🤲 دعای روز سوم ماه رمضان
❇️ خدایا در این روز مرا هوش و بیداری نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیری که در این روز نازل میفرمایی مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت ای جود و بخشش دارترین عالم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
جز3.mp3
4.16M
🔊 تلاوت جزء ۳ قرآن کریم
#ماه_رمضان
#بهار_قرآن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان انگار همیشه باید یه جای کار میلنگید،حالا که مردی رو پیدا کرده بودم که دوست
#داستان_زندگی 🌸🍃
مرجان
. و زندگی من و علی شروع شد. زندگی با علی خوب بود هرچند علی ام مثل همه آدما رفتارایی داشت که گاهی منو اذیت میکرد ولی در کل خوب بود و منو دوست داشت. اوا هر آخر هفته می اومد پیش ما و شب پیش ما موند. اولین بار که اومد و اتاقشو دید خوشحال شد و معلوم بود اتاقشو دوست داره. رابطه من و اوا کم کم بهتر شد.
خیلی اروم و مظلوم بود و دلم براش میسوخت.علی از رابطه من و اوا خیلی خوشحال بود.
یه روز که داشتم با اوا بازی میکردم ازم پرسید خاله مرجان تو منو دوست داری؟ گفتم اره خیلی دوست دارم، با تعجب پرسید واقعی؟ گفتم اره به خدا واقعی واقعی
اوا با جواب من رفت تو فکر و چند دقیقه ای چیزی نگفت میتونستم بفهمم علت این سوال و این حالش چیه، باخودم فکر کردم سارا واقعا زن بی فکریه که با این حرفا بچگی بچشو ازش می دزده. دو ماه بعد از ازدواجمون شنیدم که مادر زندایی به رحمت خدا رفته. البته وقتی شنیدم که ختمش گذشته بود اما وقتی به دایی زنگ زدم فهمیدم که چون حسام که تنها پسرش بوده نتونسته خودشو برای ختم برسونه اونا تصمیم دارن مراسم هفت بگیرن که حسامم تو مراسم مادرش باشه.
تصمیم داشتم مراسم هفتو برم، بالاخره اون زن علاوه بر اینکه مادر زن داییم بود یه زمانی مادر شوهرم بوده و من باید تو یکی از مراسماش شرکت میکردم.به علی گفتم یه سر میرم و زود میام ولی علی گفت میخواد باهام بیاد و دوست نداره من تنها برم.
روز هفتم استرس داشتم . دلم میخواست خیلی اراسته و شیک باشم.تا حسام که همیشه دنبال خوشگلی بود حسرتمو بخوره. در عین حال نمیخواستم علی این حسمو بفهمه. پیرهن مشکی قشنگی پوشیدم و روش مانتو و شال پوشیدم. ارایش کمی کردم و سعی کردم برازنده باشم. علی ام مثل همیشه خوش لباس و شیک بود. هرچی به خونه مادر زندایی نزدیک میشدیم طپش قلبم بیشتر میشد. انگار قلبم داشت میاومد تو دهنم. خاطراتم از جلوی چشمام رژه میرفت.
شونه به شونه علی وارد خونه مامان زندایی شدیم. زندگی بازیای عجیبی داره. اولین بار که اینجا اومدم دختر نوجوونی بودم و برای مراسم نامزدی دایی و زندایی اومدیم اینجا.
بار دوم اون اون شبی که مینا و حسام از المان اومدن و مادرش هممونو شام دعوت کرد.
بار سوم وقتی بود که من و حسام و بچه ها از المان اومدیم و حالا کنار علی برای مراسم هفت اون زن توی اون خونه پا میذاشتم.
وارد که شدم دایی و حسام رو جلوی در دیدم. دایی رو بغل کردم و تسلیت گفتم. نگاه حسام ازم گذشت، انگار نشناخت، اما وقتی دایی بغلم کرد با تعجب نگام کرد.نگاهش پر از سوال بود. دلم میخواست بهش بگم اره من همون مرجان زشتم اما چیزی که باعث تعجب تو شده عمل بینیم نیست، بودن کنار مردیه که دوسم داره و براش مهمم و بهم احترام میذاره، اینه که فهمیدم موجود ارزشمندی ام. مردی که منو به خاطر رفاه و اسایش خودش و بچه هاش نمیخواد به خاطر خودم میخواد چون کنارم اروم و خوشبخته. اینه که از زنی که هیچ وقت به چشمت نیومد زنی رو ساخته که حالا نمیتونی چشم ازش برداری..
علی با اعتماد به نفس و احترام با حسام و دایی دست داد و تسلیت گفت و وارد مجلس شدیم. زندایی بالای مجلس نشسته بود و کنارش زنی که حدس میزدم زن حسام باشه.به پای مینا نمیرسید ولی خوشگلی بود البته آرایش غلیظی ام داشت.
الاله کنارشون نشسته بود. بزرگ شده بود و برای خودش خانمی شده بود ;چقدر شبیه مینا شده بود.
رفتم و به زندایی تسلیت گفتم و رفتم روبه روی الاله وایسادم و گفتم سلام خاله چه بزرگ شدی. چه خانم شدی. منو شناخت. سلام علیک کرد.مثل همیشه سرد بود. انگار ازم دلخور بود. زندایی یه چیزی در گوش زن حسام گفت و بعدش زنش زل زد به من ;نگاهش پر از سوال بود. سعی کردم نگاهمو ازش بدزدم. دلم میخواست فقط آلاله رو نگاه کنم. انگار اولین باری بود که متوجه میشدم آلاله دختر میناست.واون لحظه از ته دلم ارزو کردم کاش هیچ وقت زن حسام نمیشدم. کاش حداقل برای بچه های بی مادر خواهرم اندازه یه خاله میموندم. انقدری که الان میتونستم برم بغلش کنم و بگم دلم براش تنگ شده و یواشکی ازش بپرسم زن باباش خوبه? اذیتش نمیکنه? دلم میخواست حالا که ایران بود میتونستم دعوتش کنم خونمون.ولی من با اون ازدواج بی جا همه اینا رو از خودم و اونا گرفتم. با نگاهم دنبال ارین بودم دلم میخواست اونم ببینم ولی نبود.
متوجه پچ پچا و درگوشی حرف زدنا بودم ولی برام مهم نبود.
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
📚 اگر #یبوست دارید، حتماًبخوانید👇
✍ یبوست به معنی حرکت آهسته مدفوع در روده فراخ است که غالباً همراه با مقدار زیادی مدفوع خشک و سخت در کولون نزولی است .
✍یبوست مزاج، یکی از بیماری های بسیار خطرناکی است که( #ام_الامراض ) نامیده می شود و به جرأت می توان گفت
(ریشه ی اصلی بسیاری از بیماری ها یبوست #مزاج است).
✍به همین دلیل است که در مراجعه به مطبهای متخصصان طب سنتی، یکی از اولین پرسشها ازبیمار، این است که «آیا شکمتان خوب کار میکند یا نه؟ آیاهر روزمرتب شکمتان کارمی کندیانه؟»
✍حتی بسیاری از بیماریهای مربوط به اعصاب، بیماری های روانی، کجخلقیها، عصبانیتها کم تحملی ها وغیره نیز ریشه در وجود یبوست دارند .
👈معده انسان سالم باید روزی دوتاسه مرتبه وبه طورمعمولی کارکند، اگرغیراز این باشدیبوست محصوب می شود .
👈 #علل_بروز_یبوست🔰
1-اجابت مزاج نامنظم یکی از علل یبوست است .
2-تندغذا خوردن و خوب نجویدن غذاها.
۳-نوشیدن انواع مایعات، از قبیل نوشابه و دوغ و...
۴-استفاده از ماست همراه غذا(به خصوص همراه بابرنج) که برای بسیاری از افراد به صورت یک عادت غذایی در آمده است .
۵-استفاده بیش از حد از مواد غذایی نشاسته ای که موجب عدم تحریک روده بزرگ یا کولون می شود .
۶-زیادخوردن گوشت گاو و مرغ .
۷-استفاده مداوم از آب یخ( آب یخ سم کبد است).
8-نداشتن تحرک و فعالیت های فیزیکی ویا نشستن بیش از حد .
۹-نوشیدن مدام چای سبز یا سیاه .
کمک به #رفع_یبوست به طور موقت 🔰
۱_پرهیز از غذاهای ممنوعه و مضر
مثل چای سبز، چای سیاه، قهوه، نسکافه،
ماست با غذا، گوشت گاو، روغن های صنعتی موجود( مایع ،جامد سرخ کردنی)، آب یخ، تغذیه نامناسب، مصرف غذاهای خشک و خوراکیهای ناسازگار با مزاج که از دیگر دلایل بروز یبوست هستند .
✍باید به مُصلحات و تدابیر تعیینشده برای مصرف خوراکیها در هر منطقه از کشور توجه نمود، مثلاً اگر مازندرانیها برنج مصرف نکنند، دچار یبوست میشوند درحالیکه ساکنان تهران ممکن است با خوردن برنج یبوست بگیرند، یا اگر ماهی در مازندران خورده شود، مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر در یزد مصرف شود، ممکن است یبوست و نفخ را به دنبال داشته باشد .
۳_ننوشیدن مایعات، همراه غذاهای روزانه، یافوراً پس از غذا .
۴_روزانه دو تا سه لیوان شربت آب وعسل و لیمو ترش تازه میل کنید .
۵_خوب جویدن غذا (هر لقمه حداقل ۲۰ بار)
۶_نرمش و ورزش مناسب در طول روز و یا پیاده روی که به تحریک روده بزرگ کمک می کند و موجب اجابت مزاج می شود.
➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 #فشارخونی_هابدانند:
❌مهمترین خوراکی که برای افراد دارای #فشارخون مضر است، نمک خواهدبود⚠️
👈 خوراکی هایی که هرگز نباید با نمک بخورید🔰
1➖آلبالو .
2➖کدو .
3➖آلوچه سبز .
4➖آجیل .
👈 متاسفانه برای خوشمزه شدن، معمولاًبه آجیل وبعضی خوراکی ها نمک می زنند .
✍ مصرف آجیل های حاوی نمک علاوه بر چاقی به شدت فشار خون را بالا می برند .
👈 اگرفشارخون دارید، باید درمصرف همه ی خوراکی ها دقت کنید، چون به بعضی خوراکی ها به اجبار نمک می زنند:(به عنوان مثال) تخمه ها، رُب ها، سالاد، تمرهندی، ماهی و...
🙏لطفا آن را👆برای کسانی که #فشار_خون دارند ارسال کنیدتا آن هاهم ازاین مطالب آموزنده آگاه شوند .
➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 #تشخیص_بیماری_ازناخن_ها:
👈 چطورمی توان بیماری هارا از رنگ ناخن ها تشخیص داد؟👇
1- لکه سفید:👈 کمبود روی .
2- رنگ سیاه:👈 احتمال سرطان پوست .
3- رنگ سفید:👈 نارسایی کلیه وکبد .
4- مایل به رنگ آبی:👈 سرما ویا مشکل تنفسی .
5- رنگ زرد:👈 عفونت قارچی و دیابت .
6-رنگ پریده:👈 کم خونی ویا مشکل قلب
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام ببخشید زودتر پیام منو بزارید بیزحمت تا خانما جواب بدن من عفونت ادراری دارم آزم
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام در مورد خانمی که برای ریزش موهای پسر ۱۸ ساله اش سوال پرسیده بود یکی از فامیلهای ما همچنین مشکلی براش ایجاد شده خیلی دنبال درمانش هستند مزوتراپی هم انجام داده ولی تاثیر زیادی نداشته شوره وزخم کف سر ش هم بهش گفتند پسوزیاس هست حسابی خرج دارو وشامپو ش می کنن آنها هم دیگه خسته شده اند اگه شما حتما راهی پیدا کردید و دکتر خوبی سراغ دارید در گروه بگذارید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام اوقات به کام 🌼🌼🌼
داستان زندگی مرجان جالبه آدم وقتی میخونه متوجه میشه طرز فکر ورفتارهای آدم چقدر در آینده وسرنوشت آدم تاثیر داره مرجان اعتماد به نفس پایینی داشته و وقتی به جای او خواهرش برای ازدواج با حسام انتخاب شد اعتماد به نفسش از دست داد ومتاسفانه خانواده در افزایش این اعتماد به نفس پایین تاثیر زیادی داشتن وکمکش نکردن
مینا اعتماد به نفس زیادی داشته و جسارت داشته واهل ریسک بوده ولی متاسفانه قدر شرایط خوبی که نصیبش شده را ندونسته البته این برداشت من تا اینجای داستان بوده شاید همون پویا باعث مرگ مینا شده نخواستم قضاوت کنم واقعا قضاوت کردن آدما سخته چون خودم تو شرایطی قرار گرفتم که همه به بدترین نوع من قضاوت کردن ار اونموقع ایمانم به خدا خیلی زیادتر شد چون تو تمام مدتی که خودی وبیگانه من به بدترین شکل قضاوت کردن اشک میرختم وبا خدا راز ونیاز می کردم که خدایا شکرت توهستی واز دل من خبر داری
جشم ونظر هم هست وواقعا زندگی را نابود میکته🌺🌺🌺🌺
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام وقت به خیر
با تشکر از حبیبه جان با این کانال خوبی که راه انداختن خدا خیر هر دودنیا رابهت بده
خانواده من یک مشکلی دارند که حدود سه سال همه دعاء ونذری ونیازی کردیم برطرف نشده
دیگه همه مستاصل شدیم هرچی دعاء بوده خوندیم اما انگار نه انگار
یعنی واقعا خداوند نمیشنوه
تورا خدا هرکی مطلب من میخونه برامون دعاء کنه مشکلمون برطرف بشه بعضی روزها هممون آرزوی مرگ میکنیم خسته شدیم ای کاش امام زمان حرفمون میشنید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
با عرض سلام خدمت همه خواهران گلم برای خشکی لب پماد آ چشمی معجزه میکنه برای سلامتی مولایمان صلوات
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خواستم در جواب اون دخترخانم که گفتند ۱۶ سالشونه و خواستگار ۲۸ ساله دارند اینو بگم که تن به این ازدواج ندن.اختلاف سنی بالاست الان که سنتون کمه نمیفهمید ولی اولا وقتی وارد زندگی بشید و ثانیا وقتی سنتون بره بالا متوجه میشید که این کار اصلا به نفعتون نبوده من خودم اختلاف سنی با همسرم ۱۰ ساله خیلی پشیمونم چون یه سری اختلاف ها تو زندگی پیش میاد اصلا قابل قبول نیست من حتی موقعی که خواهرم داشت ازدواج میکرد و اختلاف سنی با همسرش ۱۳ سال بود بهش گفتم اما اون به من گفت این پسره خوبه با هم میسازیم الان که رفته سر خونه زندگیش پشیمونه میگه کاش به حرفت گو ش کرده بودم با وجود اینکه پسر خوبیه ولی من مثلا میخوام برم مسافرت اون اصلا حس اینو نداره بره بیرون یا ...... خواستم بگم زود تصمیم نگیر شما که سنی ندارید جا برای پیشرفتتون زیاده اشتباهی که من کردمو شما تکرار نکن.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام و صبح بخیر به همه دوستان عزیز ❌❌❌❌❌❌ آقایی گفته بودن که به خاطر شرایط شغلشون اگر اشتباه نکنم نجاری میکنن دچار گزیدی حشرات خیلی ریز شدن که خانواده هم درگیر این مسئله شدن شما که همه نوع کاری رو انجام دادی و جواب نگرفتی با تجربه کامل این حرف رو میگم برید پیش یه دعا نویس قرانی خوب یه دعا برا دفع حشرات بگیرید حتما این کار بکنید اگه جواب گرفتید التماس دعا دارم❌❌❌🙏🙏🙏
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عالم بزرگوار حضرت آقاى شيخ محمدتقى همدانى - كه فضيلت و تقواى ايشان مورد اتفاق حوزه علميه قم است و امام جماعت مسجد فرهنگ قم هستند - شفا يافتن همسر خود را به طور خلاف عادت به بركت توسل به حضرت حجة بن الحسن العسكرى - صلوات اللّه عليهما - را مرقوم داشته اند و همان مرقومه ايشان ثبت مى گردد.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
روز دوشنبه هيجدهم ماه صفر از سال 1397 مهمى پيش آمد كه سخت مرا و صدها نفر ديگر را نگران نمود؛ يعنى همسر اين جانب محمد تقى همدانى در اثر غم و اندوه و گريه و زارى دو سال كه از داغ دو جوان خود كه در يك لحظه در كوههاى شميران جان سپردند، در اين روز مبتلا به سكته ناقص شدند البته طبق دستور دكترها مشغول معالجه و دوا شديم ولى نتيجه اى به دست نيامد تا شب جمعه 22 صفر يعنى چهار روز بعد از حادثه سكته . شب جمعه ساعت يازده تقريبا رفتم در غرفه خود استراحت كنم . پس از تلاوت چند آيه از كلام اللّه و خواندن دعاهايى مختصر از دعاهاى شب جمعه ، از خداوند تعالى خواستم كه امام زمان حجة بن الْحَسَن - صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ وَعَلى آبائه الْمَعْصُومينَ - را ماءذون فرمايد كه به داد ما برسد و جهت اينكه متوسل به آن بزرگوار شدم و از خداوند تبارك و تعالى مستقيما حاجت خود را نخواستم ،اين بود كه تقريبا از يك ماه قبل از اين حادثه دختر كوچكم (فاطمه ) از من خواهش مى كرد كه من قصه ها و داستانهاى كسانى كه مورد عنايت حضرت بقية اللّه - روحى و ارواح العالمين له الفداه - قرار گرفتند ومشمول عواطف و احسان آن مولا شده اند براى او بخوانم .
من هم خواهش اين دخترك ده ساله ام را پذيرفتم و كتاب ((نجم الثاقب )) حاجى نورى رابراى او خواندم . در ضمن من هم به اين فكر افتادم كه مانند صدها نفر ديگر چرا متوسل به حُجَّت مُنْتَظَر اِمام ثانى عشر - عَلَيْه سَلامُ اللّهِ الْمَلِكِ اْلاَكْبَرِ - نشوم ؟
لذا همانطور كه در بالا تذكر دادم ، در حدود ساعت يازده شب متوسل شدم به آن بزرگوار و با دلى پر از اندوه و چشمى گريان به خواب رفتم . ساعت چهار بعد از نيمه شب جمعه ، طبق معمول بيدار شدم ، ناگاه احساس كردم از اطاق پايين كه مريض سكته كرده آنجا بود، صداى همهمه مى آيد. سر و صدا قدرى بيشتر شد و ساعت پنج و نيم كه آن روزها اول اذان صبح بود، به قصد وضو آمدم پايين . ناگهان ديدم صبيه بزرگم كه معمولاً در اين وقت در خواب بود، بيدار و غرق در نشاط و سرور است تا چشمش به من افتاد گفت آقا! مژده بدهم به شما.
گفتم چه خبر است ؟! من گمان كردم خواهر يا برادرم از همدان آمده اند. گفت بشارت ! مادرم را شفا دادند. گفتم كه شفا داد؟ گفت : مادرم چهار بعد از نيمه شب با صداى بلند و شتاب و اضطراب ما را بيدار كرد. چون براى مراقبت مريض دخترش و برادرش (حاجى مهدى ) و خواهرزاده اش (مهندس غفارى ) كه اين دو نفر اخيرا از تهران آمده اند، مريضه را به تهران ببرند براى معالجه . اين سه نفر در اتاق مريض بودند كه ناگهان داد و فرياد مريضه بلند شد كه مى گفت برخيزيد آقا را بدرقه كنيد! برخيزيد آقا را بدرقه كنيد!
مى بيند كه تا اينها از خواب برخيزند آقا رفته ، خودش كه چهار روز نمى توانست حركت كند، از جا مى پرد و دنبال آقا تا دم درب حياط مى رود. دخترش كه مراقب حال مادر بود و در اثر سر و صداى مادر كه آقا را بدرقه كنيد بيدار شده بود، دنبال مادر تا دم درب حياط مى رود، ببيند كه مادرش كجا مى رود، دم درب حياط مريضه به خود مى آيد ولى نمى تواند باور كند كه خودش تا اينجا آمده . از دخترش زهرا مى پرسد كه زهرا من خواب مى بينم يا بيدارم ؟
دخترش پاسخ مى دهد كه مادر جان ! تو را شفا دادند آقا كجا بود كه مى گفتى آقا را بدرقه كنيد ما كسى را نديديم !
مادر مى گويد: آقاى بزرگوارى در زى اهل علم ، سيد عاليقدرى كه خيلى جوان نبود، پير هم نبود، به بالين من آمد گفت برخيز، خدا تو را شفا داد! گفتم نمى توانم برخيزم ، با لحنى تندتر فرمود شفا يافتيد برخيز! من از مهابت آن بزرگوار برخاستم فرمود شفا يافتيد ديگر دوا نخور و گريه هم مكن و چون خواست از اطاق بيرون رود، من شما را بيدار كردم كه او را بدرقه كنيد ولى ديدم شما دير جنبيديد، خودم از جا برخاستم و دنبال آن آقا رفتم . بحمداللّه تعالى پس از اين توجه و عنايت ، حال مريضه فورا بهبود يافت و چشم راستش كه در اثر سكته غبارآورده بود برطرف شد، پس از چهار روز كه اصلاً ميل به غذا نداشت ، در همان لحظه گفت گرسنه ام براى من غذا بياوريد، يك ليوان شير كه در منزل بود به او دادند با كمال ميل تناول نمود. ميل به غذا كرد رنگ رويش بجا آمد و در اثر فرمان آن حضرت كه گريه مكن ، غم و اندوه از دلش برطرف شد.
و ضمنا خانم مذكوره از پنج سال قبل روماتيسم داشت ، از لطف حضرت عليه السّلام شفا يافت با آنكه اطبا نتوانستند معالجه كنند.
ناگفته نماند كه در ايام فاطميه در منزل ، مجلسى به عنوان شكرانه اين نعمت عظمى منعقد كرديم .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلان، اون خانم که گفتن برای جای جوش سیاه شده روی صورت شاهتره را بکوب با ماست بزار روی صورت،،، منظورشون از شاهتره تخم شاهتره هست، برگ تازش هست؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان
وقت همگی به خیرو نیکی
سوالی دارم اگه تجربه شو دارین کمکم کنین لطفا😔
همسرم همیشه خونه است اصلا بیرون نمیره حتی به سختی سر کار میره
اوضاع اقتصادیمون اصلا خوب نیست دستمون همیشه خالیه😔😔
همسرم آدم بی خیالیه
تو رو خدا اگه تجربه ای دارین دعایی میدونین که جواب میده راهنماییم کنید
ثواب داره
ممنون از لطفتون🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام.بزرگوار
من این هفته که پریود بودم بی خواب شدم وشبا نزدیک صبح یکی دو سه ساعت می خوابم
طب ایرانی بهم گفت از کم خونی هست، اما من باتوجه به اینکه توی
دوماه گذشته ۳تا سرم آهن زدم
بعید میدونم فعلا علت بی خوابیم از کم خونی باشه
با ی درمانگر طب سنتی دیگه هم صحبت کردم گفتن مال سودای سر هست
وتوی شهری که زندگی میکم با ی درمانگر طب سنتی گفتگو کردم گفتن باید برم پیششون تا برام ازاد سازی انجام بدن و هزینش یک میلیون تومان است
ومن ندارم
حالا سوالم اینه که اصلا ازاد سازی
چیه؟؟
البته من توی این دو ماه به خاطر مشکلات معده و گوارشم به پزشک گوارش مراجعه کردم و هم داوریهای دکتر گوارش
و هم داروهای درمانگر طب سنتی رو انجام دادم
شما میدونی منظور درمانگر طب سنتی از ازاد سازی چی هست و چکار میکنه؟؟
واگه پزشک حاذق طب سنی میشناسی بهم معرفی کنید .
البته توی این هفته که پریود بودم
شبها ملاج سرم را با روغن گل سرخ
با
روغن سیاه دانه کف پا
وباروغن بنفشه پایه زیتون پیشانی
ونافم وشکمم را ماساژ میدادم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام شوهرم دیروز بعد از 17سال فهمیدم گوشی موبایل اضافی دارد همینکه مرا دید گوشی گذاشت توی جیبش من شک کردم ممنونم کمکم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوب هستین ببخشید من یه سوال داشتم من یه پسر هشت ساله دارم از پاییز ماهی یک بار مریض میشه طوری که تب و لرز داره وبدن درد البته تبش با دارو کنترل میشه و اورژانسی نیست.بعضی وقتها بدون علائم وگاهی همراه گلو درد، دکتر بردیم آزمایش وسنو گرافی خداروشکر نرمال بود بعد یه دکتر گفت ممکنه تب دوره ای یا مدیترانه ای باشه. من سرچ کردم اگه اینطور باشه باید همیشه دارو بخوره خیلی نگران شدم میشه راهنمایی کنیت ایا تشخیص درسته یا فقط ممکنه سرما خوردگی باشه کسی تجربه داشته. ممنونم.. برای ظهور آقا صلوات. اسمم باشه مامان رضا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
یه سوال دیگه داشتم کسی بوده که از کرم اربیانا که تبلیغ میکنن استفاده کرده باشه. چطوریه خوبه آیا.. قیمتش یه کم زیاده خواستم سفارش بدم. سپاس از، شما
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزان
14سالمه
من از بچگی موهام طلایی بود ولی الان داره مشکی میشه اگه کسی راهکاری بلده لطفا بهم بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان عزیزم.مسئله ای که من رو خیلی اذیت می کنه خنده داره ولی به شدت اذیتم می کنه.من سرکار که بودم روی صندلی نشسته بودم یه تکون ریز خوردم دو بار صدای خیلی بدی داد طوری که اگه خودمم بودم شک می کردم .فرداش به همکارام گفتم بخدا صدای صندلی بوده فکر بدی نکنید شاید بازم اتفاق افتاد اونام خندیدن.همکارام ازم خیلی بزرگتر هستن و الانم چندتاشون بخصوص اون که آقا هست و تقریبا آشنای ما هست به بخش دیگه ای منتقل شده و متاسفانه آدمی که هم کنجکاو هم حافظه قوی داره و دیگه کنارمم نیست که بحثش پیش بیاد یا واسه کسی دیگه ای اتفاق بیافته که بفهمن من حق داشتم.من واسه هر کسی تعریف می کنم میخنده خودمم میخندم😅ولی از این طرف دارم سکته میکنم حتی گاهی گریه می کنم.نمی دونم چکار کنم همش ناراحت اینمنکنه باور نکردن واقعا صدای صندلی بوده و همش تو ذهنشون بمونه.خیلی عصبانی ام.توروخدا راهنماییم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت همه ی شما بزرگوارن
توراخدا هرکس میتونه کمکم کنه بخدادیگه خسته شدم دوتاپسردارم بزرگه ۲۲ساله وکوچکه۱۶ساله اصلاحرف گوش نمیکنن اصلا به فکرآینده شون نیستن بزرگه دیپلم ماشین ابزار خدمت سربازی شوتمام کرد به زورتادیپلم شوگرفت حالا بهش میگم به فکریه کاردرست حسابی باش چن نفرگفتن مدارکشو بیارتاثبت نامش کنیم براسپاه یانیرو انتظامی هرچه باهاش صحبت میکنیم فایده نداره
میگم میخوای آخرش چکارکنی میگه هیچ
میگم خب به فکریه کاردرست حسابی باش اصلاانگارکه انگاربااونی بیخیال همه چیز
توراخدالطف کنید راهنمایی کنیدچکارکنم
ممنون میشم ببخشید طولانی شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشین هم گروعهای عزیزمن زانو دردم سایدگی زانو دارم خیلی درد میکنه یه حالتی زانوم کمی کج شده که حتئ راه رفتن برام مشکله وقتی کمی زیاد راه میرم کلان زانوم قفل میکنه درد شدیدی میگیره میشه شما سروران گرامی یه راهنمای بفرماین یادکتر تب یا دکتر شیمیای ممنون میشم
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
#حرف_اعضا 💜🍃
درجواب عزیزی که برادرش ازپله افتاده ان شالله که خداهرچه زودترشفابده وناامیدنباشید منم بردارم سه سال پیش ۴۵ سالگی مجرد پسری فوق العاده خوشتیپ زرنگ هنرمند تصادف کرد چه روزگاری بود😔 خیلی سخت موقع فزیوتراپی لج میکرد بعداز ۴ ماه حافظش برگشت تاوقتی حافظش کامل برنگرده همکاری نمیکنه برادر منم همینجوری بود مثل یه بچه نه ما زبونش میفهمیدم نه اون چیزی میفهمید خیلی سختی کشیدیم اذیت شدیم ولی ناامید نشدیم خیلی تلاش کردیم تا وقتی حافظش برنگشته بود اختیار دستشویی نداشت پوشک میکردیم ما چندخواهر و برادر و زنداداشا و نوه ها مادرم دخترم شوهرم ماشالله یه تیم بودیم همگی دست به دست هم دادیم نوبتی هرکاری دکترا میگفتن انجام میدادیم تا کم کم روبه راه شدبا فزیوتراپی کم کم راه افتاد لخته های مغزکم کم جذب میشه ان شالله حافظه برمیگرده خودش همکاری میکنه کار اسونتر میشه نگران نباشید اینارو الان راحت میگم ولی خدا میدونه اون موقع چه عذابی کشیدیم الهی که هیچکس مبتلا نشه ماقم هستیم زیرنظر دکتر جعفری متخصص مغز واعصاب بود بعدهم خانم دکتر خدادای کانادا معرفی کردن اینترنتی تصویری برادرمو میدیدباهاش حرف میزد ویزیت میکرد عالی بود
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خدمت ادمین عزیز وهمراهان دوست داشتنی کانال در مورد قصه مرجان یه نفر گفته بود به خاطر حسادت مرجان زندگی خواهرش این طوری شده از قضاوتش خیلی ناراحت شدم اتفاقا مرجان ضربه ای به زندگی مینا نزد فقط به زندگی اون قبطه می خورد هر کسی دوست داره خودشم زندگی خوبی داشته باشه این یه امر طبیعیه راستی چرا بعضی از آدم ها چنین سرنوشتی دارن واقعا ماها حکمتش را نمی دونیم یکی پاکه باهیچ کسی نیست توی زندگی شانس نمیاره ومثل مرجان شوهر مشکل دار گیرش میاد یکی مثل مینا قبل ازدواج دوست پسر داره بعد ازدواجم داره اما شوهرش دوستش داره وحتی بعد از مردنشم هنوز بیادشه چرا ما آدما این طوری هستیم🤷♀نمی دونم اما مرجان به نظرم خوب کاری کرد وقتی دید نه حسام ونه بچه هاش دوستش ندارن جدا شد برای چی باید می موند وقتی حتی بچه های خواهرش ازش متنفر بودن این طوری شاید زنی وارد زندگی حسام بشه که بچه ها هم دوستش داشته باشن ومرجان هم موقعیت یه زندگی خوب که برای خودش ارزش قائل باشه را داره سعی کنیم همو قضاوت نکنیم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
چه صبری داری خدا😭👆
🔴دعای وفاداری ، دعایی برای زن دوم نگرفتن همسر 🔴
فردی که نمیخواهد شوهرش همسر دوم اختیار کند و میخواهد که زندگی اش
از دوام و استحکام بهتری برخوردار باشد، و مهر و محبت شوهرش هم
نسبت به او بیشتر شود. اگر دعای شریفه ی
زیر را با گلاب و زعفران در سه
برگه نوشته، اولی را به همسر
بنوشاند. برگه دوم را داخل
بالش او بگذارد و برگه سوم را با خود همراه داشته باشد
،ان شاء الله به
خواست خود خواهد رسید...👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
انقدر قویه این دعا که یک روزه اثرشو میبینید😳👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلان، اون خانم که گفتن برای جای جوش سیاه شده روی صورت شاهتره را بکوب با ماست بزار رو
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خسته نباشید، من برای آزمون تامین اجتماعی رشته امور بیمه ای،ثبت نام کردم، خواهشی که دارم این که اگه کسی سوالات عمومی و اختصاصی رو به صورت pdf داره به منم سوالات رو بده داخل روبیکا یا ایتا اجرتون با خدا،کافینت رفتم توی روستامون فقط تونست دوتا درس عمومی رو بهم بده، خودم بلد نیستم با گوشیم بگیرم چون ایمیل میخواد از روستاهای جنوب هستم آخر فروردین آزمون دارم ،واقعا نیاز دارم،شماره مو به ادمین میدم🙏🙏🙏🙏
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام حبیبه خانم گل و سلام به دوستان خوبم میخواستم به اون خواهری که اقا پسرش ۱۸ سالشه و موهای سرش ریزش داره بگم اصلا مزوتراپی نبر چون فقط پول دور ریختنه پسر جاری و پسرای خواهرشوهر من چندین جلسه رفتن یعنی کامل جلساتش رو ادامه دادن تا وقتی میرفتن و یه مدت بعدش خوب بود ولی بعد دوباره ریزش شروع شد فقط هزینست همین بهتر مرتب از حنا و قرص اهن استفاده کنن و پیش طبیب طب سنتی برن خودشون راهنمایی میکنن ممنونم حبیبه جون 🙏🙏🙏
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوست عزیزی که عکس دستشو گذاشته ورم میکنه قرمز میشه عزیزم حساسیته شما به یه چیزی آلرژی دارید حالا ادویه جات حالا امتحان کنید ببینم چی میخورید که اینجوری میشه دستتون قرص سیتریزین برا حساسیت چیزای با طبع گرم نخورید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برای اون مادری که گفتند دخترشون باکره نیستن می نویسم ببین مادرجان شما خودتون دارین میگین اسم اون آقا توی شناسنامه دخترم هست پس هرکسی بیاد خواستگاری دخترتون شما بگین شناسنامه دخترم سفیدنسیت طرف متوجه اینکه دخترشما باکره نیست میشه نیاز نیست دروغ بگین اگهشناسنامه دخترتون سفیدباشه یعنی باکره الان شما اگه شناسنامه المثنی بگیرین بازم اسم آقا هست برای سفید شدن شناسنامه دادگاه اگه دخترخانم باکره باشه اجازه سفید شدن میده اگه نباشه نمیده
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خدمت خواهری که گفتن اگر شناسنامه المثنی بگیرن دوباره اسم شوهر دخترشون تو شناسنامه هست یا ن خواهر کلا وقتی صیغه طلاق رو خوندن وطباق گرفتن شناسنامه عوض شد دیگه اسم داماد تو شناسنامه حذف میشه من خودم قبلا عقد بودم البته بیست دوسال پیش
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ان خانم که برادرش از پله افتاده ببرید پیش دکتر همایون تابش اصفهان فقط زود ببرید مریضهای بدتر را ایشون راه انداختند
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خواستم درجواب دختر ۱۶ ساله که ازدواج با مرد ۲۸ ساله سوال کردن بگم دخترم حتما حتما به یک مشاور خیلی زبده و ماهر مراجعه کنید تا شما رو به درستی راهنمایی کنند .اختلاف زیاد احتمال پشیمانی در سالهای آتی نباشه.
ان شاالله بهترین تقدیرها براتون اتفاق بیفته 🥰🥰
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ب دوست عزیزی که پرسیدن واتساپ چجوری هک میشه
این برنامه قابل هک نیست متاسفانه
و همسرتون خطا کردند
میتونید خودتون امتحان کنید
بایک سیمکارت نمییییشه دوتا اکانت واتساپ روگوشی های مختلف داشت ب محض نصب برنامه دومی رو یک گوشی دیگه اکانت اول از گوشی شما حذف میشه
متاسفانه همسرتون خطاکار هستند
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽