#پاسخ_اعضا 🌸🍃 🌻 مادری که نگرانِ دختر دلبندش بود که موقع پریود سرش درد میگیره. سر دردهایه موقع پریود شدن عزیزم از کم خونیه. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌻سلام، وقت تون بخیروخوشی اون عزیزی که سرش شوره میزنه عزیزم از خشکیه پوسته اب جوشیده و ولرم شده توش یه کم گلاب با یه قاشق چایخوری عسل طبیعی بزن روزی دو سه لیوان بنوشید شامپو صدر صحت هم خوبه اگه به پوست سرتون سازگار باشه. 🌺خوب میشه👸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام وقت بخیر خانمی که جویای کار دور کاری بودند (کار در منزل)در دیوار میتونند شغل مورد علاقشون پیدا کنند دیوار تهران بازاریابی و ... خیلی زیاد هست 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خدا قوت خدمت ادمین عزیز و اعضای کانال برای خانمی که گفتن بچه شون مادر زادی پا چنبری بوده خواستم بگم که پسر منم همین مشکل رو داشت ما همون روزای اول فهمیدیم چند تا دکتر بردم بعضی هاشون میگفتن باید عمل بشه یا کفش مخصوص براش بسازن ولی یه دکتر گفت که با گچ گیری خوب میشه و چهار ماه بیست روز گچ میکردن ده روز باز بودخدا رو شکر نتیجه داد و به عمل نکشید و الان پسرم بزرگه و پاش هیچ مشکلی نداره فقط از اون یکی پاش کمی لاغرتره امیدوارم مشکل شما هم زودتر حل بشه🌺 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خانمی که گفتن دخترشون سرش شوره داره صابونی هست بهش صابون برگردون یا صابون مراغه هم میکن همه عطاریها دارن اگر استفاده کنن خیلی خوبه و ی راه کار دیگر چای دم کنن باهاش حنا را خیس کنن ( به جای آب از چای براي خیس کردن حنا را استفاده کنن) به موهاشون بذارن مؤثره تشکر فراوان از ادمین محترم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای مشکلات ریزش مو و .... بنظرم از طریق طب اسلامی بهتر نتیجه میگیرن چون من تموم این مشکلات را داشتم برای ریزش موهام بهترین دکتر پوست و مو در اصفهان رفتم کلی هزینه و مزو تراپی و آزمایش دادم ، آخرشم دکتر متوجه نشد ریزش موهام برا چیه. رو آوردم به طب اسلامی متوجه شدم بخاطر تغییر مزاجم ، ریزش مو گرفتم.صفرای بدنم بخاطر عصبانیت شدید بالا رفته بود و باعث ریزش موهام شده بود که با اصلاح مزاج و پاکسازی بدن درمان شدم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام روزتون بخیر برای اون دوستی که گفتن پسر فامیلشون ریه اش عفونت کرده و دنبال فوق تخصص ریه در اصفهان هستن. خانم دکتر فروغ سلطانی نژاد کارشون عالیه دکتر فروغ سلطانی نژاد فوق تخصص ریه اصفهان خیابان شمس آبادی ، چهارراه قصر، مجتمع قصر نور، طبقه چهارم، واحد 409  ۰۳۱-۳۲۲۴۰۰۵۹ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خدمت همه و بخصوص حبیبه خانم.واقعا کانالتون عالی هست.دستتون طلا.خیر دنیا و آخرت نصیبتون بشه.در مورد مهر و محبت یه تجربه دارم هر دفعه که به حمام میرن غسل کنن بگن غسل اویس قرنی به نیت مهر و محبت بین من و اسم همسر رو ببرن.همیشه انجام بدن خواستین داخل اینترنت هم سرج کنید غسل آویس قرنی.واقعا جواب میده.من خودم همیشه هر موقع حمام برم انجام میدم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام خدمت حبیبه خانم و دوستان گلم در پاسخ به دوستمون که گفتن پسر ۱۳ سالشون ریزش موی سکه ای گرفتن ...پسر خواهر منم این مشکل رو داشتن در صورتی که پدرشون پزشک هستن ودرمانای دارویی جواب نداد تا اینکه دوستی گفته بودن از نوره استفاده کنید یعنی نوره درست کنید بمالید روی قسمتی که مو ریخته وبعد از چند دقیقه بشورید چند مرحله که این کار ر انجام داد به طور معجزه آسایی موهاش دوباره رشد کرد و الانم مشگلی نداره شکر خدا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام و روز بخیر ببخشید اون خانمی که گفتند موهای بچه اش بور شده شاید بچه بیماری فنیل کتونوری دارند که ژنتیکی هستند بچه نباید شیر مادر یا هر غذای پروتئینی بخوره حتما برن پیش پزشک ژنتیک آزمایش خون بدن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام وقتتون بخیر ممنونم بابت کانال بسیارخوبتون میخواستم سوالمو زحمت بکشید بزارید کانال هرکسی میتونه راهنماییم کنه بنده لیسانس طلبگی دارم. خیلی احساس نیاز و وظیفه میکنم برم تومدرسه جهت تبلیغ طرحی هست باعنوان طرح امین که طلبه ها ازطریق آموزش وپرورش میرن تو مدارس جهت تبلیغ خلاصه خیلی مشتاقم برم این روزا که هنوز نرفتم کلا عذاب وجدان دارم وباخودم درگیرم و دوست دارم مفید باشم برا اسلام ودین وکشورم آرامش ندارم ولی یه چیزایی هم هست مانع رفتنم برا تبلیغ میشه 😢همش باخودم میگم نکنه دانش آموزان همکاری نکنن نکنه از پسشون برنیام نکنه مدیر ومربیها همکاری نکنن و....... خلاصه همینطور درگیرم ازطرفی هم برا خودم واجب میدونم کسانی مثل ما حوزوی ها باید باشیم تومدارس چون وضع مدارس بخاطر وجود برخی مربی های کوته بین و ظاهر بین و ناخن کاشت کرده و بعضا ضدانقلاب چندان خوب نیست ناگفته نمونه مدرسه ای همکه توفکرم برم ولی.....مقطع دبستان هست ممنون میشم راهنماییم کنید 😢 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه جان خوبی 🌹 لطف می کنین این پیام بزارین داخل گروه زن داداشم به تازگی باردار شد. از روزی که حامله شد هی حالش خراب ویار نیست . (یه جور دیگه ای شد هی با خودش حرف میزن حرفهای عجیب غریب میزن به قول داداشم میگه هی چرت پرت میگه انگار دیونه شد)😔 قبلا هم باردار بود همینجوری شد. ولی بارداریش طولانی نشد اون بچه به خاطر اینکه ناقص بود سقطش کردن. الان هم تو این بارداری هم همین حالت ها داره بهش دست میده . تو رو خدا اگه کسی تجربه ای مشابه این داره راهنمایمون کن . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سایه: باعرض سلام و خسته نباشید . ممنون از کانال خوبتون خیلی خوبه که بشه سوال پرسید و جواب شنید. من یه خانومم که همسرم ۱۰ سال از من بزرگتره. من ازدواجم کاملا سنتی بود یعنی مادر شوهرم من رو دیده بودن از قبل و معرفی کرده بودن و با خانواده خودشون اومدن خواستگاری الان ۱ سال و ۴ ماهه که زیر یه سقف زندگی می‌کنیم مشکل من اینه که همسرم آدم خوبیه اما اخلاقش بعضی وقتا عوض میشه و عصبانی میشه نمی تونه خودشو کنترل کنه همش بد و بیراه میگه و مادر شوهرمم آدم کاملا رک و پررو هستش و خیلی وقتا دلم رو شکونده و حتی به همسر خودشم ارزش قائل نیست و خودشو بالاتر از شوهرش و بقیه میدونه هر کاری کنی با دست عسل بزاری دهن مادر شوهر اون اصلا نمیفهمه و تشکر نمیکنه من واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار کنم به همین دلیل میخوام بهم کمک کنید من تصمیم اینه که طلسم دائم طلاق بگیرم و جدا بشم اما سردرگمم راهنماییم کنید. ممنون #ایدی_ادمین ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

داستانهایی که برای خواندش به کانال آمده اید👆❤️❌❌❌ داستان گوسفند قربانی 👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/44398 داستان پزشک زنان و زایمان 👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/42917 داستان آیت الله حق شناس و راز غذا🌸👇 https://eitaa.com/azsargozashteha/42435 ماجرای دختری که هووی خواهرش شد و با شوهر خواهرش ازدواج کرد👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/33727 خاطره ی شب ۲۱ ماه رمضان👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/45098 داستان ناتالیای شیاد👇🌸 https://eitaa.com/azsargozashteha/35022 لینک داستانهایی که برای خواندنشان به کانال امده اید👆👆👆💜💜💜💜❌❌❌❌❌❌

سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم اونم انگار بهم علاقه داشت ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد‌.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام زنگ خونتو میزنم به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم هر کار دوس داری بکن...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و پاکتی که توش عکس ونامه هام بودو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد.نشست و یکی یکی نامه ها رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه لباس پوشید و رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی نشستم سرجام و فقط از خدا کمک خواستم 😭،دو سه ساعت بعد دیدم با لگد دارن میکوبن به در...❌❌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df سرگذشت عجیب این خانم دلتونو میلرزونه😭👆 سنجاق شده تو کانالشون✅

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ال_عمران ❤️ جزء #چهارم🍃 صفحه ی ۶۹🌼 @azsargozashteha💜

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ال_عمران ❤️ جزء #چهارم🍃 صفحه ی ۶۹🌼 @azsargozashteha💜

ترجمه☀️🍃

#دعا_درمانی 🌱 #ختمی_مجرب_از سوره_توحید #برای_بدست_آوردن_کلیه_حاجات 4 هفته هر هفته رو به یک جانب بخواند اول رو بسوی مشرق کرده بخواند جن و انس مطیع او شود دوم اگر به مغرب کند و بخواند زهد و تقوی حاصل شود سوم اگر روی به جنوب کند بخواند مستغنی شود و اگر روی به شمال کند و بخواند جمیع مهمات او برآید و طریق خواندش به این قرار است : روز شنبه 70 مرتبه روز یک شنبه 60 مرتبه روز دوشنبه 50 مرتبه روز سه شنبه 40 مرتبه روز چهارشنبه 30 مرتبه روز پنج شنبه 20 مرتبه روز جمعه 10 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم یا عِطرائیلَ بِحَقِّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ یا هَرقائیلَ بِحَقِّ اللَّهُ الصَّمَدُ یا طاطائیلَ بِحَقِّ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ یا قَمائیلَ بِحَقِّ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اگر کسی در کار خود فرومانده باشد و خواهد که کار او گشاده گردد در وقت خواندن و در بین آن سخن نگوید و با طهارت باشد 📓 منبع : اسرار المقاصد ص 54 و 55 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#حرف_اعضا 🌸🍃 سلام برا خانمی که میخوان طرح امین برن من طرح امین برام دبیرستان نوشته بودن ولی خودم دبستان رو انتخاب کردم درسته دبیرستان راحته فقط با ارتباط گیری وراهنمایی گردن کارت رو انجام میدیولی بچه دبستانیا پاک وزلالن خیلیاشون فقط موردی که داره باید بازیهای تخته ای و چند تا بازی دیگه بلد باشی وحین بازی حرفاتو انتقال بدی من که راضیم وخوشم میاد بچه ها عاشقم شدن میگن خانم همیشه شما بیاین سر کلاسمون موفق باشین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به حبیبه عزیز وهمه اعضا درپاسخ به طلبه وظیفه شناسی که میخوان در طرح امین شرکت کنن عزیزم شما برای انجام یک کار ابتدا باید ببینی کار اصولا صحیح هست یا نه که قطعا کار شما صحیحه وبسیار هم لازمه دوم باید ببینی خودت از لحاظ علمی وعملی به صورت اجمالی توانایی داری یا نه میگم توانایی اجمالی چون این قبیل کارهامانند طرح امین در حین انجام کار باید از لحاظ علمی وکسب مهارت ها خودت رو رشد بدی اگر این نکته سنجی هارو داشتی بدون بقیه دلشوره ها وسوسه شیطان است شما می تونی برای احتیاط در طول مدت کار بایک فرد خبره هم درارتباط باشی وهر جا مشکل داشتی مثل یک استاد راهنما سوال کنی از ایشون، موفق باشی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانم طلبه لیسانس که میخوان برن مدارس برای تبلیغ دخترم نیت خیلی خوب و خالصانه ای داری کاش همه طلاب مثل شما بودن تبلیغ در مدارس خیلی مهم و با ارزش و مورد نیازه ولی همون‌طور که گفتی مشکلات خیلی زیادی وجود داره و باید سعه صدر و صبر و بردباری و تلاش و پشتکار زیادی داشته باشی و کارت فقط برای خدا باشه و بدونی نه تنها هیچکس کمکت نمیکنه بلکه هر کس به نحوی سنگ جلو پات میزاره و در نهایت وقتی موفق بشی هیچکس تشکر و قدر دانی نمیکنه و بلکه مسخره و بی محلی نصیبت میشه پس خودت رو آماده مشکلات فراوان بکن و امیدت و توکلت فقط به خدا باشه موفق باشی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خانم طلبه ایی که میخاستن برن تبلیغ در مدرسه ابتدایی در قالب طرح امین. منم خودم مربی طرح امین هستم و سال اولم هست من ک خیلی خجالتی هم بودم ولی گفتم بالاخره باید از ی جا شروع کرد و رفتم الان ک حدود دو ماه میگذره نمیگم کاملا راضی هستم بچه ها بعضا اذیت میکنن و همکاری نمیکنن گاهی کادر مدرسه هم توقعات بیجا زیاد دارن و ساعت زیادی رو هم بهت نمیدن برای در کنار بچه ها بودن من که هنوز نتونستم با کادر مدرسه صمیمی بشم تازه یکی از معلمان محبوب مدرسه کاملا ضد انقلابه با پرونده سیاسی . ولی باز برگردم عقب همین راهو میرم ومیدونم کارم هر چند اندک تاثیر گذاره مخصوصا تو دبستان بنظرم برای شروع دبستان خیلی خوبه یا علی بگین و شروع کنید بالاخره ماهم باید ی گوشه کار بگیریم و انشالله زمینه ظهور امام زمانو فراهم کنیم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 درمورد خانمی که گفته بودن شوهرش آدم خوبیه ولی بعضی وقتا عصبانی میشه بدوبیراه میگه و مادرشوهرشم آدم رکیه و چن بار دلش رو شکونده عزیز واقعا اینها دلیل نمیشه برا طلاق بعضی ازما چقدرراحت حرف از طلاق میزنیم میدونی طلاق مبغوض ترین حلال هاست؟ عرش خدا به لرزه درمیاد شما داری میگی همسرت آدم خوبیه خب همه زن وشوهرها گاهی عصبی و ازهم ناراحت میشن دنبال آدم معصوم میگردی؟ ماتو دنیا جز 14معصوم،معصوم دیگه ای نداریم گفته بودی مادرشوهرم چن بار دلم روشکونده واقعا بینی و بین الله باخودت کمی فکر کن عقلانی ومنطقی اینها چیزیه که بخوای بخاطرش طلاق بگیری؟ کمی باخودمون رو وراست باشیم ببینیم خودمون تاچه حد زن زندگی هستیم تاتقی به توقی میخوره میگیم طلاق روخودت کار کن نکات همسرداری و طرز برخورد باخانواده شوهر رو یاد بگیر مشکل ما اینه که نسبت به خانواده شوهر حساسیت داریم خداشاهده اگه حرفی مثلا که مادرشوهر یاخواهرشوهر بهمون بزنه حالا باقصد یا بیقصد چنان ناراحت میشیم که اگه همون حرف رو کسی دیگه ای بزنه عین خیالمون نیست بابا مادرشوهر و خواهرشوهرم انسانن و ممکن الخطا یعنی درحقت هیچ کار مفیدی نکردن ماآدما یکی بهمون هرچقدر خوبی کنه کافیه فقط یه بار بدی کنه تاهمیشه توذهنمون میمونه بابا اینقدر زندگی رو سخت نگیریم اینقدر دنیا رو جدی نگیریم خداشاهده خانواده شوهر من خانوادگی اینطوری هستن که بیشتر خودشون رو میخوان اوایل ازدواج که باهم زندگی میکردیم زیاد حرف میشنیدم حرفای سنننننگین و رکیک که کمرخوردکن بود ولی همه رو گذاشتم پشت سرم و حساسیت و توقعم رو کم کردم ان شاءالله شماهم ظرفیتت ببر بالا زن زندگی باش زن با سیاست وتدبیر عاقلانه ی خودش میتونه یه جامعه رو مدیریت کنه اینقدر ضعیف نباش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام در جواب سوال اون خانم ک گفتند پسرشون زگیل زدن .تخم گشنیز از عطاری بگیر بزار ربع ساعت با آب بجوشه به مدت یک هفته هر روز هم از مواد ی استکان بخوره هم با پنبه به زگیل ها بزنه .دخترم همینطور بود خوب خوب شد.دست هاشو روزی چندبار با آب گرم و صابون بشوره. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که بچه شون موهاش بور شده خواستم بگم بچه منم وقتی به دنیا اومد موهاش مشکی پر کلاغی بود و خیلی هم پر مو بود ولی بعداز گذشت تقریبا شش ماه کاملا بور شد با پوست سفید وخدا رو شکر هیچ مشکلی تا الان بابت این تغییر رنگ مو نداشته والان هم نوزده سالشه نگران نباشید فکر نمیکنم مشکل خاصی باشه این یه مورد طبیعیه که رنگ مو ویا چشم نوزاد بعد از گذشت ماه یا سال تغییر کنه و بیشتر زمینه ارثی داره🌺 برای سلامتی و ظهور امام زمان لطفا سه‌تا صلوات بفرستید🌺🌺🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. خانومی که گفتن پسرشون ریزش موی سکه ای دارن ، اگه دکتررفتین و آمپول داد لطفا لطفا آمپولشو نزنید چون از یک طرف ریزش مو رو متوقف میکنه ولی ازطرف دیگه باعث سفیدی زودرس موی سر و صورت و بدن میشه همسرمن آمپولشو زد و ریزش موی سکه ایش کاملا قطع شد ولی دکتر از مضرات آمپول بهش نگفته بود بعداز مدت کوتاهی موهای سر و صورتش وحتی موهای بدنش به شدت دچار سفیدی شد همسرم اگه مضرات آمپولشو میدونست محال بود بزنه... الان با 34 سال سن ، بیشتر از 80 درصد موهای سروصورتش حتی موهای دست و سینه اش هم سفید شده...!!! 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت همه دوستان. درمان ریزش سکه ای مو مالیدن روغن سیاهدانه روی محل ریزش است. روزی چن مرتبه و خصوصا شبها قبل از خواب حتما روغن مالی کنید. بعد از یک هفته متوجه رویش دوباره موها میشید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت همگی بخیر،درباره بیماری هموروئید،اول اینکه این سوالم جزو سوالای تکراریه،نمیدونم پیامارو نمیخونیدکلاً یامورددیگه ای هس،به هرحال اگرقبل ارسال پیامتون بقول خود حبییه خانوم عزیز یه سرچ بزنیدشایدجوابتونو پیداکردین،آبجی۱۵ساله ی گلم،خواهرکوچکترمنم مثل شما توسن۱۴،۱۵سالگی بواسیرش شدیدشد،لیزرکرد فرداش دوباره روز ازنو،الان بیشتر ازیک ساله هروز شربت ملین میخوره، بابامم عمل کردبازم فرقی نکرد،خود منم ک الان۲۵ سالمه ازدوره ابتدایی اینطوری شدم،ولی عمرا اگه عمل کنم،اصلن کاری به کارش ندارم،بابامم عمل کرد چون یکسره خداخونریزی داشت الکی پول فقط خرج میشه شماهم نیازی نیس بفکرعمل واینا باشیداین یه بیماری شایع هستش،فقط اینکه زیادغذاهای سفت نخورید،سوپ وغذاهای آبکی هم حتما تو وعده هاتون باشه،ایناروهردفه میریم دکترجراح داخلی بهمون میگه،ازیبوستم پیشگیری کنید‌.راستی یه مسئله‌خیلی مهم و عامل اصلی واینکه نمیخواین دردو سوزش بهش اضافه بشه اینه که ببخشیدهیچوقت طولانی نکنین اگه دیدین چجوری بگم اجابتی ندارین سریع بلندشین،امیدشفاپیداکردن همه بیمارا و حل شدن مشکلات همه،اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستی که ریزش موی سکه ای دارند پسرشون چند تا مغزفندق را روی کاز بگذارند تا کامل بسوزه بعد روی یه سطح زبر مثل پشت هاون بکشند تا حالت له بشود اینطوری روغن فندق خارج می شود از این فندق له شده روی قسمت‌هایی که مو ریخته بزنید بعد از چند بار موها دوباره رشد می کند تجربه شده حتی برای کسی که سرش شروع به طاسی کرده هم جواب میده اما در طولانی مدت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. خدمت اون خانمی که همسرشون با خانم متاهل ارتباط داره. این کار گناه کبیره هست. و مجازات سنگینی داره. این دنیا واون دنیا. یکی از اثراتش فقر هست. ارتکاب گناه فقر میاره. واین قطعا اثرات بدش رو روی زندگیتون می‌گذاره این عمل اینقدر شنیع و زشته که خداوند بدترین مجازات رو براش گفته. و اون سنگسار هست. حتما با شوهرتون صحبت کنید و از عواقب بد این کار براش بگید. از خداوند بخواهید کمکتون کنه. به ائمه‌ توسل پیدا کنید. دعاتون میکنیم🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_عاشقی❤️  اول ذیحجه، مصادف با سالروز ازدواج فرخنده حضرت علی‌(ع) و حضرت فاطمه(س) در سال دوم  هجری قمری است.  چند سالی است که این روز به عنوان «روز ملی ازدواج» نامگذاری شده است. این مناسبت بهانه‌ای شد برای بازخوانی گوشه‌هایی از زندگی‌نامه و خاطرات مرحومه خدیجه خانم ثقفی معروف به «قدس ایران» همسر گرانقدر بنیانگذار جمهوری اسلامی از ماجرای خواندنی ازدواج شان با حضرت امام خمینی‌(س) . و خواب زیبایی که پیش از ازدواجشان با امام روح الله دیده اند😍👇 من متولد سال 1333 قمری هستم. پدرم 29 یا 30 ساله بود که به فکر افتاد برای ادامه تحصیل به قم برود. در آن زمان من تقریباً 9 ساله بودم. پدر و مادرم به قم رفتند و 5 سال در آن‌جا ماندگار شدند اما من نزد مادربزرگم ماندم. در واقع، من از اول نزد مادربزرگم مانده بودم و با او زندگی می‌کردم. من فرزند اول پدر و مادرم بودم. وقتی آنان به قم می‌رفتند، دو خواهر داشتم که یکی از آنان فوت کرده بود و نیز دو برادر. پدرم خوش تیپ، شیک و خوش لباس بود. به‌طور مثال در آن زمان، پوستین اسلامبولی می‌پوشید و از خانه بیرون می‌رفت و همه طلاب تعجب می‌کردند. با وجود این، هم عالم بود، هم دانشمند و هم اهل علم و اهل ایمان و متدین. یادم است که پدرم اجازه نمی‌دادند ما بدون چاقچور به مدرسه برویم. کفش‌هایمان هم باید مشکی، ساده و آستین لباسمان هم باید بلند می‌بود. همان‌طور که گفتم، من با مادربزرگم زندگی می‌کردم. نام او خانم مخصوص بود و ما به او خانم مامانی می‌گفتیم. زمانی که خانواده‌ام در قم بودند، من و مادربزرگ، هر دو سال یک مرتبه به قم می‌رفتیم. دو شب در راه می‌خوابیدیم. یک شب در علی‌آباد و یک شب هم در جای دیگر. پدرم در قم خانه آبرومندی در کوچه آسید اسماعیل در بازار اجاره کرده بود. خانه بزرگی بود که اندرونی و بیرونی و حیاط خوبی داشت. صاحبخانه هم تاجر معتبری بود. آن زمان مدرسه‌ای که در آن دروس جدید تدریس می‌شد، کلاسی داشت که 20 شاگرد در آن حضور داشتند. تعداد کسانی که می‌توانستند ماهی 5 ریال بدهند، خیلی کم بود، به همین دلیل فقط دختران پزشکان، تاجرها یا... به مدرسه می‌رفتند. ما سه خواهر بودیم که به مدرسه می‌رفتیم.خواهرهایم درقم درس می‌خواندند و من در تهران. خلاصه، تا کلاس هشتم درس خوانده بودم که صحبت ازدواج مطرح شد. همان‌طور که گفتم، در آن مدتی که خانواده‌ام در قم بودند، ما چند بار به آن‌جا رفتیم. یک بار 10 ساله بودم، یک بار 13 ساله و یک بار هم 14 ساله. دفعه آخر، پدرم از مادربزرگم خواهش کرد که من بمانم. مادربزرگم می‌خواست پس از 15 روز به تهران برگردد. چون عید بود. پدرم خواهش و تمنا کرد: (من قدسی جان را سیر ندیدم. بگذارید 2 ماه پیش من بماند. ما تابستان به تهران می‌آییم و او را می‌‌آوریم.) #ادامه_دارد #خانواده_موفق #طلاق #ازدواج #مشاور_خانواده #عشق #همسرداری # ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#درد_دل_اعضا #لیلا ولی به همشون جواب منفی دادم یکی از خواستگارها داداش زن عمو بود. با وجودی که موقعیت خوبی داشتن ولی من دلم پیش مهرداد بود و نمی تونستم به هیچ کدومشون جواب مثبت بدم پس تصمیم گرفته بودم که به همه جواب منفی بدم. مهرداد هم مدام زنگ میزد به تلفنم ولی من جواب نمی دادم تصمیم گرفتم که جواب تلفنش رو بدم و حداقل دلیل این رفتار زشت و ناپسند شو ازش بپرسم بهش بگم چی باعث شده بود که تو منو نادیده بگیری و دور اون همه دختر بپری و باهاشون بگو بخند کنی مگه من چی کم گذاشته بودم برات؟ جواب تلفنش رو دادم و خیلی سرد سلام کردم اونم فکر نمی‌کرد که من جواب بدم به خاطر همین خیلی ذوق زده شده بود _سلام لیلا خوبی قربونت برم؟ لیلا تو رو خدا قطع نکن باید ببینمت باور کن اون جوری که فکر میکنی نیست من واقعا عاشقتم، چرا این مدت جواب نمیدادی من مردم و زنده شدم بخدا، خواهش میکنم بیا ببینمت زدم زیر گریه گفتم: + مهرداد من عاشق توام چرا باید تو رو کنار اون همه دختر ببینم؟ _اونا همکارا بودن اومده بودن سال نو رو تبریک بگن لطفا بیا ببینمت قبول کردم آماده شدم کادوهاشو هم گذاشتم داخل کیفم و به مامان گفتم میرم الناز رو ببینم و از خونه زدم بیرون قرار بود بیاد دنبالم وقتی اومد سوار ماشین شدم و حرکت کرد تو راه فقط حرف می‌زد و سعی می‌کرد دل منو بدست بیاره و کلی هم عذر خواهی کرد رفتیم بام تهران نشستیم و گفت صبر کن الان میام..... رفت تو ماشین و یه چند دقیقه طول کشید وقتی اومد یه جعبه ی کوچیک گرفت جلوم و گفت بازش کن منم باز کردم با دیدن حلقه چشام برق میزد واقعا سوپرایز شدم و از شدت هیجان گریه میکردم _تقدیم به خانوم خوشگلم اون روز مهرداد از من خواستگاری کرد و قرار بود آخر هفته به خونمون زنگ بزنن تا شب کلی باهم تو خیابون دور زدیم و کادو شو بهش دادم خیلی خوشش اومد و شب بود که دیگه رفتم خونه وقتی رسیدم خونه بابا اومد گفت تا حالا کجا بودی بابا چرا گوشیت خاموش بود؟ گفتم بابا به خدا شارژش تموم شد رفته بودم الناز رو ببینیم به مامان گفته بودم چیزی نگفت رفتم تو اتاقم از فکر حلقه اینقدر ذوق میکردم که نهایت نداشت... این دو روز مثل برق گذشت. **** آخر هفته بود از صبح استرس داشتم چون مهرداد گفته بود قراره مامانش زنگ بزنه. ساعتای 10 صبح بود که تلفن خونه زنگ خورد مامان جواب داد و بعد احوال پرسی کرد اول بعد گفت باید با پدر لیلا صحبت کنم خبرتون میدم بعدم خداحافظی کردن. مامان اومد تو اتاقم گفت قراره فرداشب خواستگار برات بیاد تو میشناسی؟ گفتم نه، راستش خجالت میکشیدم بگم آره گفت امشب با بابات حرف میزنم ببینم نظرش چیه اجازه میده بیان یا نه؟ منم سعی کردم مسلط باشم ولی نمیشد خیلی ذوق داشتم به مامان گفتم اگه بخوان بیان باید برم خرید چون دوست داشتم بهترین لباس رو بپوشم شب بود که بابا اومد خونه شام رو خوردیم بعد از شام مامان بهم گفت یه چایی دم کن بیار برا بابات چشمی گفتم و رفتم داخل آشپز خونه کتری رو روشن کردم مامان داشت آروم با بابا حرف می‌زد فقط دعا میکردم که قبول کنه و اجازه بده که بیان چایی رو دم کردم و بردم براشون مامانم اشاره کرد برم تو اتاقم. دلم مثل سیر و سرکه میجوشید تقریبا یه ده دقیقه بعدش مامان اومد گفت بابات اجازه داده بیان فردا خونه رو مرتب کن یکم نشست و بعدش رفت، خیلی خوشحال بودم خداروشکر که اجازه دادن بیاد باید فردا میرفتم خرید زنگ زدم الناز انقدر ذوق زده بودم با ذوق جریان رو بهش گفتم الناز هم خیلی خوشحال شد و گفت فردا بریم خرید باهم بعد نیم ساعت حرف زدن خداحافظی کردم باهاش و زنگ زدم به مهرداد گفتم : خانوادم قبول کردن فرداشب بیاید _جون من راس میگی؟ +آره دیگه _خیلی دوست دارم لیلا عاشقتم +منم خیلی دوست دارم عشقم.. عشقم من برم مامان صدام میزنه.. #ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽