#چله_شهدا
روز پنجم✅
شهید رضا ایزدیار❤️
ذکر صد صلوات 🌱
و زیارت عاشورا🌱
به نیت ظهور اقا امام زمان
و شفای بیماران
بخت گشایی
و رفع گرفتاری 🤲
حتما انجام بدید ان شالله
زیارت-عاشورا-صوتی-–-کربلایی.mp3
2.68M
قرائت زیارت عاشورا❤️
صوتی 🌱
با نوای کربلایی 🌸🍃
نام: رضا | نام خانوادگی: ایزدیار | نام پدر: احمد
تاریخ ولادت: ۱۳۴۷/۱۰/۲۳ | محل ولادت: کرج – محله حاجی آباد | سن: ۴۷
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۲۵ | شهادت: سوریه – حلب / خانطومان (توسط تروریستهای تکفیری)
مزار: کرج – گلزار شهدای حاجیآباد | رجعت: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵
سمت: فرمانده گردان پدافند عملیاتی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام – فرمانده مستشار ایران در سوریه
رضا ایزدیار متولد ۱۳۴۷ در شهر کرج و محله حاجی آباد بود .او در یک خانواده مذهبی رشد پیدا کرده بود. مادرش معلم قرآن محله بود. پدر او با آنکه کارگر کارخانه بود با تبعیت از پدربزرگشان به عنوان خادم مسجد در محله فعالیت داشت. این خانواده دو شهید به اسلام تقدیم کردند.
رضا ایزدیار در ۸ سال دفاع مقدس ۳۰ ماه حضور مستمر و فعال داشت و فرمانده پدافند هوایی لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) بود.
پس از جنگ نیز او بیکار ننشست و همواره نسبت به حفظ آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی اهتمام می ورزید.
وی که ساکن استان البرز – شهر کرج – بود در سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج؛ دو پسر به نامهای جواد و مرتضی و دختری به نام زینب است.
در جریان جنگ سوریه و محاصره حرم حضرت زینب و کشتار وحشیانه داعش، با اصرار زیاد به طور داوطلبانه به این کشور اعزام شد. از آنجایی که یکی از گروهانهای لشکر فاطمیون فرمانده نداشته، رضا ایزدیار به عنوان فرمانده یکی از گروهانهای لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد و ۳۵ روز پس از اعزام، در ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۴ در حومه شهر حلب در سن ۴۷ سالگی بر اثر اصابت تیر به پهلویش به شهادت رسید.
داعش که قصد مبادله ی پیکر شهید با ۱۰ تن از اسرای خود را داشت، با مخالفت همسر شهید مواجه شد. سرانجام پیکر او که از طریق DNA شناسایی شد، یکسال بعد به آغوش میهن بازگشت و در ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ در گلزار شهدای حاجیآباد به خاک سپرده شد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🌷تا الان داشتم یه تعداد از پیامهاتون رو میخوندم چقدر انرژی گرفتم
دم همتون گرم
اونایی هم که نخوندم حلال کنن❤️
رفقا فرصت نیست فردا تلفن رو بردارید و تا میتونید به دوستان و آشناها زنگ بزنید قسم میدید و خواهش میکنید یا... دیگه با خودتون!
بچه هایی که اسنپ کار میکنید سر صحبت رو با مسافراتون باز کنید
فقط بیاریدشون توی میدون غفلت کنیم امانت شهید رییسی رو دو دستی تقدیم آدمایی کردیم که جز آزار و اذیت برای این شهید مظلوم نداشتن.
بخدا اگر غیر از این باشه سرمون رو اون دنیا نمیتونیم جلوی شهدا و شهید رئیسی بلند کنیم.
باور کردنی نیست که بعضیا چطور دوباره میخوان با رای به پزشکیان به زنگنه و آخوندی و روحانی و بقیه اصلاح طلبها مجدد بله بگن.
برید رئیس جبهه اصلاحات رو ببینید کیه؟
یک زن سگ باز
غیرتتون قبول میکنه امور کشور بیفته دست این جماعت
إن شاء اللّٰه شنبه سربلند میشیم
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه من برای آبادانی گوشهی ریزی از اون روستا هر کاری از دستم بر بیاد انجام می
#داستان_زندگی 🌸🍃
عاطفه
فریبا هم همینو میگفت
دستمو فشرد و گفت
بعد از هشت ماه که برگشتی دیدی هیچچیزی از رفاقتمون کم نشده بود پس مطمئن چیزی بین منو تو تغییر نمیکنه حتی با گذشت چند سال
دستشو از دستم رها کرد و گفت
خداحافظ
وقتی مریم سوار ماشین شد چشامو بستم تا نبینم رفتنشو
بیا بریم تو عاطفه جان
به مادر مریم نگاهی انداختمو غمگین گفتم
ممنون میرم وضو بگیرم
تا مادر مریم رفت توی خونه و دروبست گریهام شدت گرفت
بیاراده گوشهای نشستم و برای رفیقم تا تونستم گریستم که احساس کردم کسی داره میاد سمتم
با دیدن حاجی با اشک گفتم
اون رفت
بیاختیار گریه کردم و گفتم
اون رفت چون من تشویقش کردم تا تاوان اشتباهش رو بپردازه
بلند شدم و از یاد بردم کسی که مقابلمه حاجی زنگنه بزرگ مسجد و محله است
بهش نگاه کردم و گفتم
اون رفت تا گزندی به زندگی عادی شما وارد نشه
با گریه سر تکون دادم و گفتم
اون به بزرگی شما ایمان داشت ولی شما حتی یک قدم کوچیک برای نرفتنش برنداشتین
تا صدای اذان پخش شد گفتم
حالا هم راحت میتونید به کارتون ادامه بدین
چند قدمی بیشتر برنداشته بودم که حاجی گفت
برای برگشتن دوستتون به من کمک میکنید؟
شوکه از شنیدن این جمله به حاجی نگاه کردم که دستی به صورتش کشید و گفت
البته تا دیر نشده
نمیدونم اگر عزیز میفهمید من بدون اطلاعش سوار ماشین حاجی شدم اونم برای برگردوندن مریم چقدر ازم دلخور میشد اما بههرحال منو حاجی با سرعت تقریباً بالایی میرفتیم سمت ترمینال قبل اینکه مریم سوار اتوبوس شهرستان بشه
عجله و شتاب حاجی که توام بود با اضطرابی قابل ملموس اینو بهم ثابت میکرد که اونم دلش با مریم
هر دو تقریباً بدوبدو من جلوتر و حاجی کمی عقبتر میرفتیم سمت اتوبوس که من با دیدن مریم ذوقزده ایستادم و رو به حاجی با نفسنفس اشاره کردم و گفتم
اونجاست هنوز نرفته
تعلل بیجای حاجی که همراه بود با نفسهای عمیق باعث شد مریم سوار اتوبوس بشه
یه نگاهم به اتوبوس بود و یه نگاهم به حاجی
اما بالاخره با بسته شدن در اتوبوس توسط شاگرد راننده گفتم
داره میره عجله کنید
حاجی چشم رویهم گذاشت و زیر لب چیزی گفت اما بعد از اون دوباره قدم تند کرد و رفت سمت اتوبوس
اون لحظه از شدت هیجان وصفناپذیری که با دیدن برداشتن ساک مریم از اتوبوس توسط حاجی کل وجودم رو احاطه کرده بود کم مونده بود از فرط خوشحالی بیتوجه به اطرافم جیغ بلندی بکشم
لبخند مریم توی اون فاصله برام نمایان بود
خجالتی که بینشون موج میزد اما حس بینشون رو انکار نمیکرد
اشک شوقی که روی گونههام جاری بود حاکی از این بود که خوشحالم
خوشحالم که اینبار تونستم رفاقتمو حفظ کنم
خوشحالم که اینبار تونستم رفیقمو کنار دل دادهاش ببینم
خوشحالبودم که خوشحالی واقعی دوستمو میدیدم
دست تو دست مریم عقب ماشین حاجی به سمت خونه حرکت میکردیم
گرچه بینمون سکوت بود اما احساس خوب و شیرینی توی چهره هامون نمایان بود
شیطنت وار دلم میخواست منه مزاحم توی اون مسافت کنارشون نمیبودم
آهسته کنار گوش مریم گفتم
بر خرمگس عاطفه لعنت
مریم پقی کوتاه خندید که فوری جلوی دهانش رو گرفت و با چشم و ابرو بهم اشاره کرد نخندونمش
تا حاجی جلوی مسجدی که اون شب پیشنماز نداشت ترمز کرد خداحافظی تندی کردم و پیاده شدم
حاجی هم پیاده شد و گفت
عاطفه خانوم
برگه ای از ماشینش بیرون آورد و گفت
موافقتشون رو گرفتم
با لبخند اون برگه رو از دستش گرفتم و گفتم
ممنونم حاجآقا هم بابت مریم هم بابت این برگه
سرشو بیشتر پایین انداخت و گفت
خداحافظ
هرچند ته دلم میخواستم بازم نظارهگر احساس بین حاجی و مریم باشم اما با قدمهای بلند و خوشحال رفتم سمت خونه
دنبال کلید توی کیفم بودم که برگه از دستم افتاد تا خم شدم برگه رو بردارم دستی اون برگه رو فرز تر از من از روی زمین برداشت
بهش نگاه کردم
لبخند زد و آهسته گفت
سلام
نگاهمو ازش گرفتم و گفتم
خواهش میکنم قبل اینکه عزیز متوجه بشه اینجایی برو
بیتوجه گفت
راستی راستی شبیه خانوم معلما شدی
جوابی ندادم که گردنبندی از جیبش درآورد
گرفت سمتم و گفت
بگیرش با همون سنگ فیروزه درستش کردم
به اون گردنبند نگاه کردم
بهقدری زیبا بود که اونو نگرفته لبخند غمگینی زدم و گفتم
قشنگه
لبخندمو پاسخ داد و گفت
برای توئه آدمهای زیبا باید هدیههایی زیبا بگیرن
بهش نگاه کردم و غمگین گفتم
فریبرز خواهش میکنم کاری نکن حرمت بین خانوادههامون شکسته بشه ازین پیشتر نرو دلم نمیخواد شکست آدمی رو ببینم که هم برادرمه هم همبازی بچگیم
در کسری از ثانیه چشماش پر میشد اما من زودتر چشم رویهم گذاشتم و گفتم
نمیشه لطفاً تمومش کن چرا نمیخوای بفهمی نمیشه
اون گردنبند رو گذاشت کف دستم و گفت
میندازی گردنت دیگه مگه نه؟
#ادامه_دارد
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 س خسته نباشین من یک مشکل خیلی بزرگی توی زندگی دارم بین دو راهی گیر کردم من و همسرم
پاسخ اعضا 🌸
خانومی که گفتن پدر و مادرش پسر دوست بودن و محبتهاشونو نثار پسر ا می کردن وگفتن شوهرش هم از این قضیه بی مهری پدر و مادر سوع استفاده می کرده و رفتار دعاهاتون به کتکاری می کشیده و در صورت پناه بردن به منزل پدر پدرشون ازش حمایت نمی کرده و بر عکس باهاش برخورد هم می کرده گفتن بعد فوت پدرشون متوجه شدن پدرشوش قبل فوتش تمام دارایشو به اسم پسراش زده و دخترشو محروم از ارس پدر کرده و بعد اون داداشا سهم ارث کردن و طبق وصیت پدرشون خواهرشونو کنار از سهم ارث گذاشتن خانوم گفتن الان هم مطلقه هستن و وضعیت مالی خوبی هم ندارن خانومی پدرتون حق نداشته اولادشو محروم از حق و ارث پدری کنه اونم گفتین به جرم دختر بودن عزیزم حتما پیگیری کن شکایت کن و حقتو از خانواده نامردت بگیر قوی باش و پیگیر حالا بی وکیل یا با وکیل برو به قانون حالی کن قبل هر اقدامی با مادر و برادران در مورد بی مهریههای که دروقت کردن به جرم دختر بودن و به جرم دختر پدر محروم از ارثست کرده و مادر و برادران هم در حقت حق کشی کردن ازشون حرف بکش پیاماشونو ذخیره کن بده دست وکیلت من مطمچعن نیستم جانم ولی فکر کنم از خود دادگاه در خواست وکیل کنی بهت کمک کنند وکیل هم پیامهای خانوادتو زمینه پرونده دادخواستت می کنه و انشاالله به حقت می رسی❌❌❌ و این که یه اعتراض خانوما لطفا سر پیامتون یه اسمی یه نشونی که بشه راحتر متوجه جوابمون بشید بنویسید تا چند خط از نوشته های خودتونو تکرار نشونه جواب سوالتون نکنیم 🙏
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
من حرف خانمی کهگفتن خانمها دشمن کردن وگفتن شاید خانمت با پول و ماشین خوشحال نمیشه و محبت چیزدیگه میخواد اصلا قبول ندارم بعصی اوقات محبت زیادی طرف پرو میشه. پر ادعا میگه ببینمکیه. از،دوسداشتن اون مرد سواستفاده میکنه بعصی اوقات. خوبه مرد جبهه بگیره دیگه دوسداشتن چجوری کسی که این همه محبت میکنه قطعا لفظی هم انجام میده ما خودمون کجا شوهر چیزی کرده به اسممون کجا بنده خدا طلا خونه ماشین خریده هر دیقه. بهش،میگه دوست دارم دیکه میخوا چجوری. کنه. که اون باور کنه اینا به نطرتون محبت نیست بعصی اوقات. لازمه. به زن. توجه زیادی نشه. من خودم. اوایل. هی شوهرم توجه منم قهر و هی. ازیت. میکردم. اون پیش قدم میشد ولی. الان. طوری شده. چند بار کم محلی کرد. حتی اون هفته قهر کردم. رفتم خونه مادرم. دو روز وایسادم. خبری نشد دوباره برگشتم هیچ زنی نمیخواد زندکیش از هم بپاشه چون تو جامعه ای که. ما هستیم. زن طلاق جایکاهی. نداره و بدرفته. بنابرین. هیچ زنی. نمیخواد مهر طلاق رو پیشونیش بیوفته. حتی داریم با معتاد زندکی میکنن یا با روانی. ولی نمیخوان طلاق. بکیرن دیکه این. خوب همه کاری. هم برا خانمش میکنه بیشتر به نظر من به خانمش باید کم توحه. ای کنه. فهمید ه کشته مردش براش طاقچه بالا. میزاره
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام. به ادمین عزیز. خواستم نظرمو به اون اقایی که. گفتن برادرشون به رحمت خدا رفتن. و ناموس پرست هستن. میخوان به خاطر دین خانم ایشون. رو عقد کنن که دین به گردن. دارن. بگم اولا اگه ناموس پرستی. فکر اول ناموس خودتون. باشید اون زن میدونید چقدر میشکنه خودتون و نزارید سرکار به خاطر وضع. مالی خوب که دارید و دختر تر گل ورگل ۲۵ ساله.چشاتون و کور کرده خودتون هم رازی میکنید دین به گردنمه میخوا بگیریتش. اسمش هم. گزاشتید ناموس یه لحطه فکر کردید. اون دخترت اون حانمتون چی بسرش. میاد وقتی. ارامشی نباشه. وقنی فشار عصبی. و درگیری. پیش بیاد اولین. کس که ضرر میکنه همون دخترخودت هست بینم برعکس زن خودت ۲۵ بود و اون زن برادر ۳۸ بازم. ناموس پرست بودید خودتونو گول نزنید چطور یه زن میگید حق به گردنم داره ولی زن خودت که سالیان سال کنارت بوده و توسختی ها همه حوره کنارت بوده دین به گردن ندارید اول اقای محترم دین زنتو به جا بیار بترس از اهی که گاه گاهی که دنیا زیرو زبر گردد براسلامتی و فرج اقا صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
💊💊💊💊#واریسپشتپا
👈نارسائی ورید (سیاهرگ) سطحی اندام تحتانی هنگام اتّصال به ورید مرکزی، باعث ایجاد واریس رگ میشود.
⁉ #علل ایجاد واریس:
۱ـ چاقی زیاد (که در مردان بیشتر واریس پشت ساق پا است و در زنان بیشتر واریس دور مفصل مچ پا است)،
۲ـ ورزشهای سنگین،
۳ـ کارهای سنگین،
۴ـ حاملگی های مکرّری که توأم با کار ایستادۀ زیاد است،
۴ـ افزایش سن و وراثت،
۵ـ ایستادن یا نشستن های طولانی روی صندلی،
۶ـ استعمال دخانیات،
۷ـ ضربه به پا در اثر تصادف یا شکستگی ،
۸ـ مصرف قرص های ضدبارداری،
۹ـ وجود لخته در وریدهای عمقی پا به هر دلیل،
۱۰ـ یبوست و بواسیر که باعث زیاد نشستن در توالت میشود،
۱۱ـ بسیار کم خوردن آب و آبجوش ولرم و داشتن یبوست در زنان حامله (که علاوه بر واریس پشت پا، باعث افتادگی رحم نیز میشود).
❌ #توجّه: بروز واریس در زنان بیش از مردان است زیرا هورمون هایی که با غلظت بالا در بدن آنها وجود دارد، تا حدی شل کننده دیواره عروق هستند. در دوران بارداری هم به دلیل تغییرات هورمونی و فشاری که در لگن به وریدها وارد می شود، احتمال بروز واریس وجود دارد.
⛔ازموارد ذیل #پرهیزشود:
بارسنگین، یکجا زیادایستادن، زانویپا روی زانویپایدیگر انداختن، کفش پاشنهبلند، غلظتخون، زیاد نشستن
✅ #درمان:
۱. پنبۀ آغشته به آبلیمو ترش تازه روی رگهای واریس بمالید،
۲. از جوراب ضدّ واریس استفاده کنید،
۳. زالو طبّی روی رگهای واریس بمدّت ۲۰ دقیقه گذارید،
۴ـ خوردن میوۀ شاهبلوط،
۵ـ شب قبل از خواب چند برگ سداب بخورید
🚫( #منع مصرف در زنان حامله، و همچنین مردان جوان نخورند؛ زیرا باعث کاهش اسپرم میشود).
💊💊💊💊💊📚📚📚
🍀
✍ #نسخه
✴️ #بواسیر(#هموروئید)
💠 دکتر #بنی_هاشمی(از شاگردان استاد #خیراندیش)
🔺بواسیر،تبلور 👈خلط سودا در بدن و خصوصا انتهای روده و مقعد است.
هوالشافی
🌹گفتنِ «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای هر کاری اعم؛ از خوردنِ غذا و مصرف دارو...
💊 #درمان_بواسیر
☄سبزی «تره» داروی بواسیر هست.
به اندازه 100 گرم، تره را خرد کرده با روغن دنبه مخلوط کنید و بگذارید کمی در روغن دنبه استراحت کند.(می توانید کمی در روغن تفت دهید)
سپس صاف کرده و ماه عسل روغن را جدا کنید و در فریزر بگذارید تا سفت شود، بعد از سفت شدن، به اندازه های هسته خرما درآورید و در فریزر نگهداری کنید.
شب و روز می توانید از آن به صورت شیاف استفاده کنید.
اگر بواسیر درونی باشد؛ دفع مدفوع با خون همراه خواهد بود👈در این مواقع، هر شب یک بار با ترکیب بالا(که به اندازه هسته خرما درآورده اید) شیاف کنید. و صبح ها یک بار ضماد نمایید.
اما اگر بواسیر بیرونی بود 👈 می توانید فقط ضماد کنید.
〰 کافی است به مدت یک هفته تا 10 روز این کار را انجام دهید و به علاوه، ازاله اسباب(پرهیزات) هم فراموش نشود.
⛔️ پس پرهیزات هم باید رعایت بشه.
همه مواد سودا ساز را باید کنار گذاشت و در کنارش به عنوان کمکی از این دارو هم بهره برد.
مواد سودازا مثل گوشت گاو و گوساله و ...
📌 بعضی ها باد بواسیر دارند طوری که نمیتوانند بنشینند(آنقدر در بدنش باد هست که نمیتواند بنشیند)، برای درمان👈 مقل ازرق را هر شب، به اندازه یک نخود با آب عسل قورت دهند. این دارو، هم باد بواسیر و هم خود بواسیر را به کلی برطرف خواهد کرد ان شاالله.
🍀🍀🍀
🔷درمان های زیادی در طب سنتی اسلامی برای بواسیر ذکر شده که البته با توجه به شرایط بیمار و مزاجش و شدت و ضعف بیماری و نوع بواسیر(درونی یا بیرونی) تجویز می شود:
✅یکی از بهترین داروها که موافق همه ی طبایع هست👈 انجیر است.
در درمان هموروئید حتما باید👈 یبوست را هم در نظر داشت...
7 عدد انجیر در یک لیوان آب جوش 5-6 ساعت خیس بخورد. (کاملا باید نرم شود)
اگر یبوست شدید بود، بهتر است؛ کمی گلاب به آن اضافه کرد.
✅داروی دیگر، گردوست👈 باید هر شب یک عدد گردو شکسته و میل شود.
🔴 به تازگی یک گزارش درمانی در رابطه با بواسیر داده شده، که در عرض 2هفته بیمار بهبودی کامل یافته بود.
فرمول درمان از این قرار است👇
✅ بارهنگ👈1قاشق غذاخوری +عرق نعنا👈نصف لیوان+ گلاب👈نصف لیوان+عسل به مقدار دلخواه.
این مواد را با هم ترکیب کرده بگذارید به مدت یک ربع بخوشد تا کاملا لعاب بیندازد، سپس با عسل شیرین کرده, میل شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽