eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پدر هرجا که بودی یا نبودی مثل هم بودیم به صورت در سپیدی در کبودی مثل هم بودیم تو از بالای نی من از فراز ناقه افتادم صعودش جای خود در هر فرودی مثل هم بودیم تو بالا سنگ می خوردی و من پایین لگد یعنی؛ میان کوچۀ تنگ یهودی مثل هم بودیم @hosenih من و تو در حقیقت رد پای مشترک داریم تو از بالا من از پایین دعای مشترک داریم یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و... من و تو در نداری دردهای مشترک داریم منو تو هر دو از دلواپسی عمه می ترسیم چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم تو سر بر دامن مادر شدی من هم چنین گشتم من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم @hosenih پدر جان قسمت زجر آور این داستان مانده پدر جان بعد تو یک نیمه جان از عمه جان مانده خدا صبرش دهد این نیمه جان را٬ عمه جانم را که غیر از حرف دشمن٬طعنه های دوستان مانده پدر حق می دهم از آسمان، خون سر کند آخر؛ سرِ بر نیزه ی تو در گلوی آسمان مانده تو رفتی و عمو رفت و علیِ اصغرت هم رفت ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده سه شعبه رفت٬ سر هم رفت٬ دنبالش پسر هم رفت رباب اما هنوز ای وای با قد کمان مانده حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا نگو دیگر چرا از عمه مُشتی استخوان مانده تو خوردی چوب را در تشت زر اما چرا بابا به لبهای رقیه ردِّ چوب خیزران مانده؟؟؟ دلیل گریه ام این است بابا جان که آن نامرد؛ سرت را از خرابه برده اما بوی نان مانده رقیه رفت اما غصه ی غسّاله اش باقی ست به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند @hosenih چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین عباس اطاعت می کند آه اَیْنَ عمِّیَ الْعباس او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند @hosenih شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باران ز دل ابر منظم که می افتد تسبیح الهی ست دمادم که می افتد یک قطره علی گوید و یک قطره محمد باران به تن باغچه نم نم که می افتد چون برگ درختی ست به پاییز دل من در زیر قدم های تو کم کم که می افتد در رتبه نشد چون عرق گریه کنانت از دیده ی گل قطره ی شبنم که می افتد خشنودی حق است به صوت صلواتت وقتی که جلی باشد و درهم که می افتد وقتی که تو گفتی همه جا،ذکر علی را؛ می گوید و پا می شود آدم که می افتد تنظیم شود با صلواتی و به ذکرت؛ بالا برود یکسره قندم که می افتد
به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛ طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت تجافى جهان را از همين منظر بياموزم هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه ته گودال را از گودى حنجر بياموزم و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم
بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹غزل مناجاتی بر اساس متن مناجات شعبانیه ▶️ وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده @hosenih ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده @hosenih جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به استقبال زلفت می رود باد صبا هر صبح نفس می گیرد از خاک کف پایت هوا هر صبح برای دیدن آثار باقی مانده ات خورشید؛ ز مشرق می زند با نورهایش دست و پا هرصبح @hosenih به این خاطر که چشم از گنبد خضرا نمی گیرد نماز مغربش را ماه می خواند قضا هر صبح دلیل اول لولاک و عشق آخر افلاک! جهان را می کند آغاز با نامت خدا هر صبح به سمت مَضجع نورانی ات با عشق می گردد سلامی می دهد سمت مدینه کربلا هر صبح می آید پنجره فولاد با اعوان و انصارش که اول خود بگیرد از وجود تو شفا هر صبح هزار و چارصد سال از زمانت رفته، می جوشد؛ چه عطر مستی از خمیازه ی غار حرا هر صبح تمام شب از این تغییر استغفار می کردم دوباره با خدا نام تو می شد جا به جا هر صبح @hosenih محمد تا که باشد آخر هر جمله ای حتی؛ عقب می افتد الّلهُمَّ از صَلِّ عَلَیٰ هر صبح اگر که پشت بر قبله ست می خواهد کند تعظیم به عُشاق تو قبل از هرکسی ایوان طلا هر صبح شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب است روضه روضه ی ارباب بهتر است از این جهت که گریه کُنِ روضه مادر است باید که طفل اشک بیاید به گونه ام وقتی که پلک ، دست به سینه دم در است @hosenih سر روی شانه چونکه به ذکرت بلند شد سر نیست، واعظی ست که بر روی منبر است ای سر بریده بعد تو سر در مرام ما از نوکران خاصِّ درگاه حیدر است حق می دهم اگر ببرد ارث از پدر گریه کن حسین برایم برادر است @hosenih بالا ترین سِمَتِ درِ این خانه نوکری ست این اعتبار حسرت سلمان و قنبر است 《نوکر بهشت هم برود...》نه بدون شک نوکر بهشت هم نرود باز نوکر است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امامی که از انوارش قیامت می‌شود معنا اگر هادی‌ست از اسمش هدایت می‌شود معنا صبوری جلوه می‌گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می‌شود معنا @hosenih عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می‌شود معنا کسی که حلقه‌ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می‌شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد برای شیعه‌اش قطعا ولایت می‌شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می‌شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد فقط با بردن نامش شفاعت می‌شود معنا برای جامعه از یک فراز «جامعه» بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می‌شود معنا @hosenih گریز روضه دارد می‌رود در بزم «مِی» وقتی؛ میان تشت، خورشید قیامت می‌شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی دراین حالت برای ضربه سرعت می‌شود معنا دوچندان می‌شود در حالت مستی توان فرد بدین ترتیب دربرخورد شدت می‌شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می‌شود معنا @hosenih یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی براین صورت سه صورت می‌شود معنا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پا که به دنیا گذاشت حضرت زینب روی جهان پا گذاشت حضرت زینب پرچم ارباب را قله به قله برد و به بالا گذاشت حضرت زینب @hosenih وقت صبوری دهان کوه حرا را با عملش وا گذاشت حضرت زینب قاطع و محکم چنانچه بر دل تاریخ حسرت اما گذاشت حضرت زینب تا برسد کربلا علایق خود را پشت سرش جا گذاشت حضرت زینب از همگان دست شست و قبل حسینش قید شد، الا گذاشت حضرت زینب @hosenih سر که به بستر گذاشت حضرت زینب بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب جای پدر تیغ خورد و جای حسینش بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب توی خیالش برای خانه ی زهرا یک در دیگر گذاشت حضرت زینب شربت شیرین به جای زهر هلاهل پیش برادر گذاشت حضرت زینب سوخت لبانش، برید رشته ی جانش لب که به حنجر گذاشت حضرت زینب مشک عمو را گرفت و توی خیالش بر لب اصغر گذاشت حضرت زینب آه ،غروب دهم بدون ابالفضل دست به معجر گذاشت حضرت زینب @hosenih روی زمین بار سخت قافله ای را بی علی اکبر گذاشت حضرت زینب کاش به این دردها دچار نمی شد قاتل او تیغ آبدار نمی شد تا نشود بی کسی عمه مشخص کاش که بر ناقه ای سوار نمی شد کاش که عباس بود موقع برگشت زینب کبری طلایه دار نمی شد ساعت سه آمده ست شمر ز گودال کاش ولی ساعت چهار نمی شد @hosenih کاش که یک بار رفته بود به گودال کاش که یک بار چند بار نمی شد کاش که چکمه نمی نشست به بالا سینه ی او شامل فشار نمی شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی @hosenih به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛ به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی: مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛ که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی @hosenih به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم نجات داده خود بحر را نجات غریقی بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت روزی اینجا بهار داشته است چار سنگ مزار داشته است به حریمش پناه می برده هرکه با هر که کار داشته است مثل مشهد در اين حرم زائر از خودش اختیار داشته است شانه ي بی قرارِ لرزان و گونه ی آبدار داشته است اشک با پلک، رو به روی ضریح آشکارا قرار داشته است روزگاری به خادمیِ بقیع جبرئیل افتخار داشته است روی زوار باز بوده حرم ساعت دو سه چار داشته است شاخه هایش به سنگ محکوم است هر درختی که بار داشته است @hosenih * گیرم اینجا خراب هم باشد دائما آفتاب هم باشد دل مهم است بین ما با قبر گیرم اصلاً طناب هم باشد گاه مثل بقیع میبایست در زیارت شتاب هم باشد این خودش باب رحمت است اگر زدن شیعه باب هم باشد پیرهن خود ضریح خواهد شد زیر آن گر کتاب هم باشد چون که اُمّ البنین در این خاک است باید اینجا رباب هم باشد باید اینجا شبیه کرب و بلا ناله ی آب آب هم باشد @hosenih * باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورِ گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرحِ از حرم تا حرم درست کنند... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پایش امضا زدند خیلی زود نامه را تا زدند خیلی زود نامه را تا نکرده در واقع کوفیان جا زدند خیلی زود آستین های قتل مهمان را ظهر بالا زدند خیلی زود دیر نارو به فکرشان آمد دیر… اما زدند خیلی زود اول عازم شدند خیلی زود بعد نادم شدند خیلی زود باغ داران کوفه هم آن شب سکّه لازم شدند خیلی زود مثل قاضی شُریح, مثل شمر همه عالِم شدند خیلی زود همه ی دارها خریدارِ سرِ مسلم شدند خیلی زود پس پریشان شدند خیلی زود بس پشیمان شدند خیلی زود پیش هفتاد و دو نفر کافر پس مسلمان شدند خیلی زود نامه داران کوفه ظهرِ دهم نیزه داران شدند خیلی زود قاریان وای باعث قتلِ خود قرآن شدند خیلی زود اسب, خونْ یال, رفت خیلی دیر با پر و بال رفت خیلی دیر شمر آماده گشت خیلی زود توی گودال رفت خیلی دیر با حساب دو ساعت و اندی زینب از حال رفت خیلی دیر درخودش گیر کرد خیلی دیر کوفه تغییر کرد خیلی دیر حلق اصغر بدون شک از آب تیر را سیر کرد خیلی دیر با حساب رقیه, داغ حسین عمه را پیر کرد خیلی دیر وَ عمو زود رفت خیلی زود وَ عمو دیر کرد خیلی دیر آفتاب سر حسین تو را نیزه تفسیر کرد خیلی دیر 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————