eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
96 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعر و اجرا_ محمد رضا قاسمیان_انتخاب اصلح.mp3
3.74M
...گُل کاشتم آن جمعه ما در پای صندوق این جمعه، می بندیم محکم‌تر، کمرها با انتخاب فرد اصلح، جشن داریم جشنی که می ریزد به کام ما شکرها... ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
در پیش داریم ای مسافرها! سفرها باید گشود از شوق، اینک بال و پرها باید جهش کرد از برای رشد کشور مرد جهادیم و نترسیم از خطرها چون کوه محکم روی پای خویش هستیم اما نمی بینند، گویا، کور و کرها... شیریم و کی از زوزه‌هاتان می‌هراسیم!؟ ای گرگ‌ها! روباہ‌ها! ای بی‌گهرها! رزمنده ایم و جان به کف در راه نهضت همچون شهیدان، مثل جاوید الاثرها هر دختری در دست مادر هست دستش با شوق آیند این پسر ها با پدرها حتی زنان کشور ما شرزه شیرند در صحنه می‌مانند همچون شیر نرها هر رأی ما، تیری بوَد بر قلب دشمن از کشور ما می‌کند دفع ضررها گوید خوش‌آمد حاج قاسم، پای صندوق ای نور چشمان عزیزم! تاج سرها! این بار هم، دشمن شود از ما فراری بر جان ملت، بی اثر گردد، شررها گُل کاشتیم آن جمعه ما در پای صندوق این جمعه، می بندیم محکم‌تر، کمرها با انتخاب فرد اصلح، جشن داریم جشنی که می ریزد به کام ما شکرها مثل رئیسی دولتی آید جهادی همچون رجائی‌ها و همچون باهنرها خون شهیدان آبیاری کرده نهضت نخل خمینی(ره) می دهد اینک، ثمرها آقای ما! سید علی! چشم تو روشن در پیش دارد ،امتت این سان ظفرها بر خیز باید گُل برافشانیم اینک می آید از ره، یار غایب از نظرها ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
سلام و درودها عرض خیر مقدم و خوش‌آمد دارم خدمت همه‌ی سروران گرامی، مخاطبان فهیم کانال ادبی از سبوی عشق بویژه اساتید گرانقدر خودم که اخیراً پیام دادند که به جمع ما پیوسته‌اند. --«((🌸مقدم‌تون گلباران🌸))»--
۱۰ نکتهٔ اسطوره‌ ای دربارهٔ دماوند [۱۳ تیرماه؛ جشن تیرگان و روز ملّی دماوند] یک: دماوند در اساطیر ایرانی مرکز جهان و جایگاه میترا و گیو‌مرد، نخستین انسان، پنداشته شده است. دو: جمشید سوار بر گردونه‌ای که دیوان آن را می‌کشیدند، سفری هوایی از دماوند به بابل داشت. سه: ضحاک در دماوند به جمشید تاخت. چهار: فریدون در روستایی نزدیک دماوند به دنیا آمد؛ زیرا مادرش به آنجا پناه برده بود. پنج: ضحاک تا پایان جهان در دماوند زندانی است. شش: منوچهر در دماوند، زاده شد. هفت: آرش کمانگیر تیرش را از کوه دماوند پرتاب کرد. هشت: دیوِ سپید در دماوند مسکن دارد و دخترش در صخره های آن می‌زیَد و سرگرم نخ ریسی است. نه: اژدها در نزدیکی همین کوه در خواب به رستم بر می‌خورد. ده: چکاد هرآ يا قله البرز ۱۸۰ روزنه در خاور و ۱۸۰ روزنه در باختر دارد که خورشید هر روز از یکی از روزن‌های خاور به روزنه‌ای در باختر رهسپار می‌شود. ✍دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق @soal_farsi
افتخار ما این است شیعه‌ی علی(ع) هستیم یاور ولی هستیم
در راه حفظ دین خود همچون حسین‌(ع) آماده‌ایم ما امتی آزاده‌ایم
آنان که ز جان خود گذشتند در راه خدا شهید هستند حقّا که چه رو سفید هستند!
گرچه غریبی و شهیدی ولی هست فراوان کرَمت یاحسین(ع) در دل ما ای حرمت یاحسین(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱) از دشمن و دوست ما را خطاب است هنگام انتخاب است ۲) حرف ما با امیر و درویش است هر که را عشق و عاشقی کیش است انتخابی بزرگ در پیش است ۳) تو بگو حرف حق، عزیز دلم! شنوا گرچه هیچ گوشی نیست کار عاقل که دین فروشی نیست ۴) حرف دل را به جز به امین نزنیم در صف حق، همیشه می‌مانیم چوب حراج را که به دین نزنیم ۵) در دلم مثل حُر، به پا غوغاست پیرو مکتب حسینم من روزهایم، تمام، عاشوراست
مسافر سفر حباب بدون هیچ رنج و عذاب کارش فقط بخور و بخواب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: در این مرحله مردم باید همتشان بیشتر باشد تا کار را تمام کنند و فردا رئیس‌جمهورمان را داشته باشیم 🔹شنیدم شوق و علاقۀ مردم بیشتر از قبل است، خداکند این‌طور باشد. @iran_news 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کشور ایران! نبینم چهره‌ات زرد باید که برداریم از قلبت غم و درد حالا رئیس جمهور ایران است این مرد
بر سینه می‌کوبد جهان از شدت غم باید بپوشد بر تن خود رخت ماتم کم‌کم هویدا می‌شود ماه محرم
✅ یک نکته از هزاران ▪️تلفیق سه‌گانی با داستانک از آغاز جزو دغدغه‌های من بوده است و در این زمینه تجربه‌هایی نیز داشته‌ام؛ کاری که می‌تواند پدید آورد. چنان که می‌دانیم داستانک یا داستان کوتاه کوتاه، یکی از قالبهای داستان است که با تعداد معدودی کلمه به وجود می‌آید و بر پایه‌ی کشف و ضربه و غافلگیری پیش می‌رود و سه‌گانی هم باید چنین باشد. همخوانی این دو قالب ادبی، باعث می‌شود تا از جهت منطقی قبول کنیم تلفیق آنها ممکن است. برای نمونه، داستانک شش‌کلمه‌ای زیر را به ارنست همینگوی نسبت می‌دهند: فروشی! کفش بچه! اصلا پوشیده نشده! و ما در سه‌گانی، حتی نمونه‌ی داستانک پنج‌کلمه‌ای داریم: شب گذشت، روز هم برنگشت. براین‌پایه، سه‌گانی_داستانک، تلفیق میان دو قالب ادبی سه‌گانی و داستانک است که هر دو از روند کشف و ضربه و غافلگیری بهره می‌برند و اکنون با پرورش سه‌گانی‌پردازان قوی‌دست، پرداختن جدی‌تر به آن لازم می‌نماید. در زیر برای نمونه، پنج سه‌گانی_داستانک می‌آید: (۱) نیشهای نغز می زند؛ عشق، سادگی نمی‌کند، اولش به مغز می‌زند. (۲) آسمان با غرور می‌گردید؛ یک تن از آفتابگردانها رفت در آسمان و شد خورشید. (۳) نقاش چیره‌دست پروانه آفرید؛ یک تابلو پرید! (۴) از یار شهید اگرچه تنها در قاب زمانه یک نشان ماند، ما پیر شدیم و او جوان ماند. (۵) با تو رسمی دیگر آوردم؛ او برایت مرد، من برایت زندگی کردم. 🌺࿐ུ***࿐═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @zirechatrambaran ╰─► @seganidastanak★═─
می‌رسد باز، سحر می‌نشیند به روی گل، شبنم و گریزان شود از دل‌ها غم
جلوه کن، ماه! که همچون شب تارم، بی تو تا به کی ثانیه‌ها را بشمارم، بی تو!؟ بس که دیر آمدی ای گل! به گلستان بنگر که خزان شد دگر این فصل بهارم، بی تو بی گل روی تو گلزار دلم گشته کویر گوهری اشک، ندارم که ببارم، بی تو خون دل می‌شود از دیده روان در هجرت بر لبانم گل لبخند نکارم، بی‌ تو آن قدر سوختم از آتش هجرت، که مپرس از جگر ناله‌ی جانسوز برآرم، بی تو آن قدر گرگ اجل برد عزیزانم را که برفت از کف من، ایل و تبارم، بی تو شانه‌ات جای خودش، خاک رهت را عشق است سر به بالین غریبی بگذارم، بی تو!؟ ۱۴۰۳/۰۴/۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقی گر چه قشنگ است، بیا برگردیم پسر فاطمه! جنگ است، بیا برگردیم روی این مردم بد عهد، حسابی نکنی عهدشان، رنگ به رنگ است، بیا برگردیم کینه‌ها در دل‌شان از پدر و مادر توست دل‌شان تیره و سنگ است، بیا برگردیم وسط معرکه، تنها شوی و بی‌یاور چون کمیت همه لنگ است، بیا برگردیم عمر سعد، سوی کرببلا می‌آید به گمانش که زرنگ است، بیا برگردیم می‌زند موج، ز خون شهدا، شط فرات تشنه‌ی خون نهنگ است، بیا برگردیم می‌شود کشته علی اکبر علی اصغر تو نه! نه هنگام درنگ است، بیا برگردیم نکند کودک و زن را به اسیری ببرند!! موسم بارش سنگ است، بیا برگردیم ابن مرجانه‌ی خونخوار، به میدان آمد وقت‌مان، اندک و تنگ است، بیا برگردیم شمر، با چکمه و با خنجر تیز آمده است غرش تیر خدنگ است، بیا برگردیم ۱۴۰۳/۰۴/۱۷
هر صبح به امید داشتنت کوله باری از حسرت به دوش می‌کشم و هر شب نداشتنت را در آغوش