eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
96 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
شغالی گفت روزی با قناری بیا با ما به سوی سبزه‌زاری همانجایی که پر دار و درخت است همان باغ گلابی و اناری نخواهی کرد میل این گلستان کنی با ما اگر گشت و گذاری چرا باید اسیر در قفس شد در آنجا می‌شوی باز شکاری ندارد دشمنی با شیر، آهو چو گرگ و گوسفندش، هم‌قطاری تو بی‌افسار می‌گردی به هر جا رها باشی چو اسب بی مهاری در آنجا چون فضا آزاد هستی در اینجا دائماً زیر فشاری در اینجا اقتصاد ما خراب است چرا یک عمر آه و ناله زاری!؟ در آنجا باغ در باغ و بهشت است بوَد سرچشمه‌های عشق، جاری ز سر بردار آن تاج کرامت نگردی مست تا دُم در نیاری تو را ملک سلیمانی ببخشند برای خویش گردی شهریاری خلاصه گفت و گفت و دل از او برد چنان‌که دل برد یاری ز یاری چنان خامش نمود و کرد رامش که بی خود شد ز خود همچون خماری اسیر فتنه‌ی شیادها شد که شد از سرزمین خود فراری سرابی بود آن آبی که می‌گفت خزانی بود آن باغ بهاری بیا تا قدر یکدیگر بدانیم نگاری گفت روزی با نگاری چرا چشمان خود باید ببندی؟ خبر از خط قرمزها نداری؟ ۱۴۰۲/۰۳/۱۵