eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
آن غربگداها که حماقت کردند دل خوش به دروغ و ظلم و تهمت کردند یا حضرت ثامن‌الحجج(ع)! آقاجان! دیدی که به خادمت، جسارت کردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دولت عشق تو با دل، الفتی دیرینه دارد شهریارش پایتختی خوش، درون سینه دارد با هنرمندی خودش را کرده دل، تسلیم دلبر زآن رقیب بی‌هنر از دست این دل کینه دارد کار ناممکن شود ممکن به دست پر توانش چون وزیرانی جهادی را در این کابینه دارد روز تعطیلی برایش هیچ معنایی ندارد کی برایش فرق بین شنبه و آدینه دارد!؟ کشور دل گشته ایمن، دور از چشم حسودان گوهر عشقی نهان در دامن گنجینه دارد تا برآید از افق خورشید رویت ماه من! دل چشم بر راه و به دستش، همچنان آیینه دارد ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
گفتا به پزشکیان، چو با دلتنگی زاکانی: از این کتاب داری رنگی!؟ ای دوست! بخوان این سخنان از رهبر داری تو اگر «دغدغه‌ی فرهنگی»
گفتا به پزشکیان، چنین زاکانی گویم به تو آنچه را خودت می‌دانی از یاد نمی‌رود «سال‌های بنفش» آمد چه بلاها به سر ایرانی!!!
برد از کف من، فلک، چه فرصت را زود! یک عمر، گل بنفش دولت شد دود از خنده به صبح جمعه، غش می‌کردم وقتی که مرا شهید خواندی، مسعود!
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ احسنت بر این بانوی شاعر که به زیبایی جواب محمد‌جواد ظریف را داد : جبهه‌ات رأی نبیند ز من و ما هرگز برو این دام بنه بر ره یک مرغ دگر ┄┅═✧●📌👇●✧═┅┄
رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی _ اندیشکده راهبردی سعداء.pdf
29.41M
کتاب «رئیس جمهور تراز انقلاب» 📚 پژوهش اندیشکده سعداء ویژه انتخابات ۱۴۰۳ با موضوع: ✅ محورهای تبیین شخصیت و دستاوردهای دولت مردمی شهید آیت‌الله رئیسی 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
باور کن پرنده‌ی خیالم هوای پرواز ندارد از قفس عشقت نیازی نیست به چیدن پر و بالش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در سینه‌ام نهان شد، داغی که برملا بود بهتر، کسی نفهمد، این قلب مبتلا بود همچون صبا که مستش، دل، داده‌ام به دستش می‌رفت از پی او، آواره هر کجا بود غیر از هوای کویش، کو شوق پر کشیدن؟ گیرم که مرغ قلبم از دام او رها بود از آتش فراقش، هر لحظه سوخت قلبم یارب! خودت گواهی، ما را چه سوزها بود! با مرگ مو نمی‌زد، عمری که زنده بودم عیشی که بی‌حضورش، پیوسته چون عزا بود ماندم غریب و تنها، غرقم، میان غم‌ها تنها امیدم ای جان! دیدار آشنا بود ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا