#دختر
زیباترین هدیه خدای مهربان
و گل #لبخندش
صفای جان است.
وقتی
غرق در #بازی میشود،
#درون قلبم
#احساس خوشبختی میکنم
#محمد_رضا_قاسمیان
#از_سبوی_عشق
#گروه_هنری_صدای_دل
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
عشق در کنج دلم، واله و سرگردان است
فاش گویم که نهان، گنج در این ویران است
میچکد خون دل از دیدهام اما عجبا!
بیخبر از غم دل، باز لبم خندان است
میکشد نقشه که بر پا بکند توفانی
گردبادی که خودش ملعبهی توفان است
گفت اوضاع جهان ریخت به هم، اما من
هرچه را مینگرم خوب و خوش و میزان است
جز دلار و به جز از سکه که بالا رفته
دیگران قیمتشان شکر خدا ارزان است
مشکلی نیست که آسان نشود صبری کن
بگذرد دورهی سختی، پس از آن آسان است
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_طنز
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۳/۰۱
شغالی گفت روزی با قناری
بیا با ما به سوی سبزهزاری
همانجایی که پر دار و درخت است
همان باغ گلابی و اناری
نخواهی کرد میل این گلستان
کنی با ما اگر گشت و گذاری
چرا باید اسیر در قفس شد
در آنجا میشوی باز شکاری
ندارد دشمنی با شیر، آهو
چو گرگ و گوسفندش، همقطاری
تو بیافسار میگردی به هر جا
رها باشی چو اسب بی مهاری
در آنجا چون فضا آزاد هستی
در اینجا دائماً زیر فشاری
در اینجا اقتصاد ما خراب است
چرا یک عمر آه و ناله زاری!؟
در آنجا باغ در باغ و بهشت است
بوَد سرچشمههای عشق، جاری
ز سر بردار آن تاج کرامت
نگردی مست تا دُم در نیاری
تو را ملک سلیمانی ببخشند
برای خویش گردی شهریاری
خلاصه گفت و گفت و دل از او برد
چنانکه دل برد یاری ز یاری
چنان خامش نمود و کرد رامش
که بی خود شد ز خود همچون خماری
اسیر فتنهی شیادها شد
که شد از سرزمین خود فراری
سرابی بود آن آبی که میگفت
خزانی بود آن باغ بهاری
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
نگاری گفت روزی با نگاری
چرا چشمان خود باید ببندی؟
خبر از خط قرمزها نداری؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
#بداهه_سرایی_طنز
۱۴۰۲/۰۳/۱۵
در سپهر دل من، ماه رُخت جلوهگر است
شرمسار از رخ زیبای تو قرص قمر است
شوق دیدار تو دارد دل من، ای سیمرغ!
در هوای تو اگر باز مرا بال و پر است
پیکر سرد مرا گرمی جان بخشیدی
آتش عشق تو در سینهی من، شعلهور است
هر دلی مینگرم، عشق تو دارد به سرش
کوبهکو همچو صبا در پی تو دربدر است
دل غمدیدهی ما بی تو به جان آمده است
نکند قلب تو از سینهی ما بی خبر است
عالمی سوخت از این نالهی جانسوز بیا
آه سوزان دلم، در تو چرا بیاثر است!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
voice.ogg
3.69M
در سپهر دل من، ماه رُخت جلوهگر است
شرمسار از رخ زیبای تو قرص قمر است
شوق دیدار تو دارد دل من، ای سیمرغ!
در هوای تو اگر باز مرا بال و پر است
پیکر سرد مرا گرمی جان بخشیدی
آتش عشق تو در سینهی من، شعلهور است
هر دلی مینگرم، عشق تو دارد به سرش
کوبهکو همچو صبا در پی تو دربدر است
دل غمدیدهی ما بی تو به جان آمده است
نکند قلب تو از سینهی ما بی خبر است
عالمی سوخت از این نالهی جانسوز بیا
آه سوزان دلم، در تو چرا بیاثر است!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
#آوا_سرکار_خانم_قدمیاری
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
voice.ogg
1.8M
در سپهر دل من، ماه رُخت جلوهگر است
شرمسار از رخ زیبای تو قرص قمر است
شوق دیدار تو دارد دل من، ای سیمرغ!
در هوای تو اگر باز مرا بال و پر است
پیکر سرد مرا گرمی جان بخشیدی
آتش عشق تو در سینهی من، شعلهور است
هر دلی مینگرم، عشق تو دارد به سرش
کوبهکو همچو صبا در پی تو دربدر است
دل غمدیدهی ما بی تو به جان آمده است
نکند قلب تو از سینهی ما بی خبر است
عالمی سوخت از این نالهی جانسوز بیا
آه سوزان دلم، در تو چرا بیاثر است!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
#آوا_جناب_آقای_حیدری
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
بتی را دوست دارم، حیرت انگیز
دلم از عشق او پیوسته لبریز
قدش سرو و رخش ماه و لبش گل
دلارام و صفا بخش و شکر ریز
نه تنها قلب من در بند زلفش
ز هر مویش، دلی گردیده آویز
شب یلدای من، زلف سیاهش
هماره نرگس مستش، سحر خیز
جهان را گر بریزم پیش پایش
جهان در پیش چشمش، جمله ناچیز
ز من پرسید احوالم که گفتم
طبیبم کرده آغوش تو تجویز
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
۱۴۰۲/۰۴/۰۵
voice.ogg
1.29M
بتی را دوست دارم، حیرت انگیز
دلم از عشق او پیوسته لبریز
قدش سرو و رخش ماه و لبش گل
دلارام و صفا بخش و شکر ریز
نه تنها قلب من در بند زلفش
ز هر مویش، دلی گردیده آویز
شب یلدای من، زلف سیاهش
هماره نرگس مستش، سحر خیز
جهان را گر بریزم پیش پایش
جهان در پیش چشمش، جمله ناچیز
ز من پرسید احوالم که گفتم
طبیبم کرده آغوش تو تجویز
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
#از_سبوی_عشق
#آوا_جناب_آقای_حیدری
۱۴۰۲/۰۴/۰۵
برای با تو بودن، خواهشم تکرار خواهم کرد
اجابت گر نکردی، باز هم اصرار خواهم کرد
اگر مهر سکوتم بر لب است امروز، باور کن
شبی با قند لبهایت، بتا! افطار خواهم کرد
به راهم میگذارد گر فلک، چون کوه، مشکلها
به شوقت، کوه ناهموار را هموار خواهم کرد
طبیب قلب بیمارم! نگه کن بر دل زارم
که درمان، درد خود، زآن نرگس بیمار خواهم کرد
اگر جُرمی ز من سر زد، که دوری میکنی از من
ز جُرمم ای خطا پوشا! من استغفار خواهم کرد
چرا رُخسار میپوشی ز من ای ماه شبهایم!؟
کجا و کی نگارا! با تو من دیدار خواهم کرد؟
فدای مقدمت ای گل! اگر بینم رُخت روزی
تمام هستی خود در رهت ایثار خواهم کرد
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
۱۴۰۲/۰۷/۰۲
خزان! جولان مَده در باغ ما، زیرا بهاری هست
گلی داریم و سروی، شاخ شمشادی، چناری هست
بگو، زاغ و زغن را بس کنید آوای شوم خود
صدای آبشار دلکش و بانگ قناری هست
بوَد در آسمان ابری که میخندد که میگرید
برای هر کویر امید آب خوشگواری هست
ز باغ آرزوهایم، گلی حتی نمیخشکد
به زیر سایهی نخلش، روان تا جویباری هست
مشو غافل ز کین اهرمن در این جهان هرگز
هماره در کمینات، عقرب جرّار و ماری هست
اگر صد فتنه در راه است و صدها دام رو در رو
نسیم عشق میآید، امید رستگاری هست
چه جای بیقراری!؟ ای دل! آرام و قرارت کو!؟
تو را با آن قرار بیقراران تا قراری هست
چه غم دارم؟ گل نرگس! در این دنیای ظلمانی
مهی، زیبا رُخی، مهری، مرا چون تو نگاری هست
بیا یاابنالحسن(عج) دیگر نشان ده روی ماهت را
تو را چون ما هزاران عاشق چشم انتظاری هست
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_هنری_صدای_دل
۱۴۰۲/۰۸/۱۸
voice.ogg
559.5K
خزان! جولان مَده در باغ ما، زیرا بهاری هست
گلی داریم و سروی، شاخ شمشادی، چناری هست
بگو، زاغ و زغن را بس کنید آوای شوم خود
صدای آبشار دلکش و بانگ قناری هست
بوَد در آسمان ابری که میخندد که میگرید
برای هر کویر امید آب خوشگواری هست
ز باغ آرزوهایم، گلی حتی نمیخشکد
به زیر سایهی نخلش، روان تا جویباری هست
مشو غافل ز کین اهرمن در این جهان هرگز
هماره در کمینات، عقرب جرّار و ماری هست
اگر صد فتنه در راه است و صدها دام رو در رو
نسیم عشق میآید، امید رستگاری هست
چه جای بیقراری!؟ ای دل! آرام و قرارت کو!؟
تو را با آن قرار بیقراران تا قراری هست
چه غم دارم؟ گل نرگس! در این دنیای ظلمانی
مهی، زیبا رُخی، مهری، مرا چون تو نگاری هست
بیا یاابنالحسن(عج) دیگر نشان ده روی ماهت را
تو را چون ما هزاران عاشق چشم انتظاری هست
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_سرکار_خانم_تولایی
#گروه_هنری_صدای_دل
۱۴۰۲/۰۸/۱۸