#حرف_اعضا 🌸🍃 سلام برای اون دوستی که رماتیسم دارن .خواستم دومین تجربه خودمودرموردبیماری روماتیسم مفصلی که درمان شد بازگوکنم ۳چهارسالی درگیربودم ونزدپزشکم داروهای شیمیایی وکورتون مصرف میکردم درمان که نشدم هیچ فشار چشم وچشمم به مرز آب سیاه رسیدازطرفی مشکل تبش وناراحتی قلبی گرفتم که بایدهمیشه زیرنظراین دوپزشک هم دارومصرف کنم .شنیدم درطب سنتی عامل روماتیسم طبع سردهست وبرای درمان وکنترلش بایدگرمی خوردمثل شیره انگور منم شروع کردم به خوردن شربت شیره انگوروهرشب۳چهارقاشق غذاخوری شیره روباآب مخلوط کرده میخورم.ازطرفی قطع یکدفعه کورتون خطرداره منم بصورت پله کانی باخردکردن قرصم بمدت یکماه کم کم قرصم روقطع کردم وهرشب شیره خوردم بعدازمدتی ۳تااز بندانگشتانم که ورم ودرد داشت ورمش خوابیدودردم کم شدرفتم آزمایش روماتیسم دادم خداروشکر روماتیسمم خاموش شده بودوالان الحمدالله التهاب انگشتانم ودردهایم خوب شده ازطرفی دکترقلب اکو کردگفت مشکلی نداری گفتم پرونده ام روببینید داروهای قلب دادین تاهمیشه بخورم گفت فعلامشکلی نداری نخورید.چشم پزشکم هم گفت فشارچشم وآب سیاه برطرف شده متوجه شدم همش به خاطرکورتون بوده الان بعداز۲سال ونیم ۳سال هنوزهرروزشیره انگور میخورم ومشکل روماتیسم والتهاب وکجی بندهای انگشتانم خوب خوب شده .دوستان به هیچ عنوان کورتون مصرف نکنیدکه باعث نابودی میشه ببخشیدمطلب طولانی شدامیدوارم راه درمانی باشه برای عزیزان که دردمفصل نکشند 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام دوباره خدمت اعضای محترم. درباره زندگی مرجان یه خانم گفتن‌که علی دوسال بوده زنش رو طلاق داده بوده که با مرجان اشنا میشه من رفتم اون قسمت داستان رو دوباره خوندم و دیدم اره علی گفته جدا شدیم خب تا اینجای کار که هیچ‌مشکلی نداره و کار درستی انجام دادن ومن از همتون معذرت میخوام ولی من فکر میکردم علی و زنش اصلا طلاق نگرفته بودن حالت قهر جدا زندگی میکردن جدا زندگی کردن با طلاق گرفتن زمین تا اسمون فرق داره . ولی باز هم ازمخالفت شدید خانواده علی و خود خواهر مرجان و جاری مرجان و ... باز هم مشخصه مرجان فعلا نباید وارد زندگی علی میشد چون دیگه این جور مرد تمام کمبوداشو از زن دومی که باهاش وارد رابطه شده جبران میکنه و فرصتی برای دلتنگی و به خود امدن و پذیرش اشتباهات احتمالی برا مرد باقی نمیزاره . این جور موقع ها هم‌که طرفین فقط از بدی هم میگن.. الان خیلی از زوجا اختلاف دارن و قطعا نفر سومی تو این دنیا هست که اگر با اون شخص سوم وارد رابطه بشن درک میشن و خوشبخت میشن ولی تا وقتی در عقد همن و مخصوصاً که بچه هم داشته باشن حق ندارن با کس دیگه وارد رابطه بشن... برای تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 شکوفه کوچک خانم اما بیش از حد تصور شکوفه ترسناک بود. زنی بسیار بلند قد و درشت اندام، با دست و پای بزرگ و مردانه.چشم هایی بزرگ و برجسته و جلو آمده. پوستش سرخ و سفید بود که قطرات عرق روی گونه هایش میدرخشید. بینی پهن و بزرگ و لب هایی کلفت و تیره رنگ. قدم های محکمش را روی زمین میکوفت و هر لحظه به شکوفه نزدیک تر میشد، با نگاه نفرت باری شکوفه را برانداز میکرد. به یک باره دستش را روی شکوفه بلند که شهناز مثل فرشته نجات نازل شد و جلوی مادرش را گرفت. کوچک خانم اما راضی نشد و دلش خنک نشد و یک طوری انگشتش را توی هوا تکان داد که یعنی بعدا به حساب تو میرسم!! و سر وقت بیوک رفت. شکوفه از استرس و ترس معده درد شدیدی گرفته بود. بیوک اما خونسرد جلوه میکرد. کوچک خانم مدام با آن صدای بم داد و بیداد میکرد و فریاد می کشید و پشت هم میگفت که بیوک لیاقت دختر دسته گلش را ندارد و لیاقتش همین دختر غربتی بی پدر و مادر است خانه شهناز و بیوک درست همسایه دیوار به دیوار کوچک خانم بود و شکوفه از تصور اینکه مدام باید داد و دعواهای این قوم را تحمل کند وحشت کرده بود بین همین داد و دعوا ها شهناز ناله ای کرد و بی هوش روی زمین افتاد، چهره اش زرد زرد شده بود کوچک خانم یا حسین گویان دختر را بغل زد و دوان دوان پیش نوری خاله، طبیبِ همه فن حریف روستا برد، بیوک از پشت سرشان سرازیر شد و شکوفه ماند و یک دنیا فکر و خیال بیوک چیزی را که از دهان نوری خاله می شنید باور نمی کرد... الان... بعد از 6 سال... درست حالا که شکوفه بخت برگشته بعنوان ناجی وارد زندگی بیوک شده بود، خداوند به شهناز فرزند عطا کرده بود حال شهناز بهتر شده بود و نوری خاله گفته بود به هیچ وجه نباید تحت استرس و فشار عصبی قرار بگیرد. کوچک خانم یک بند حرف میزد و با توپ و تشر به بیوک میگفت حالا که معلوم شد اجاق کور نیستی باید آن دختر غربتی را رد کنی برود پی کارش دختر ناز پرورده من آبش با هوو توی یک جو نمیرود بیوک هنوز شکه بود. مغزش قفل کرده بود. خود را به شهناز رساند و با شرمساری نگاهش کرد. شهناز اما نگاهش را از او گرفت به مادرش اشاره کرد به خانه بروند معده درد امان شکوفه را بریده بود، صدای قدم های محکم کوچک خانم لرزه به اندام شکوفه انداخت بیوک و کوچک خانم از دوطرف شکوفه گرفته بودند به سمت خانه می آمدند کوچک خانم با دیدن شکوفه شروع کرد بلند بلند قربان صدقه ی شهناز و کودکش میرفت و با دست شکوفه را به کناری هول داد و شهناز را خواباند بیوک بی توجه به شکوفه به بالین شهناز رفت و پشتش را مالید معده شکوفه از درد می جوشید کوچک خانم بلند بلند میگفت دختر قشنگم حامله شده دیگر جای غربتی ها در این خانه نیست شکوفه معده اش را چنگ میزد و بیوک پشت شهناز را می مالید فکر اینکه بیوک درست روز عقدش طلاقش بدهد با چه رویی به روستایش برگردد و با پدر و مادرش رو به رو شود دیوانه اش میکرد کوچک خانم چند روزی مهلت داده بود که بیوک خودش را جمع و جور کند و شکوفه را به روستایش پس بفرستند، یعنی همین چند روزی که کوچک خانم قرار بود برود شهر و برگردد شکوفه هرروز لاغر تر و زرد تر میشد و معده دردش شدیدتر شهناز ویار شدید داشت، کوچک خانم هم به شهر رفته بود و بیوک کمتر در خانه پیدایش میشد، هر وقت هم می آمد با شهناز وقت می‌گذراند و کمتر شکوفه را میدید شهناز و شکوفه زمان زیادی از روز را با هم میگذراندند، بدون اینکه کوچکترین حرفی بینشان رد و بدل شود شکوفه بخاطر معده دردش کمی برای خود شوربه عدس درست کرده بود. بویش وسوسه برانگیز بود، شهناز هم دلش کشید... و این شروع اولین مکالمه بین دو هوو بود شهناز دست پخت شکوفه را خورد و با وجود ویار شدید دچار تهوع و استفراغ نشد، درست برعکس وضعیتی که با غذا های مادرش پیدا میکرد شهناز غذا را با لذت خورد و شکوفه تشکر کرد، قلب شکوفه نرم شد و از آن روز به بعد هرروز برای شهناز آشپزی میکرد و رابطه شان هرروز بهتر میشد وقتی کوچک خانم از شهر برگشت و شکوفه را در خانه دید قیامت به پا کرد، رو کرد به شکوفه و برای بار صدم به او یادآور شد که در این خانه جایی ندارد و خانم خانه شهناز است، و انگشتش را توی هوا تکان داد و گفت که وقتی آخر شب بیوک به خانه برگردد حسابش را می رسد و تکلیف شکوفه را همین امشب یک سره میکند معده شکوفه از درد میجوشید و مدام لب هایش را می جوید و در دل دعا میکرد همه چیز ختم بخیر شود ... وقتی کوچک خانم آرام گرفت، شکوفه سفره شام را پهن کرد، برای شهناز کاچی و برای کوچک خانم کله جوش آماده کرده بود. هرچه که شهناز طلب میکرد در کسری از ثانیه برایش فراهم میکرد و پشتش را می مالید و به شکم و کمرش روغن زیتون میزد که ترک نخورد و به پاهاش وازلین میزد که خشک نشوند، مثل یک مادر مهربان از هوویش پرستاری میکرد #ادامه_دارد....

#رمضانی_ها ❤️ 📚📚📚فاصله بین غذا خوردن و خواب در ماه رمضان باید چقدر باشد؟ 🕑فاصله بین افطار و شام تا خواب اهمیت زیادی دارد. فاصله غذا تا هنگام خواب باید خیلی كم نباشد و بسته به نوع غذا این فاصله متغیر است. ◾️مثلاً اگر غذا سنگین و دارای گوشت و نان باشد (كه البته برای افطار خیلی توصیه نمی‌شود)، باید ۳-۲ ساعت تا خواب فاصله باشد و اگر غذا سبك باشد، ۲-۵/۱ ساعت فاصله كافی است. در حقیقت، قاعده كلی این است كه معده پر و سنگین نباشد و معده بعد از اینكه كمی سبك شد، شخص بخوابد. ◾️پس از خوردن سحری نیز طبق همین قاعده نباید بلافاصله بخوابد چون موجب سنگینی بدن، خواب آلودگی و بوی بد دهان می شود. بهتر است شخص روزه دار هم راستا با توصیه های دینی بین‌الطلوعین (۱ تا ۲ ساعت بعد از اذان صبح) بیدار باشد و در صورتی كه خیلی خسته باشد، بعد از مختصری استراحت، بیدار شود و كار روزانه را شروع نماید، پس با شكم پر نخوابید (چه هنگام شب و چه هنگام سحر). در ماه رمضان چه زمانی حمام کنیم؟ ⬅️به دلیل این که هنگام حمام در ماه رمضان منافذ پوست باز می شود بهتراست این امر را در دو ساعت بعداز افطار یا دو ساعت قبل از خوردن سحری انجام داد. آیا در ماه رمضان می توان حجامت کرد؟ 🔹روزه و حجامت هر دو ازعوامل  پاکسازی بدن هستند بنابراین انجام دادن این دوعمل به طور همزمان باعث بروز عوارض بسیار در افراد می شوند؛ بهتر است از انجام  این اعمال در ماه رمضان پرهیز شود مگر در موارد خاص با توجه به نظر پزشک معالج. 🔸نکته دیگر نیز برخی افراد در ماه رمضان اقدام به اهدا یا گرفتن خون می کنند توصیه می شود از این عمل نیز تا حد امکان دوری کرد. به طور عمومی حجامت وگرفتن خون را در ماه رمضان نباید انجام داد. دکترمیرغضنفری متخصص طب سنتی در تهران

#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم و دوستان مجازی خوبم این عکس گردن عروسم هست بعضی حالت کک و خال و بعضی گوشتی میگه ارثی هست خواهش میکنم اگر کسی تجربه ای داره راهنمایی کنه ممنونم از همه ی دوستان خوب و دلسوزم #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️ @Adminam1400

#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وعزیزانان این گروه من یک نوه دارم که تازه واره سه سالگی شده از بدو تولد دجاره کولیک شدید بود که هر نوزاد حداقل دو ساعت میخواب بچه‌ با صدای جاروبرقی وسشوار توماشین گذاشتن می تونستیم بخوابانیم ولی حالا هم این بچه هنوز نمیگذار مادرش یک خواب راحت ندار اکریک شب کس خونشون بخواب این بچه خیلی بیقرا ولز خواب بیدار میشه گریه می‌کنه وخیلی لجباز بقدری لجباز که تو سر خودش میزنه وهیچ کسی نمی‌تواند آرامش کنه کسی تجربه این نوع بچه ها را داشته و یا دیده خیلی این بچه اذیت میشه ممنون راهنمای کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان ، ازتون راهنمایی میخوام توراخدا اگع کسی میدونه جواب بده پسرم ۲سال چهار ماهش هست تا ۲سالگی فقط شیر میخورد دندون دیر درآورد ۴تا بالا را داره چند وقته میبینم همش زرد و مثله خراب باشه هست دندون هاش از چند نفر پرسیدم گفتن بخاطر شیر شب هست که میخورده همه ریزش خواد کرد هی استرس داشتم تا امروز دیدم یکی از دندون هاش نصفش نیست رخته خیلی جوش خوردم اخه چه جور ببرمش دکتر میگن یا درست نمیکنن یا بخوان درست کنن بی هوش میکنن،چه کنم همه تون بچه دارید آیا این مشکل را داشتین باید چه کنم 😭😭😭 یه جوابی بهم بدید منتظرتونم ممنونم ازتون 🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز وگلم 😍😍 من یه پسر ۱۴ ساله دارم .که بچه که بود بیشتر دندان های شیریش خراب بود که درستش میکردن با درد سرهای فراوان .الان که دندان های دائمی داراورده دویاره همین طور بیشتر دندان های دائمی را یا پر کردم .یه. سه تا عصب کشی .خواستم از دوستان کمک بگیرم کسی تحربه داره که .چه کار کنم دندان هاش محکم بشه پوسیده نشه دارو گیاهی چیزی هست .که نزاره بیشتر از این خراب بشه دندان هاش .دلم میسوزه اینجوری که پیش میره فکر کنم تو سی سالگی دندان مصنوعی بزاره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر.درمورد جای جوش دوستمون گفتن که شاه تره با ماست پرچرب قاطی کنیم منظورشون سیخ شاه تره هست؟من جای جوش دارم ولی لک نداره.آیا این نسخه جواب میده؟ممنون از راهنماییتون مامان رضا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلا عزیزجان میشه پیام منو فوری بذاری توی آشپزخونمون سوسک پیدا شده هر چی زدم تاثیر نداشته دیگه کلافه شدم..اگه دوستان راهکار دارن راهنمایی کنن..اجرتون با حضرت ارباب ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزان یه مشکلی داشتم من شبها خواب کامل ندارم 3الی4ساعت میخابم بقیه شب مغزم بیداره حرف میزنم یافکر میکنم روزها به خاطر خواب کامل انرژی زود تموم میشه زودخسته میشم اگر کسی راه کاری داره ممنون میشم کمکم کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید سوالی ذهن منو درگیر کرده از دوستان راهنمایی میخاستم من با مقدار پول کمی‌ک دارم باهاشون کار میکنم چون هیچ کمک خرجی من ندارم ب این صورت ک مثلا ۲۰‌ملیون ب ینفر ک میخاد وام‌بگیره یا کار کنه میدم و اون شخص تازمانی ک پولم دستش هست ماهی مثلا۵۰۰ هزار تومن ب من میده اینا این حلال و ربا حساب نمیشه؟؟؟ هر دو طرف هم راضی هستیم و هیچ اجباری هم‌نیست ممنون میشم راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خسته نباشید اجرتون با امام حسین ع میخام ببینم اون دوست عزیزی که از مشهد هستن ودکتر فرید حسینی رو گفتن خوب هست من واسه مادرم میخام ببرم پیش دکتر گفتن خیابون چمران هستن میخام ببینم روبروی چمران هفت من رفتم یه دکتر به این اسم بود آیا درست رفتم خدا خیرت بده جواب بده ممنون #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️ @adminam1400

❌❌❌❌❌مهم مهم❌❌❌❌❌❌ سلام عزیزای دلم ایام به کام ❤️ طاعات و عباداتتون قبول 🤲 من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید 🙏 دوستان گلم خدمتتون گفته بودم که داریم هماهنگیایی میکنیم با زینب جون و همسرشون برای ارسال محصولات طب اسلامی ☀️ محصولاتی که خیالمون از بابت خلوص و اصل بودنش راحت باشه و کیفیت بالا داشته باشه برای همین یه کانال زدیم لطفا عضو بشید همگی تا زینب جون بیان و ثبت سفارش کنن و ان شاءالله بعد از تعطیلات عید ارسال بشه براتون کانال خصوصیه دوستان گلم و فقط مختص اعضای خودمونه ،لینک رو به دوستان و عزیزانتون بدید که عضو بشن👇🌸 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تضمین و نظارت کیفیت محصول و ارسالشون هم با خودمه🌸 در ضمن اونجا خودمم بیشتر درباره پوست و مو باهاتون صحبت میکنم 💜✅❤️ #ارادتمند #حبیبه

عزیزای دلم سلام مطلبی که درباره مراقبت از مو گفته بودم رو به درخواست دوستان روش ریپلی میکنم بخونید❤️ روغن بنفشه و سرمه اثمد رو هم از زینب جون بگیرید تا تموم نشده اینجاس👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 #حبیبه

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 و خانم دیگه ای که ناراحت سیاه شدن دندون دختر دوساله شون بودن،عزیزم اون دندون شیریه و اگر درد نداره نیاز به مداخله ی شما نداره.ولی اگر درد گرفت چاره ش فقط مراجعه به دندون پزشک اطفاله و راه دیگه ای نداره.سیاه شدنش هم هیچ درمانی نداره تا وقتی که انشاالله دخترتون بزرگ بشه و اون دندون بیفته.التماس دعا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ عزیزم خانمی که گفتن مادرشون آرتروز شدید گرفتن و دکتر یا درمان خوب توی قم میخواستن،خانم دکتر سرباز حسینی متخصص طب سنتی هستن و کارشون عالیه.مطبشون در خیابون دورشهر ساختمون بهاران هست و شماره شون رو میتونن از ۱۱۸ بگیرن. التماس دعا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ عزیزم به خانمی هم که گفتن پسر ۴ ساله شون دو ساله امپرازول مصرف میکنه خواستم بگم پسرتون رو دکتر طب سنتی خوب ببرید.خانم دکتر زهرا سرباز حسینی توی قم کارشون خیلی خوبه و اگه اهل شهر دیگه ای هستن میتونن ویزیت آنلاین بشن.خیلی ها از تجویز ایشون درمان شدن.التماس دعا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام حبیبه خانم وسلام دوستان گلم حبیبه خانم اگه ممکنه این درخواست منو زودتر بزارید گروه خواهش میکنم🙏🙏دوستان گلم مشکلی برای زندگیم پیش اومده از تون التماس دعا دارم قسمتون نمیدم ولی عاجزانه ازتون درخواست دعا دارم اگه این پیام تا قبل سال تحویل به دستتون رسید صلاح دونستید سرسفره هفت سین برام دعا کنید اگرم دیرتر رسید بازم بادلهای پاکتون برام دعا التماس میکنم😔😔انشااالله خبر خوبی که منتظر شنیدنش هستم روبشنوم. انشالله شماهم هرمشکل وگرفتاری دارید خدا برطرف کنه بجاش شادی بهتون بده.. دوستان عزیز برام دعا کنید مشکلم حل بشه ودرخواستم اجابت بشه.. ممنونم از همگی🙏🙏 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ لطف کنید به این خواهر عزیز بگیدبرن جامعه الزهرا قم گروه وسواس خانم بیگدلی یا تو سایتشون الحمدلله خیلی خوب مشاوره میدن در رابطه با پیام این دوست عزیز. دست‌دختر خواهرم من هم همینطور شده بود . بعد فهمیدن که حساسیت دارویی بوده . شاید دارویی و آنتی‌بیوتیکی استفاده کرده که بهش نساخته . ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ عزیزم در رابطه با سوال خانمی که گفته بودن یکی از آشناهاشون شوهرش فوت کرده و یه آپارتمان گذاشته ،به اون خانم بگید سریعتر برن و با مشورت با یه وکیل مهریه شونو در خواست کنن.مرد اگر صدتا بدهی هم داشته باشه اولین بدهی قانونی و شرعیش مهریه ی خانومشه. اول اون رو جدا میکنن و پرداخت میشه و بعد از مابقی دارایی همسرشون هم این خانم و هک بچه ها و هم پدر و مادر همسرشون ارث میبرن.البته اگر بتونن با مهربونی پدر و مادر همسرشون رو تا زنده هستن راضی کنن تا از ارثیه شون بگذرن تا نوه هاشون در به در نشن خیلی بهتره.منتها اگر راضی شدن حتما این بخشش رو محضری و قانونی کنن چون در صورت فوت اون ها اون وقت سهم الارثشون به بقیه ی خواهر ها و برادرهای همسرشون میرسه که کار رو مشکل میکنه.التماس دعا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ راجع به خارپاشنه هم که سوال کرده بودن ،اول اینکه خارپاشنه از سردی شدید بدن هست پس از سردیجات دوری کنن و گرمی بخورن.بعدم یه تیکه سنگ مرمر رو روی گاز کاملا داغ کنن و بذارن روی زمین و یه پارچه روش بذارن و تا جایی که پاشون نسوزه مدام پاشنه ی پا رو روش بذارن و بردارن.در صورت نیاز چند روز این کار رو تکرار کنن انشاالله که خوب میشه.برای من که اینطوری درمان شد و نیاز به پزشک پیدا نکرد.التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#نکات_سلامتی 🍎 💐  برخی از خواص انواع #سویق ها 🔺 جو مقوی و برطرف کننده ی برسام است و اگر به صورت خشک به جای صبحانه مصرف شود بدون ایجاد ضعف باعث لاغری می شود. کاهش دهنده ی قند است به طوری که مصرف دو قاشق غذا خوری همراه با هر وعده ی غذایی در مدت کوتاهی باعث قطع انسولین می شود. 🔺 گندم مقوی، چاق کننده و افزایش دهنده ی نیروی جنسی است. 🔺 برنج برطرف کننده ی اسهال و گشاد کننده ی روده ها است. برای افرادی که به علت بیماری لاغری شده اند بهترین چاق کننده است . 🔺 عدس مقوی، قطع کننده ی عطش و تقویت کننده ی معده است. صفرا را خاموش و درون را خنک و هیجان خون را ساکن می کند. داروی خونریزی (عدم قطع حیض) زنان و شفای هفتاد نوع بیماری است. 🔺 سنجد مقوی، مؤثر در رشد و تحکیم بدن بویژه استخوان ساز و افزایش دهنده ی شیر مادر . 🔺 سیب برطرف کننده ی خون دماغ، بهترین درمان برای مار و عقرب گزیدگی و دفع انواع سموم از بدن مثل مواد مخدر باقی مانده در بدن و قطع کننده ی تب است. 🔺 نخود مقوی، برطرف کننده ی مشکلات و ضعف کمر . 🔺 کامل مقوی و انرژی زا، سویقی شامل تمام سویق ها که امید است خواص همه ی سویق ها را شامل شود. 🔺 کودک همان سویق کامل است با ذرات ریزتر و قابلیت انحلال در شیر . 🔺 جو شسته قوت را در پاها نازل می کند مخصوص افراد دیابتی . ✅ روش عمومی خوردن انواع سویق دو قاشق غذا خوری صبح ناشتا به صورت خشک است. مگر مواردی که نوع خوردن آن ذکر شده باشد. افراد بیمار و مخصوصاً تب دار باید از سویق به عنوان غذا استفاده کنند. برای مصرف کودکان می توان سویق را به شیر اضافه کرد. سویق عدس باید به مقدار زیاد و به عنوان وعده ی غذایی میل شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 شکوفه کوچک خانم که این اوضاع را دید، با خودش فکر کرد که خوب است تا زائیدن شهناز، شکوفه پیش آن ها بماند و خدمت کند، بعد از آن مینشیند زیر پای بیوک و مجبورش میکند که طلاقش بدهد... چند ماهی از آمدن شکوفه گذشته بود و اوضاع به ظاهر آرام بود. شکوفه تمام کارهای خانه را میکرد و غذا می پخت و نان می پخت و رخت می شست... که برادر ها به سراغش آمدند... با اینکه بسیار از کار شکوفه ناراحت و از دست او عصبانی بودند، اما گفتند اگر همین حالا با آنها برگردد، قول میدهند که حمایتش کنند و اتفاقات بد گذشته را فراموش کنند، برادرها گفته بودند که لیاقتش بیشتر از زن دوم شدن است و باید سرنوشتش را از بیوک و زن و بچه اش جدا کند اما شکوفه جوابی به برادر ها داد که آن ها را میخکوب کرد و برای همیشه از فکر برگرداندن شکوفه خارجشان کرد... البته این خبر نه تنها برادرهارا، که شهناز و کوچک خانم و بیوک را هم میخکوب کرد... خبر بارداری شکوفه شهناز هنوز ماه های آخر بارداری را می گذراند و شنیدن این خبر برایش شوک بزرگی بود. با خودش فکر میکرد شکوفه باردار شده تا جای پایش را محکم کند، اما شکوفه بخت برگشته از همه جا بی خبر بود از روزی که همه بارداری شکوفه را فهمیدند، همه چیز  تغییر کرد، به خصوص رفتار شهناز ویار شهناز بهتر شده بود و دیگر به راحتی_ به لطف مراقبت های بی دریغ شکوفه_ غذا می خورد و حتی از استشمام بو ها هم حالش بد نمیشد، شکوفه اما هرچه میخورد گلوله میشد می افتاد سر دلش و باز هم معده درد میگرفت نوری خاله از حالات شهناز گفته بود که بچه اش پسر است کوچک خانم صبح تا شب قربان صدقه کاکل زری اش میرفت و از لج شکوفه مدام از راه رفتن و حالت چهره و اندازه شکم شکوفه تعبیر میکرد که حتما بچه اش دختر است این حرف ها در بیوک هم بی تاثیر نبود و نا خودآگاه جذب شهناز و بچه ی پسر او میشد و شکوفه را به کل فراموش کرده بود چه روز ها و شب هایی که شکوفه از بوی کباب ها و برنج هایی که با روغن حیوانی برای شهناز میپختند هوس نمی کرد و با نان خالی و لقمه ای شوربه عدس خود را سیر میکرد کسی به او توجهی نداشت حتی یک بار هم پیش نوری خاله نرفت هیچکس برایش ویارانه درست نمی کرد. دلش آش رشته های مادرش را میخواست، کوفته های گلی را میخواست، دلش حتی بوی تن پدرش را میخواست اما دریغا که باید در آتش فراق همه هوس هایش می سوخت و میساخت و دم نمی زد تنها چیزی که هروقت هوس میکرد برایش فراهم بود ترشی بود، با کله توی دبه ترشی میرفت و بوی تیز سرکه را به شش هایش می فرستاد و همان جا کلم ها و هویج های ترشی را میبلعید شکم شکوفه روز به روز بزرگ تر میشد و بخاطر کارکردن و نداشتن استراحت و روغن مالی نکردن حسابی ترک برداشته بود، شهناز هم روز به روز به روز زایمانش نزدیک میشد و از بس که فعالیتی نداشت و مدام استراحت میکرد دست و پاهایش حسابی روم کرده بود شکوفه قالی می بافت، یک روز که پای دار قالی نشسته بود باز معده درد لعنتی سراغش آمد، داشت به خود می پیچید، لحظه ای دست از کار کشید تا برای خودش نبات داغ درست کند بلکه درد بی درمانش آرام شود، اما به محض دست کشیدن از کار کوچک خانم چنان فریادی بر سرش زد که شکوفه دست و پایش را گم کرد و قلاب قالی بافی از دستش رها شد و درست روی شکمش افتاد... شکوفه آخ کِشداری گفت و روی زمین قلت زد... و کوچک خانم با بی تفاوتی دانه های انار را دهان شهناز گذاشت... بچه های بیوک به دنیا آمدند... با 4 ماه اختلاف... که البته شکوفه بخاطر تحمل استرس و اضطراب زیاد و همچنین فعالیت زیاد دچار زایمان زودرس شده بود و دخترش هنوز نارس بود... ضعیف بود... بخاطر ضربه قلاب قالی بافی به شکمش لب بالای کودک پاره شده بود و نمیتوانست شیر بخورد، هرچه شیر میخورد از پارگی دهانش بیرون می ریخت و چیزی داخل شکمش نمی رفت پسر شهناز اما سالم و درشت بود و شیر شهناز سیرش نمی کرد. کوچک خانم پسر را پیش شکوفه میبرد و با نفرت و حقارت میگفت این دختر که مردنی ست دهانش پاره است و نمی تواند شیر بخورد، لااقل بیا جمشید را شیر بده،و اندازه نانی که در این خانه میخوری مفید واقع شو... شکوفه شب و روز گریه میکرد. دخترش لاغر و بی جان بود و سفیدی چشمش زرد بود. بیوک اهمیتی نمی داد و با جمشید سرگرم بود. کوچک خانم هم مفت بفرست سراغ برادرهایت که بیایند این توله را ببرند شهر شاید کسی پیدا شود چاک دهانش را بدوزد... #ادامه_دارد.... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#تجربه_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وهمه اعضای کانال سال نو را به همه تبریک می‌گویم خانومایی که دنبال دکتر طب سنتی و سوزنی خوب هستن من خودم شاهد یک معجزه از طب سوزنی بودم من اصفهان زندگی میکنم دختری دارم که چند سال بود دچار یه بیماری ناشناخته بود که شکمش بدون هیچ دلیلی آب می‌آورد من تمام دکترهای اصفهان و شیراز و تهران را رفته بودم ولی هیچکدوم نتونسته بودن برا دخترم کاری کنن حتی دوربین هم داخل شکمش رفته بود ولی تشخیص نداده بودن کبد و کلیه و قلب وتمام اجزای بدنش را زیر آزمایش برده بودم ولی هیچی نبود خیلی ناراحت بودم و دخترم هم خیلی ضعیف شده بود اخه مجبور بویم ۱۰ روز یکبار بریم ۸ لیتر آب از شکمش بکشیم از همه جا ناامید شده بودیم تا اینکه یه روز به طور اتفاقی یه خانم آدرس این دکتر را به من داد دخترم گفت مامان دکترای شیمیایی نتونستن برا من کاری بکنن طب سوزنی که اصلا نمیتونه ولی من گفتم ما که همه ی راه‌ها را انتخاب کردیم اینم میریم رفتیم پیش این آقای دکتر که مطبش تو روستای هویه فلاورجان بود دختر من در جلسه چهارم کلا آب شکمش قطع شد و این بزرگترین معجزه بود الان ۳ماه گذشته و من هر روز خدا را شکر میکنم و خیلی خوشحال هستم چند وقته میخام تو این کانال بگم ترو خدا اگه بیمار شدید سریع نرید پیش دکتر شیمیایی چون این آقایون دکترا فقط بلدن آزمایش بنویسن ومارا از این دکتر و به اون دکتر پاس کنن وپول بگیرن درسته طب سوزنی هم هزینه هاش زیاده ولی بهترین راهه به شرطی که ادامه دار باشه و با دوسه جلسه ناامید نشید امیدوارم یه روزی هیچکس تو زندگیش مشکل نداشته باشه آدرس اصفهان فلاورجان روستای هویه مطب دکتر مریم خواجه نائینی وآقای مختاری 🌺برای سلامتی امام زمان صلوات ❤️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 💜🍃 با سلام خدمت ادمین محترم و خواهرای گل ،دخترم۸سالشه چند وقتیه کف پاش پوسته پوسته میشه اول از دور انگشتای پاهاش شروع شد حالا دور انگشتای دستاش هم پوسته پوسته شده بدون خارش و قرمزی یا سوزش،فقط پوسته پوسته وقتی میره حموم هم بیشتر میشه، ب نظرتون علتش چی هست؟ ممنونم از راهنماییتون عزیزانم #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️ @adminam1400