eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم همه جسم است و تو جانی، زهرا(س)! در پیکر ما، روح و روانی، زهرا(س)! ای خانه‌ی دل‌ها، ز فروغت، روشن! مصباح زمین و آسمانی، زهرا(س)! سر تا به قدم، تالی احمد(ص) هستی همتای علی(ع)، خدا نشانی، زهرا(س)! تنها به وجودت، نکند فخر، پدر فخر همه‌ی عالمیانی، زهرا(س)! دُر در صدف دامن خود پروردی دریای عمیق و بی‌کرانی، زهرا(س)! هستی تو پناه شیعیان، در دو جهان از بس که رئوف و مهربانی، زهرا(س)! ما را چه غم از گرمی محشر دیگر!؟ تا بر سر ما، تو سایبانی، زهرا(س)!
هر پگاه وقتی انگشتان نسیم مویت را نوازش می‌کند دلم پر می‌کشد به سویت تا گواه درخشیدن امید باشد از پگاه چشمانت
اسطوره‌ی عفت و حیایی زهرا(س)! ما چشم عطا به دست‌هایت، داریم الگوی سخاوت و عطایی، زهرا(س)!
غمت چون رهگذر، از دل گذر کرد همان دم در دلم افتاد مهرت خیالت قلب ما را شعله‌ور کرد
زمستان پیراهن عروسی‌اش را پوشید تا گرما بخشد به دل‌های زمستانی‌مان
عروس زمستان سر بر بالشت کوه گذاشته است تا بهار را ببیند در خواب زمستانی
عالم همه جسم است و تو جانی، زهرا(س)! در پیکر ما، روح و روانی، زهرا(س)! ای خانه‌ی دل‌ها، ز فروغت، روشن! مصباح زمین و آسمانی، زهرا(س)! سر تا به قدم، تالی احمد(ص) هستی همتای علی(ع)، خدا نشانی، زهرا(س)! تنها به وجودت، نکند فخر، پدر فخر همه‌ی عالمیانی، زهرا(س)! دُر در صدف دامن خود پروردی دریای عمیق و بی‌کرانی، زهرا(س)! هستی تو پناه شیعیان، در دو جهان از بس که رئوف و مهربانی، زهرا(س)! ما را چه غم از گرمی محشر دیگر!؟ تا بر سر ما، تو سایبانی، زهرا(س)!
ماه آبان شده است کودکان خوشحالند جشن باران شده است. @seganiyeshekoufeha like🌟🦋🌟🦋🌟🦋like
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن‌الحجج! آقا! گر چه عمری است در توایم همچنان بی‌قرار توایم
یک گوشه‌ی خلوت و خوش و رؤیایی یک کرسی گرم و استکانی چایی تنها من و تو و خاطراتی زیبا پس کی به سر قرارمان می‌آیی!؟
امروز هوا، حال جدیدی دارد هر سو نگرم، سوز شدیدی دارد انگار زمین، باز عروسی دارد چون بر تن خود رخت سپیدی دارد
از بس غمت به شانه کشیدم، دلم گرفت از دوریت ز بس که خمیدم، دلم گرفت چون قاصدک، سراغ تو گیرم ز هر کسی نامت، چو از کسی نشنیدم، دلم گرفت چون ماه، می‌درخشی و من غرق دیدنت زآن خواب خوش همین که پریدم، دلم گرفت مجنون صفت، به وادی لیلا شتافتم عمری دویدم و نرسیدم، دلم گرفت می‌خواستم به گِرد تو گردم ولی چه سود!؟ دور خودم چو پیله تنیدم، دلم گرفت چون تشنه‌ای که بر لب دریای بی‌کران یک قطره از لبت، نچشیدم، دلم گرفت جانا! بیا که طاقت من، بی‌تو طاق شد پیراهنم چو غنچه دریدم، دلم گرفت آمد خزان و فصل بهارم! نیامدی بازآ که بی‌تو، یاس سپیدم! دلم گرفت ۱۴۰۳/۱۰/۰۶
بلبل به گل چنین گفت محصول تو گلاب است عطرت چقدر ناب است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا که عاشق و دلداده‌ی تو بسیار است خوش آن دلی که به عشقی چنین گرفتار است دلا! مباد! که از یار خود شوی غافل که هر چه بر سر غافل رسد، سزاوار است زمان، زمان بصیرت، زمان بیداری است اگر تو خواب بمانی، رقیب، بیدار است کنون که دشمن‌مان، بسته خنجرش از رو بیا که سر بتراشیم، وقت پیکار است به راه دوست، بیا تا که بگذریم از جان متاع جان چه بوَد؟ یار اگر خریدار است به شوق گلشن روی تو ما غزل‌خوانیم بیا که بی‌گل رویت، جهان پر از خار است تمام هستی من، نذر مقدمت، ای یار! بگو کجا و کی آن لحظه‌های دیدار است!؟ ۱۴۰۳/۱۰/۰۸
بر چینی قلب خویشتن، بش زده‌ایم دنبال هوا رفته و عاشق نشدیم بر عمر خویش زده‌ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صد شکر که ما باران داریم آمده اما دل‌مان، نشد مُلک سلیمان داریم