شد. از آنکارا به کابل، چیزی حدود 5 ساعت پرواز بود. آماده شدیم و به فرودگاه رفتیم. در فرودگاه من برای خریدن نوشیدنی بهطرف یک کافه رفتم. از دور دیدم یک نفر پیش ماهدخت آمده است، پشتش به من بود و خیلی مشخّص نبود که چه میگویند و چهکار میکنند. فکر کنم آدرسش را پرسید و رفت!
وقتی به ماهدخت رسیدم، دیدم دو سـه تا کـیک در دستش هست. یکیش را داشت میخورد، تعارفم کرد. با تعجّب از او کیک را گرفتم؛ چون در کیفمان کیک نبود و تعجّب کردم که آن کیکهای گرم و خوشمزه را از کجا آورده است.
رمان #نه
ادامه دارد...
@ayeha313
خدایا🙏
🌸در آخرین روز هفته
✨و در این روز معنوی
🌸به حق بی بی
✨به حرمت صبرو شکیبایی
🌸خانم زینب کبری (س)
✨مشکلات زندگی دوستانم را حل
🌸و هر کس هر حاجتی
✨هر آرزوی داره
🌸بادست مهربانت برآورده کن
آمین..🙏
@ayeha313
امام علی ابن الحسین ؛ امام سجاد عليه السلام:
«انَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَى الشّامِ، ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ.»
«عمّهام زينب با وجود همه مصيبتها و رنجهايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.»...!!!
منبع : 👇
کتاب شریف وفيات الأئمه (علیهم السلام)، ص 441
@ayeha313
#مجردانه
⚠️ چرا بايد از ازدواج و رابطه باشخصيت بيكاره پرهيز کرد؟
🔹آدم عجيبي است كه بهتدريج خود را آشكار ميكند. او كار نميكند و براي گذران زندگي به ديگران وابسته است.
نياز به قدرت در او بالاست، ولي ميلي به تلاش براي دستيابي به آن ندارد، زيرا انجام هر كاري را دون شأن خود میداند.
🔹حرفهاي بزرگ ميزند ولي عملكردش ناچيز است. براي شما از خودش حرف ميزند، ولي علاقهاي به شنيدن حرفهای شما ندارد.
🔹تا وقتي كسي از او انتظاري ندارد، ميتواند مثل يك آدم عادي رفتار كند. تا وقتي از او حمايت كنيد و همه كارها را خودتان انجام دهيد، برايتان همراه خوبي خواهد بود، اما اگر از او مسئوليتی را بخواهيد شانه خالی ميكند و اگر اصرار كنيد حتي به خشونت و بدرفتاری هم متوسل میشود.
🔹به كودكي ميماند كه هرگز بزرگ نميشود.
گاهي به شما قول ميدهد كه تغيير كند، ولي ماشيناش يك دنده بيشتر ندارد و آن هم «دنده خلاص» است.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
@ayeha313
#خانواده
❤️ مشخصات همسران خوشبخت👇
🔺همسران خوشبخت از دوران قبل از ازدواج، زمینههای خوشبختی آتی خود را فراهم میکنند.
🔺برای رسیدن به خوشبختی هر دو طرف باید نسبت به هم گذشت داشته باشند.
🔺همسران خوشبخت از هویت زوجی برخوردارند، یعنی در ذهنشان، زبانشان و قلبشان «ما» ساری و جاری است نه «من».
🔺همسران خوشبخت «همافزا» هستند یعنی همیشه در مورد مسائل مختلف فکر، انگیزه و راهبردهایشان را با هم به اشتراک میگذارند.
🔺خوشبختی مستلزم اعتماد است و اعتماد وقتی میسر میشود که زوجین با هم صادق باشند.
🔺همسران خوشبخت در کنار صداقت و روراستی، به حریم خصوصی یکدیگر احترام میگذارند.
@ayeha313