eitaa logo
بینشکده علم دینی
112 دنبال‌کننده
169 عکس
28 ویدیو
1 فایل
💠 بینشکده علم دینی با هدف تبیین نظام اندیشه اسلامی و امتداد حکمت متعالیه، از توحید تا تمدن ولایی تاسیس شده است. ارتباط با ما🔻🔻 📲09332542929 ▶️ble.ir/b_elmedini ▶️eitaa.com/b_elmedini ▶️www.instagram.com/b_elmedini
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 نکات آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران از تفسیر المیزان 🔰در اين آيه خداوند رسول گرامى خود را امر مى كند به اينكه به خدائى پناهنده شود كه تمامى خيرها به طور مطلق به دست او است و قدرت مطلقه خاص او است ، تا از اين ادعاهاى موهومى كه در دل منافقين و متمردين از حق (از مشركين و اهل كتاب ) جوانه زده ، و در نتيجه گمراه و هلاك شده اند، نجات يابد، آرى اينان براى خود ملك و عزت فرض ‍ كردند، و خود را بى نياز از خدا پنداشتند، و خدا آن جناب و هركس ديگر را امر مى كند به اينكه نفس خود را در معرض افاضه خدا، كه مفوض هر خير و رازق بى حساب هر روزى خوار است قرار دهد. ملك حقيقى به معناى آن است كه مالك در ملك خود به هر نحوى كه ممكن باشد تصرفى تكوينى كند، يعنى در هستى آن ملك تصرف نمايد، مثل اينكه او مى تواند در ديد چشم خود تصرف نموده يكجا آنرا بكار گيرد، و جائى ديگر از كارش بيندازد، و همچنين در دستش تصرف نموده ، دادوستد بكند، و يا ترك داد و ستد نمايد، و در ملك به اين معنا رابطه اى بين مالك و ملك حقيقيش هست ، رابطه اى حقيقى كه به هيچ وجه قابل تغيير نيست . و نيز بنابراين معناى از ملك ، همواره ملك قائم به ملك خواهد بود، هيچ وقت ممكن نيست كه ملك از مالكش جدا و مستقل بشود، ((مثلا اگر فلان آقا مرد، زبانش همچنان جداى از او زنده بماند))، بلكه اگر اينگونه ملك از آدمى جدا بشود باطل و نابود مى گردد، مثل چشمى كه از انسانى در آورند، و يا دستى كه از او جدا كنند. خداى تعالى مالك تمامى اجزاء و شئون عالم است ، پس او مى تواند در همه اجزاى عالم به هر طورى كه بخواهد تصرف نمايد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 🔰ادامه پست قبل قسم دوم : ملك (بكسره ميم ) ملك اعتبارى و قراردادى است ، و آن عبارت است از اينكه اگر مالك را انسان فرض كنيم ، بتواند در چيزى كه ملك او است تصرفاتى كند، كه عقلا آن را قبول دارند، و خلاصه در چارچوب رابطه اى كه عقلا بين او و ملكش برقرار مى دانند هر قسم تصرفى كه مى خواهد بكند، تا به مقاصد اجتماعى خود نائل شود، و در حقيقت عقلا وقتى چنين ملكيتى را اعتبار كردند كه الگويش را از ملك حقيقى و آثار آن گرفتند، بعد چيزى شبيه به ملكيت در عالم وجود را در اجتماع برقرار ساختند، تا به اين وسيله از اعيان و كالاهائى كه بدان محتاجند استفاده اى معقول كنند، نظير همان استفاده اى كه مالك حقيقى ، از ملك حقيقى و تكوينيش مى كرد. تفاوتى كه بين ملك اعتبارى و ملك حقيقى هست يكى اين است كه ملك حقيقى جز با بطلان قابل تغيير نبود، (نمى شد من چشم خودم را در عين اينكه چشم من است از وجود خود بى نياز سازم ) ولى ملك اعتبارى از آنجائى كه قوامش به وضع و اعتبار است ، قابل تغيير و تحول هست ، ممكن است اين نوع ملك از مالكى به مالك ديگر منتقل شود، مثلا مالك اولى آن را به دومى بفروشد، و يا ببخشد و يا با ساير اسباب نقل ، منتقل سازد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
علامه طباطبائی رضوان الله علیه: گردش زبان، دل را به گردش در می آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت می کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می کند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلام ها است؛ به روایت عامه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: " اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعا می دیدید آنچه را من میبینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم." تفسیر المیزان، جلد ۵ صفحه ۲۷۰ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ 🔰اسم، علامت است و اسمای خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست؛ و آن قدری که بشر می تواند از ذات مقدّس حق تعالی اطّلاع ناقص پیدا کند، از اسمای حق است. خود ذات مقدس حق تعالی موجودی است که دست انسان از او کوتاه است.‏ ‏‏حتی دست خاتم النبیین که اعلم و اشرف بشر است، از آن مرتبه ذات کوتاه است. آن مرتبه ذات را کسی نمی شناسد غیر از خود ذات مقدس. آن چیزی که بشر می تواند به آن دسترسی پیدا کند، است، که این اسماء الله هم مراتبی دارد، بعضی از مراتبش توسط انسان های معمولی قابل درک است، و بعضی از مراتبش را اولیای خدا و پیغمبر اکرم (ص) و کسانی که معلَّم به تعلیم او هستند می توانند ادراک کنند.‏ ‏‏همه عالم اند. چون اسم، نشانه است؛ همه موجوداتی که در عالم هستند نشانه ذات مقدّس حق تعالی هستند. برخی این نشانه بودن را به اجمال و برخی عمیق تر درک می کنند. آنکه به طور اجمال است این است که موجود خود به خود وجود پیدا نمی کند. این مسئله عقلاً واضح است و عقل هر بشری بر حسب فطرت می یابد که موجودی که ممکن است باشد و یا ممکن است نباشد، برای وجود باید منتهی به موجودی شود که بالذات موجود است؛ وجودی ازلی که وجود از او قابل سلب نیست. حال اگر فرض شود از اول در دنیا یک فضای همیشگی و نامتناهی بوده است(علیرغم اشکالی که در نامتناهی هست)، ممکن نیست موجوداتی در این فضا بدون علت به وجود آمده باشند و یا چیزی خود به خود به چیز دیگری تبدیل شود. این برخلاف ضرورت عقل بوده و هر موجود نیازمند یک علت خارجی است. و لهذا این اجمالی که هر معلولی محتاج علت است و هر محتاج ممکنی را علتی است، از واضحات عقول است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 نکات تفسیری آیه ۲۰۰ سوره آل عمران از تفسیر المیزان 🔰امرهائى كه در اين آيه آمده يعنى امر و و و همه مطلق و بدون قيد است در نتيجه صبرش ، هم شامل صبر بر شدائد مى شود و هم شامل صبر در اطاعت خدا و همچنين صبر بر ترك معصيت و بهر حال منظور از آن صبر تك تك افراد است چون دنبالش همين صبر را به صيغه ((مفاعله صابروا)) آورده كه در مواردى استعمال مى شود كه ماده فعل بين دو طرف تحقق مى يابد. و عبارت است از اينكه جمعيتى به اتفاق يكديگر اذيت ها را تحمل كنند و هر يك صبر خود را به صبر ديگرى تكيه دهد و در نتيجه بركاتى كه در صفت صبر هست دست به دست هم دهد و تأثير صبر بيشتر گردد و اين معنا امرى است كه هم در فرد (اگر نسبت به حال شخصى او در نظر گرفته شود) محسوس است و هم در اجتماع (اگر نسبت به حال اجتماع و تعاون او در نظر گرفته شود) چون باعث مى شود كه تك تك افراد نيروى يكديگر را به هم وصل كنند و همه نيروها يكى شود و انشاءالله به زودى بحثى مفصل در اين باره در جاى خودش خواهيم كرد. وَ مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است چون مصابره عبارت بود از وصل كردن نيروى مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل كردن نيروها اما نه تنها نيروى مقاومت در برابر شدائد بلكه همه نيروها و كارها در جميع شئون زندگى دينى چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشى . و چون مراد از مرابطه اين است كه جامعه به سعادت حقيقى دنيا و آخرت خود برسد و اگر مرابطه نباشد گو اينكه صبر من و تو به تنهائى و علم من و توبه تنهائى و هر فضيلت ديگر افراد به تنهائى سعادت آور هست ولى بعضى از سعادت را تأمين مى كند و بعضى از سعادت سعادت حقيقى نيست ، به همين جهت دنبال سه جمله : ((اصبروا و صابروا و رابطوا)) اضافه كرد: ((و اتقوا الله لعلكم تفلحون )) كه البته منظور از اين فلاح هم فلاح تام حقيقى است . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰این مقداری که همه موجودات عالم، و هستند، را همه عقول درک می کنند. اما معنای واقعی مطلب این است که در اینجا مسئله اسم گذاری نیست. ما عموماً برای فهماندن اشیاء به یکدیگر برای آنها اسم قرار می دهیم مانند:چراغ، اتومبیل یا زید. اما موجودی که نامتناهی است و محدودیتی در وجودش ندارد، واجب می باشد و عقلا باید همه کمالات را داشته باشد. زیرا اگر کمالی را نداشته باشد، محدود و ناقص می شود. موجود محدود نیز یک موجود ممکن است و دیگر واجب نخواهد بود. لذا وجود واجب، نامتناهی بوده و همه کمالات را نیز به صورت نامتناهی دارد. چنین موجودی مبدا سایر موجودات است و آن موجودات نیز صفت های او را در خود دارند اما به صورت ناقص. این صفات مراتب دارند. بالاترین مرتبه، مرتبه ای است که جمیع صفت های حق تعالی در آن وجود دارد و به آن می گویند‌. عبارت از آن اسمی است که واجد همه کمالات حق تعالی است به طور ناقص، و این نقص یک نقص امکانی است(چون اسم اعظم واجب نیست و ممکن است). لذا اسم اعظم نسبت به ذات حق تعالی ناقص است اما نسبت به موجودات، تمام صفت ها را در حد کمال دارد. موجوداتی که به دنبال این اسم اعظم موجود می شوند هم به اندازه هستی خودشان این صفت ها را دارا هستند؛ چه موجودات مجرد و چه موجودات مادی. حتی حیوانات و گیاهان هم که موجوداتی ناقص اند، در حد خودشان کمالات را منعکس می کنند. حتی ادراک هم دارند و تسبیح می کنند، اما ما به دلیل اینکه در حجاب هستیم، قادر به درک اینها نیستیم و خیال می کنیم چیزی در کار نیست. لکن عالم پرهیاهوست. تمام عالم زنده است و همه هم هستند. دستتان، زبانتان، قلبتان و حتی وقتی الحمدلله می گویید و حمد می کنید، اینها همه است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰گفتیم همه چیز است و این اسماء از اوست. همچنین اسم در مسمای خود(ذات) فانی است. ما خیال می کنیم که استقلالی داریم اما واقعیت این است که اگر در یک آن، آن شعاع وجودی که سبب ظهور و تجلی موجودات توسط حق تعالی شده، برداشته شود و آن تجلی حضور نداشته باشد، تمام موجودات لاشئ شده و به حالت اولشان برمی گردند. زیرا همه عالم با تجلی حق تعالی وجود پیدا کرده است. و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی است. لذا الله نورالسموات و الارض . خداوند آسمان ها و زمین است. این نور ظهوری دارد. انسان، حیوانات و همه موجودات ظهورات این نور هستند. پس همه موجودات هستند. می گوییم الله نور السموات و الارض زیرا وجود آسمان ها و زمین که نور هستند، از خداست. و این نور آنقدر در ذات الهی فانی است که می گوییم [الله نور السموات و الارض] نه [الله یُنَوِّر السماوات] زیرا در عبارت دوم، یک مفهوم جدایی میان خدا و موجودات نهفته است؛ در حالیکه گفتیم هیچ استقلالی میان موجودات و خداوند وجود ندارد. استقلال یعنی اینکه یک موجود، دیگر ممکن نباشد و واجب شود. در حالیکه تنها وجود واجب، ذات حق تعالی است. بنابراین از این جهت که می فرماید: به اسم الله قل هو الله احد ، معنی اش آن نیست که بگو بسم الله الرحمن الرحیم؛ بلکه بدین معناست که . یعنی گفتنت هم با است. نتیجه آن که چون همه ی امور و همه چیزها از اوست، و هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد، پس حمدی که می کنیم و می کنند، به سبب اسم الله است. و از این جهت فرموده: . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀 🍀 🔹اولین معلم انسان ‏‏خداوند اوّلین انسان است؛ خداوند انسان را برای هدفی والا برگزیده و تربیت نموده است، لذا در ابتدای خلقت انسان به ملائکه فرمود: ‏‏اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلئِکَةِ إنّی جاعِلٌ فِی الارَضِ خَلیفَةً‏‏ ‏‏(بقره/30)‏‏. خداوند انسان را شایسته جانشینی خودش دانست و در مقامِ نخستین انسان، به او آموخت تا در مسیر رشد و تکامل قرار گیرد. در اولین کلاس درس؛ خداوند اسماء الهی را به انسان آموزش داد، ‏‏عَلَّمَ آدَمَ الأَسماءَ کُلَّها‏‏ (بقره/31)‏‏. طبق این آیه شریفه، خداوند آدم (ع) است که کل اسما را به آدم (ع) تعلیم داد.  ‏ ‏‏علاوه بر این آیات، خداوند در چندین آیه قرآن، آموختن را بدون واسطه به خودش نسبت می دهد. خداوند به انسان، قرآن را آموخت . ‏ ‏‏امام خمینی با توجه به آیه؛ ‏‏الله وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ‏‏(بقره/257)‏‏؛ می فرمود: «همین سِمَت است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور. ‏ ‎‏ و معلم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیله انبیا و به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.»‏‏ (صحیفه امام، ج9، ص219) 🔹‏‏دومین معلم انسان  ‏ ‏‏انبیا الهی دومین برای بشریت هستند. آنها انسان را به سوی حقیقت دعوت نموده و رستگاری را به انسان تعلیم دادند. انبیا الهی تنها معلم بشر نیستند آنها معلم ملائکه الهی نیز هستند. قرآن می فرماید: ‏‏قالَ یا آدَمُ أَنبِئهُم بِأَسمائِهِم‏‏،‏‏(بقره/33) ‏‏خداوند فرمود: ای آدم، ملائکه را از اسماءشان با خبر کن؛ ‏‏و أَنبَأَهُم بِأَسمائِهِم‏‏(بقره/33)‏‏ و حضرت آدم (ع) آنها را از اسمائشان با خبر نمود. حضرت آدم(ع) اولین کلاسی بود که فرشته های الهی دانش آموز آن بودند. با توجه به همین آیه است که امام خمینی در اشعارش فرمود:‏ 🔆قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند‏ 🔆‏‏قصه علّم الأسما به زبان است هنوز‏‏ (دیوان امام، ص127)‏‏ ‏ ‏‏این اولین کلاس انسان و اولین جایگاه برای انسان بود. امام خمینی می فرمود: ‏ ‏‏از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و بشر بود. انبیا هم بشر بودند.‏‏(صحیفه امام، ج 7، ص428) ‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini