eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.9هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۷۹🌼 @azsargozashteha💜
2750573.mp3
4.08M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۷۹🌼 @azsargozashteha💜
🌱 در خواص السور امده است که چون باد بسیار شود یا غبار و ظلمت هوا را تیره نماید ( هوا آلوده شود) این آیه شریفه را تکرار نماید تا ان حالت از بین برود: « لا تُدْرِکُهُ الْابْصار وَ هُوَ یُدْرِکُ الْابْصار وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ» ( انعام ۱۰۳) منابع: خواص السور امام جعفر صادق ع می فرمایند: که برای امر مخوف و عظیم دو رکعت نماز می باشد که حضرت زهرا ص ان را می خواند که در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره « قل هوالله احد» خوانده می شود پس هنگامی که سلام نماز را دادی صدمرتبه صلوات می فرستی. منظور از امر مخوف و عظیم : خطرات و بلاهای مهم مانند سیل، زلزله، قحطی و جنگ .... منابع: مفاتیح قرائت سوره «یس، حم دخان، فلق، ناس و اخلاص» و نیز « آیة الکرسی» در این حالت ( حفظ از خرابی و نزول صاعقه و رعد و برق) از مجربات بوده و سزاوار نیست که ترک بشود. و محدث نوری ره روایت نموده هنگامی که صدای رعد شنیدی و صاعقه دیدی بگو: « اَللّهُمَّ لاتَقْتُلْنا بِغَضَبِکَ وَ لاتُهْلِکْنا بِعَذابِکَ وَ عافِنا قَبْلَ ذٰلِکَ» منابع : مفاتیح حضرت امام جعفر صادق ع می فرمایند: کسی که داخل بازاری می شود بگوید: « اَشْهَدُ اَنْ لا اِلٰهَ اِلّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبُدهُ و رسولُهُ اَللّهُمَّ اِنّیٖ اَعوذُ بِکَ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْمَأَثمِ وَالْمَغرَم» خداوند به اندازه تمام افراد از عرب و غیر عرب که دران بازار باشند برای او حسنه می نویسد. منابع: مفاتیح الحاجات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📅 🗓 ۱۳ دی | جدی ۱۴۰۲ 🗓 ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۵ 🗓 3 ژانویه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 🌹 وقایع مهم شیعه: 🌹ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، سال پنجم بعثت 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️10 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️12 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️19 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️22 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: یا حَیُّ یا قَیّومُ ای زنده،‌ ای پاینده ❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد ❇️ روز به اسم موسی بن جعفر (ع) و علی بن موسی (ع) و محمد بن علی (ع) و علی بن محمد (ع) است. روایت شده در این روز این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه می‌شود. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض پسندیده است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش با سود همراه است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود، حکیم و سیاستمدار خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در «کف پا» است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸 خواب در این شب درست نیست. 🔸مسیر رجال الغیب از میان غرب و شمال میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔸 🔹 اذان صبح ۵:۴۴:۲۴ طلوع آفتاب ۷:۱۴:۰۴ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۰۸:۰۱ غروب آفتاب ۱۷:۰۲:۰۷ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۲۲:۱۸ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۳:۱۵ 🌹 🌹 از سلمان فارسی منقول است که هر کس این دعا را صد مرتبه روز جمعه بعد از نماز صبح بخواندچنانچه حاجتش برآورده نشود بر من بد گوید و اسماء این است :بسم الله الرحمن الرحیم یا قدیمُ یا دایِمُ یا فَردُ و یا وِترُ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا واحُدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَن لم یَلِد و لَم یُولَد و لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحُدٌ ⏰ ذات الکرسی عمود ۹:۱۶ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. 🗓 مخصوص روز است‌‌.
❤️🍃 🍃🌻 شهید محمد حسین یوسف اللهی☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-فرهمند.mp3
1.95M
قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای استاد فرحمند🌸🍃
🌸🍃 زندگینامه شهید محمد حسین یوسف الهی شهید محمد حسین یوسف الهی در سال ۱۳۴۰ در شهر کرمان به دنیا امد، پدرش فرهنگی بود و در خانواده فرهنگی رشد کرد . بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. شهید یوسف‌الهی که بود که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. علاقه به نهج البلاغه از کودکی در مساجد و جلسات مذهبی شرکت می کرد و با اسلام و قرآن آشنا شد. وی علاقه زیاد و ارتباط عمیقی با نهج البلاغه داشت و این ریشه در همین دوران کودکی شکل گرفت. دانش آموز انقلابی در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود حضور در جبهه جنگ تحمیلی با شروع جنگ عراق علیه ایران به جبهه اعزام شد و در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. سال و نحوه شهادت شهید محمد حسین یوسف الهی در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی گفته است هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید. او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید. رازهایی از این شهید و همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی در کتاب نخل سوخته محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. تو شهید نمیشی به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعدا برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! خاطرات مادر شهید محمد حسین یوسف الهی با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت … اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد … برادران شهید محمد حسین یوسف الهی پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم. ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الان وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!. وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتی رنگ ماشین و ساعت حرکت و … را گفت! سرباز حاج قاسم سلیمانی دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنها با لباس غواصی در آب‌ها جلو رفتند. هر چه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمد حسین که مسوول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیات ما با خبر می شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الان کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به عزیزای دل امیدوارم حال دلتون عالی باشه ! میخواستم اگه دعا یا راهکاری برای ع
🌻🍃 ⭕️اورژانسی سلام برای دوست عزیزی که اطلاعات درباره بیماری زونا خواسته بودند این بیماری فقط از طریق تماس پوستی منتقل میشه،بنابراین اگر خواستید داروی موضعی برای بیمار استفاده کنید حتما از دستکش استفاده کنید ،روی ضایعات به طور مستقیم دست نزنید از پماد آسیکلوویر برای بثورات استفاده کنید . در ۷۲ ساعت اول بروز بیماری ،حجامت انجام دهید،چند خراش کوچیک روی ضایعات میزنند که ویروس را خارج میکنه،بسیار کمک کننده ست‌ عرق کاسنی و عرق شاهتره را مخلوط کنید و در طول روز به جای آب استفاده کنید.بسیار عالی،ست،، اگر این تمهیدات را در کنار داروهای تجویزی انجام دهید،در عرض دو هفته بهبود پیدا میکنید ان شاءالله.. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باعرض سلام وخداقوتی ب حبیبه خانم بااین گروه عالیتون خداخیرتون بده 🤲.پیشاپیش میلادباسعادت حضرت زهرا وروزمادرروب همگی مادران وخواهران عزیز تبریک میگم‌🌷🌷🌷 درجواب اون خواهرعزیزی که درموردزوناگفتن زوناواگیرنداره ولی بهتره تاچندروزی حمام نرن وازصابون یاشامپوبو درا استفاده نکنن چون پخش میشه اول تابشه با خاکیشیردونه بدن تابزنه بیرون روزی چندبارتاریخت بیرون بعدهرروزروزی چندمرتبه عنبرنسا دودبدن خب مدتی دردداره وکمی جاش هم میمونه ان شالله مبارک باشه وبخوشی این بیماری روطی کنن. 🤲چون مادرم خدارحمتشون کنه گرفته بودن الهی بمیرم که چقدردردکشید😟😭 .برای سلامتی آقاصاحب الزمان صلوات 🤲 برای شادی روح پدرومادرم هم ی صلوات بفرستین🙏🏻 اون عکس 🖐 که انگشتشون عفونت کرده دیابت ندارن که اینطورشده ؟ ازعطاری مقل ازروق بگیرن ودود بدن ان شالله بهترمیشن 🤲برای سلامتی وظهورآقاصاحب الزمان صلوات 🤲 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزان وقت بخیر...برای مادرحناخانم گفتن دخترشون بی اجازه میره خونه همسایه ببین فقط اینجامیخاد بره نمیگه یاکلا بیرون توکوچه ویاخونه بقیه همسایه هایی کسی...اگه فقط خونه این همسایه که میخاد بره نمیگه یکی دوبار بعد چنددقیقه برو ببین چکارمیکنه اونجا کی اونجاس ...شاید ترسوندنش که نگه نمیخام بدبین باشم ولی نمیدونم چرا یه لحظه این حس اومدتووجودم...اگه کلااا هم دورع میگه که بحثش جداست... وبرای خانمی که گفتن پسرشون بعد سه ماه صداش خروسکی مونده شربت پلارژین کیدز خیلی خوبه پسرمنم اینجوری میشد رفتم دکتر بهش این شربت داد پایه گیاهی داره خوب بود...یا شربت عسل با یکم ابلیموبریزتوشربت بده اینم خوبه...شیرنیمه گرم وعسل...یا چندشب داروی امام کاظم یه نوک قاشق چایخوری بده یکم بدخوراکه داروامام کاطم ولی خوبه...میگن نباید بعدش چیزی بخوری وبا آبد دهان پایین بره ولی من با اب دادم به بچه امم خوب بوده...انشالله پسرگل شمام زودتر خوب بشه...منم ثریا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیز وقت همه دوستان بخیروایام به کام... من اولین باری که رفتم خونه مادرشوهرم روزی بود که رفتیم آزمایش خون بدیم دیگه اون روز به بابام گفتم مادرشان دعوتم کرده اگه اجازه میدید ظهربرم اونجا دیگه بابام اوکی داد...ناشتارفتیم آزمایش دادیم بعد رفتیم ساعتتقریبا۷ونیم کارمون تموم شدرفتیم خونشون صبحانه بخوریم شوهرم اومدم تحویل بگیره اول صبح وایسادبادوم شکوندن...داداش ومامانشم خواب بودن منم حرص میخوردماااا میگفتم چجوری بهش بگم اگه من خواب باشم صبح زودبادوم بشکنه توخونه خودمون باهموون گوشتکوب میزنم توسرش😂😂😂 خلاصه ظهرم واسم قیمه گذاشته بود ومرغ ...منم فقط توفکربادوم شکستن صبح بودم رومخم بودنکنه هرروز بخواد این کاربکنه...یه النگو و چادرعروسم بهم دادن یادش بخیررر روزای خوبی بود 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خواهری که گفتن بالای باسنشون دردمیکنه احتنالادنبالچشون هست. خرماچرخ کنن بادمبه چرخ کرده بزارن روش ببند. هرموقع خاستن برن حموم بردارن. بعدادوباره بزارن خیلی خوب هست انشالله که باانجام اینکاربهترمیشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 لطف میکنید یک دعا برای ازدواج پسر ها معرفی کنید🌸 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام بر شما ادمین عزیز میشه لطف کنید از دوستان بپرسید چه دعای وسوره ی خوبه خوانده شود که مهر دو خانواده بهم گرم وزیاد شود اخه یه نفر بهم گفت که اصلا مهر شما کلا خانواده از شوهر تا بچه ها به دل خانواده شوهرت نیست دوست داشتم رابطه ها صمیمی شود اگر لطف کنید ممنون میشم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای اون خانمی که ست عبادت با قیمت مناسب میخواستن http://eitaa.com/adminkhatoon 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در مورد زونا سوال شده بود که واگیر داره یانه باید بگم پدر من دوماه هست که درگیر این بیماریه همان ویروس آبله مرغان هست که شما در کودکی به آن دچار شدید این ویروس در بدن باقی میمونه و در بزرگ سالی اگه دوباره فعال بشه بهش زونا میگن که معمولا یک سمت بدن یا صورت رو درگیر میکنه از راه تنفس واگیر ندارد ولی اگه به زخمها دست بزنید حتما باید با صابون بشویید و ضد عفونی کنید
🍏 🔴 درمان تاری و رطوبت در چشم 🔴 🔹 🔹 🔹 ( سنگ آبی رنگ ) در روایت آمده است به علت مشکل چشمم با سختی مواجه شدم و برای امام عسگری (ع) نوشتم و از او خواستم برایم دعا کند ، وقتی نامه را فرستادم پیش خودم گفتم : ای کاش برای او می نوشتم سرمه ای به من معرفی کند که با آن سرمه بکشم ، امام جواب داد و دعا کرد چشمم خوب شد ، چون یکی از چشمانم کور شده بود . پس از آن نوشت شما خواستار این بودی که سرمه ای برایتان معرفی کنم ، بر تو باد ، کافور و توتیا زیرا تاری چشمم را برطرف و رطوبت چشم را قطع می کند ، راوی می گوید : من از آن استفاده کردم و چشمم خوب شد . ♦️ در روایت دیگری نقل شده که میگوید بر توباد صبر ، اثمد ، کافور و توتیا . 🔶 درمان التهابی که موجب رویش مو در چشم شود. 🔴 ( ) 🔴 🔹 دو احتمال وجود دارد یک اینکه مراد از سفیدی چشم ، آب مروارید است و دیگر اینکه مردمک چشم از بین برود و سفید شود ، البته احتمال اول قوی تراست حقیقت در مورد آب مروارید حقیقت این است که عدسی ( لنز ) چشم کدر می شود. اصطلاح علمی آن Catacts است و در قرآن نیز راجع به حضرت یعقوب (ع) ذکر شده ( وَابیَضَّت عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ) در این آیه علت سفید شدن چشم ، حزن معرفی شده است . البته در روایتی دیگر می گوید علت گریه بوده و شاید بتوان گفت حزن سبب گریه سبب سفیدی چشم شده است . 🔶 پیشگیری از سفیدی چشم 🔹 سرمه کشیدن 🔹 زیاد عطسه کردن 🔹 خواندن حمد بعد از عطسه کردن و مسح کردن صورت 🔶 کسی که عطسه می زند اگر یک مرتبه سوره حمد را بخواند و صورتش را با آب مسح کند ایمن می شود از التهاب چشم ، میگرن ، سفیدی چشم ، گری ، سیاهی صورت و خون دماغ شدن . پس مشخص می شود عطسه در پیشگیری از بیماری چشم نقش دارد . 🔴 🔴 🔷 باعث ایمنی از و می شود 🔶 امام صادق فرمود "  کشیدن هنگام خواب باعث ایمنی از آب مروارید و آب سیاه است 🔷 سرمه کشیدن سبب رشد مژه ها می شود در روایت آمده سرمه سبب رویش مو می شود همچنین امام صادق (ع) می فرمایند : سرمه را زیاد می کند و مژه ها را می رویاند 🔷 سرمه کشیدن آب دهان را شیرین می کند 🔷 سرمه کشیدن انسان را در طولانی کردن سجده کمک می کند 🔷 سرمه کشیدن اشک ریزی چشم را قطع می کند 🔷 سرمه کشیدن سبب می شود 🔶 در روایت آمده است " سرمه را تیز می کند ♦️ امام صادق (ع) سرمه کشیدن را زیاد می کند 🔸 البته تعداد دفعات سرمه کشیدن بر چشم ها در مجموع باید فرد باشد 🔴 از چه سرمه ای استفاده کنیم ؟ 1⃣ ( صبرزرد ، مرمکی ، کافور ) 2⃣ و پیل زهره 3⃣ سرمه ای که در آن مشک ، زعفران و ورس وجود دارد 4⃣ سرمه هلیله زرد و فلفل ⚠️ نکته 🔹 استفاده از سرمه ای که در آن مواد مست کننده به کار رفته ممنوع است 🔹 از میل سرمه برنجی استفاده شود 🔹 از سرمه هایی که حاوی روغن سوخته هستند اجتناب شود ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا منصورمتوجه حال بدم شد و گفت مهسا خوبی؟ به زو..ر خودم رو کنترل کردم و گفتم
🌸🍃 مهسا منصور پاکت لباسارو اورد داد بهم و گفتم خب مرسی و خواستم شروع به رفتن کنم که گفت وایسا و یه تاکسی برام گرفت و پول تاکسیه رو داد و گفت خانوم رو دقیقا دم در خونه اشون پیاده کنید! از این همه مهربونی منصور به وجد اومده بودم ولی خب از یه طرف فکر میکردم شاید نقشه ی بیتا باشه از طرف دیگه هم میگفتم شاید از هَوَل بودنش باشه که اینقدر برام خرج میکنه و بهم نگاه میکنه و حس کردم یه وسیله ام براش! تاکسی دقیقا منو دم در خونه پیاده کرد ! بااینکه بیتا بهم گفته بود همه چیز رو اوکی میکنه ولی توی دلم غوغا بود و میگفتم خدا به خیر کنه ! در رو زدم محسن در رو باز کرد! تا لباس و پاکت های توی دستم رو دید گفت اینا چیه؟...ها؟ زیرلب گفتم برو داخل میگم! محسنم که خیلی عص...بی شده بود و فکر میکرد که اینارو یه مرد برام خرید سریع دستم رو کشید و انداختم تو حیاط و در رو بست بعدم فوری بهم فرصت حرف زدن نداد و یه سیلی بهم زد! گفت تو داری به من خیا..ت میکنی؟ نتونستم ساکت بمونم و گفتم تو مگه چیکارمی؟...ها؟...عقدتم؟...چیکارتم؟ دستم رو مح...کم گرفت و فش..ار داد و گفت اینقدر دوس داری عقدم شی!...خب عقدت میکنم! تا اسم عقد اومد و صدای ما به گوش بیتا رسید مثل یوزپلنگ پرید بیرون و گفت چیه ؟...ها؟ محسن ساکت بود و فقط به من زل زده بود و چیزی‌نمیگفت ! که بیتا دستش اومد و گفت داداش حمیدم این نکبتو تو خیابون دیده!...میشناسیش که رفته براش لباس خریده ریخت و رو بیاد! محسن تا اینو شنید اروم شد!...انگار توقع داشت من باهمه باشم به جز حمید! اخه داخل مخیله اونم نمیگنجید که مردی مثل حمید عاشق من شه و این بیشتر دلمو میشکوند! با خودم میگفتم حتما خیلی بدم که حمید منو نمیخواد !‌..وگرنه از لحاظ سنی بهم میخوردیم ! یا همسن بودیم یا یه سال حمید ازم کوچیک تر یا بزرگ تر بود! محسن نگاهی به بیتا انداخت و گفت مطمعنی حمید براش خریده؟ بیتا هم با حر...ص و حسودی از اینکه محسن اینقدر روم حساسه گفت اره حمید خریده ولی ارزو میکردم یه مرد دیگه براش خریده باشه! با بغض و اخم لباسارو جمع کردم و بردن داخل اتاقم بیتا بلافاصله اومد داخل و گفت خداشانس بده ! پاکتارو باز کرد و ادامه داد:وااای ...چقدر گرون قیمتن! ....تو مگه چی داری که مردارو اینجوری کشته و مرده ی خودت میکنی؟ تو دلم گفتم اگه اینجوری بودم حمید منو میخواست بیتا همینجوری دونه به دونه لباسارو نگاه میکرد تا شالمو برداشت و انداخت رو سرش و گفت واااای این چقدر به من میاد!...این مال منه باشه! حرصم گرفت و سریع شال رو از سرش کشیدم و گفتم این صاحب داره! بیتا هم خواست مثل همیشه برام کولی بازی دربیاره و گفت نزار برم به محسن بگم چه غلطایی کردیااا! پوزخندی زدم و گفتم من همین الانشم شرایطم بده !...فکر کردی تو به محسن بگی محسن منو ول میکنه؟...فقط طوری میشه که تا اخر عمرت وَرِ دلتم ! بیتا یکم ترسید و پا پس کشید و گفت خب مادر محسن شب میاد!...بیا برو شام درست کن! منم که اینقدر دلم از دوست نداشته شدن از سمت حمید پُر بود که گفتم من که دیگه رفتنیم !...مادر شوهر خودته خودت شام درست کن ...این دم اخر پا رو دم من نزار! بیتا پوزشو کج کرد و از اتاقم رفت بیرون منم فورا پاشدم رفتم حمام ! محکم خودمو میشستم درواقع حر..صمو خالی میکردم بعدم اومدم بیرون و موهام رو یه سشوآر کشیدم و حالت دادم لباسایی که منصور برام خریده بود رو پوشیدم یه لباسش قرمز بود و تا روی زانوم بود ساپورت مشکی پوشیدم موهام رو باز گذاشتم و و یه شال که سرخ آبی بود رو پوشیدم خودم رو ارایش کردم و چشمای مشکیم رو سیاه تر کردم روبروی آینه وایسادم ...خودمو که دیدم دلم برای خودم ضعف رفت ! واقعا خوشگل شده بودم ! با حسرت گفتم حمید چطور میتونه این همه زیبایی رو ببینه و بی توجه باشه؟ شب شد و مادرشوهرم اومد از اتاقم اومدم بیرون و سلام کوتاهی کردم مادرشوهرم زد به در چوبی خونمون و گفت هزار ماشالله...تو چقدر خوشگل شدی دخترم! ...کاش علی بود و تورو اینجوری میدید! منم برعکس قبلا که مثل بدبختا بودم این بار فقط ابرو بالا انداختم و آروم گفتم ممنون ! مادرشوهرم نشست که یهو محسن اومد تو خونه ! تا منو دید انگار حالش عوض شد آب دهنش رو قورت داد و درحالی که بهم زل زده بود خریدایی که توی دستش بود رو گذاشت توی آشپزخونه بیتا هم همینجوری توی آشپزخونه مشغول کار کردن بود برای خلاصی از من همه کاری میکرد رفتم روی مبل نشستم که محسن فورا اومد پیشم نشست و اروم توی گوشم زمزمه کرد :نمیگی اینقدر خوشگلی دلم طاقت نمیاره؟ .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 🌸توی دعوا و مشاجره آب روی آتیش باشید🌸 سکوت.....جواب های سربالا.....در قفل شده اتاق خواب......پریشان خاطری و ..... تو این شرایط که هستید دوست دارید موی سرتون را بکنید،دیگه فکری به سرتون نمیرسه،هنگ میکنید متوقف میشید و نمیدونید چه کار کنید. از این که کلمه متاسفم را به همسرتون بگید عاجز هستید،خیلی سخت به نظر میرسه که بخواین عذرخواهی کنید اونم در مورد مسئله ای که بارها در موردش بحث کردید. حالا یه چندتا راهکار بهتون میگیم،امیداوریم که انجام بدین و نتیجه بگیرید. 🔰انتقاد را بپذیرید🔰 وقتی کامل به حرفهای همسرتون گوش میدید خودش باعث میشه که به جروبحث پایان بدین. دعوای که هر دوی شما تصور می کنید،حق با شماست و مشکل مربوط به همسرتونه.مخصوصا در مورد موضوعی که بارها بر سرش بحث و دعوا داشتید. وقتی از شما انتقاد میکند ،نشون بدین که حرف هاش را می فهمید ، همون جوری که دوست دارید وقتی شما صحبت میکنید،همسرتون هم متوجه منظورتون بشه. بازم فکر کنید،حرفش را گوش بدین و جلو برید. 🔰به خودتون استراحت بدین🔰 در اوج دعوا ،فشار خونتون بالا میره،تپش قلب میگیرید و ممکنه در اوج عصبانیت چیزی بگید که اصلا از گفتنش منظوری ندارید. تو این لحظه همیشه به یه مکان خلوت نیاز دارید. مثلا آقایون بهتر یکم قدم بزنن ،خانومها بهتره به آشپز خونه برن ،و ظرف بشورن. وقتی این کارو انجام میدین اروم میشید و افکارتون را جمع میکنید،انرژی خودتون را صرف یه فعالیت مفیدتر میکنید،و در عین حال به همسرتون مقداری فرصت میدین تا با خودش تنها باشه. برگشتن به دعوا بعد از استراحت کوتاه باعث میشه،در مورد موضوع با دیدی بازتر و فکری آزاد تر به قضیه نگاه کنید و امید بیشتری به رسیدن به یک نتیجه منطقی درتون ایجاد بشه. 🔰گذشته را یادآوری نکنید🔰 اگر میخواین به توافق برسید،با پیش کشیدن گذشته ها به هیچ کجا نمی رسید. مهم نیست که بار آخر در مورد مسئله همسرتون چی گفته و شما چی گفتید. به چیزی توجه کنید که الان در حال روی دادنه. ❌آتیش بیار معرکه نشید❌ گذشته چی گفته،شما چی جواب دادید تموم شد الان به توافق برسید 🔰هم دیگه را دوست داشته باشید🔰 اگر در مورد موضوعی با همسرتون بحث میکنید و اون به یک باره صداش را میبره بالا و از کوره در میره،کافیه به سمتش برید و ارومش کنید. بهش بگید بحث ما ارزش اینو نداره که تو خودت را اذیت کنی.این کار باعث میشه همسرتون بفهمه شما دشمنش نیستید.گاهی اوقات که واقعا میبینید سر موضوع بی اهمیتی جرو بحث می کنید،با از خود گذشتگی این کارو انجام بدین. 🔰مشکلترین کلمه را به زبون بیارید🔰 مثل ((ببخشید)) ((معذرت میخوام)) همه ما قادر هستیم یک کلمه 6 حرفی ««متاسفم»» را به زبون بیاریم،و بعد از گفتن این حرف غش نکنیم 🔰جو را آرام کنید🔰 همسرتون از حرف شما ناراحت شد و به اتاق رفت،کاری که شما باید انجام بدین اینه که دو تا فنجون چای بریزید،و چند تا دونه شمع روشن کنید.یادتون باشه شمع انرژی های منفی خونه را میگیره و جو خونرا مثبت میکنه. همسرتون را به آرامی صدا بزنید.وقتی همسرتون جو ملایم را ببینه حالت تدافعیش کمتر میشه. کلا محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما داره.عصبانیت یک احساس خشنه،اما با مراقبت و محبت و یک کلمه محبت آمیز همیشه کنترل میشه. 🔰بگوئید دوستش دارید🔰 بعد از دعوا یه کلمه محبت آمیز بگید. بگید،خب من دوست دارم که.... این جمله برای مواقعی که میخواین آشتی کنید. اطمینان دادن به همسرتون که احساس شما هیچ وقت در موردش عوض نمیشه در دستیابی به نتیجه صلح آمیز موثره ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽