eitaa logo
بینشکده علم دینی
112 دنبال‌کننده
169 عکس
29 ویدیو
1 فایل
💠 بینشکده علم دینی با هدف تبیین نظام اندیشه اسلامی و امتداد حکمت متعالیه، از توحید تا تمدن ولایی تاسیس شده است. ارتباط با ما🔻🔻 📲09332542929 ▶️ble.ir/b_elmedini ▶️eitaa.com/b_elmedini ▶️www.instagram.com/b_elmedini
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣ 🔰بدان که اهل معرفت، هر سوره را متعلق به خود آن سوره می دانند. و از این جهت در یک نگاه، هر سوره معنایی غیر از بسم الله سوره دیگر دارد. حتی آن بسم الله که انسان در هر قول و فعل به کار می برد، با بسم الله دیگر او در قول و فعل دیگر، فرق دارد. و علت بیان این مطلب به طور خلاصه این است که حقیقتاً تمام عالم تحقق، از عالم عقول گرفته تا عالم هیولی و طبیعت، ظهور است و مظهر تجلی مشیت مطلقه الهی است که مادر همه ی اسمای فعلیه است‌. چنانچه گفته اند: * ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم.* پس اگر کثرت مظاهر را در عالم تعین لحاظ کنیم، می بینیم که هر ، نشان دهنده ی فعل یا قولی است که در پی آن واقع می شود. و اول قدم سیر سالک الی الله این است که به قلب خود بفهماند که باسم الله، همه، تعینات ظاهری است و همه موجودات، خودِ هستند و سالک در این مشاهده می بیند که اسماء متکثر و مختلف می شوند و وسعت و تنگنا(سعه و ضیق) و احاطه و عدم احاطه یک اسم، تابع مظهر خود و همچنین مرآتی (موقعیتی) است که در آن ظهور پیدا کرده است. و ، اگر چه زودتر از مظاهر آفرینش، تحقق پیدا کرده است و قیوم آنهاست اما از جهت تعین یافتن، بعد از آفرینش مظاهر، تعین پیدا کرده است‌. چنانچه در جایگاه خود قرار دارد و وقتی سالک از تعینات عبور کرد و به مرحله توحید افعالی رسید، تمام اقوال و افعال را یک بسم الله و در قالب یک معنی می بیند. پس در قرآن، اسمی جامع تر و محیط تر از *"بسم الله"* در سوره مبارکه نداریم. چنانچه حتی در حدیث منسوب به حضرت علی(ع) نیز به این موضوع اشاره شده است، زیرا این اسم نسبت به سایر اسامی متعلَّقات بیشتری را دربرمی گیرد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
⃣ 🔰سوره ، جمیع سلسله وجود است و اسم مظهر آن، است که همان مشیت مطلق الهی است: (فهو مفتاح الکتاب و مختامه و فاتحته ختامه). چنانچه اسم الله، ظاهر و باطن و مفتاح(آغازکننده) و مختم(پایان دهنده) است: (الله نور السموات و الارض). پس تفسیر این سوره از نظر اهل معرفت اینگونه است: 🔹به ظهور اسم الله که اسم اعظم خدا و مقام مشیت مطلق اوست؛ 🔹 مقام مشیت رحمانی که همان وجود مطلق است؛ 🔹 و مقام مشیت رحیمی که کمال وجود است، عالم حمد مطلق و اصل محامد(از عالم فعل گرفته تا عالم مثال) همواره از آنِ مقام اسم الله است(لله). لذا مقام ربوبیت و تربیت اهل عالَم که ظهورش همان عالم ماده است، از آنِ اوست. در کتاب توحید از امام رضا(ع) روایت شده است که چون تفسیر (بسم الله) از حضرتش سوال شد، فرمود: معنای اینکه گوینده می گوید این است که من بر خود *سمه* ای از سمات خدا را می گذارم و آن کار عبادت است. راوی گفت پرسیدم: سمه یعنی چه؟ فرمود: . و از این حدیث شریف مشخص می شود که سالک باید به مقام برسد و این مقام عبارت است از مقام حقیقت عبودیت و فنای در ربوبیت. و تا وقتی سالک در حجاب خودپرستی و خودبینی گرفتار است، لباس عبودیت را بر تن نکرده و خودپرست است و معبود او هوای نفس اوست: (اراءیت من اتخذ الهه هواه). و نظر او همانند نظر ابلیس لعین است که در حجاب کبر و خودپسندی گرفتار بود و با دیدن آدم(ع)،خود را بر او افضل دانست و گفت: (خلقتنی من نار و خلقته من طین). پس از ساحت مقدس باریتعالی طرد شد. بنابراین گوینده بسم الله اگر نفس خود را به آراست، و خود به مقام اسم الله رسید، و نظرش مانند نظر آدم(ع) شد که عالم را مظهر اسم الله می دید، در این حال او واقعا به مقام عبودیت رسیده که به معنای رهایی از خودبینی و خودپرستی و است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ 🔰اسم، علامت است و اسمای خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست؛ و آن قدری که بشر می تواند از ذات مقدّس حق تعالی اطّلاع ناقص پیدا کند، از اسمای حق است. خود ذات مقدس حق تعالی موجودی است که دست انسان از او کوتاه است.‏ ‏‏حتی دست خاتم النبیین که اعلم و اشرف بشر است، از آن مرتبه ذات کوتاه است. آن مرتبه ذات را کسی نمی شناسد غیر از خود ذات مقدس. آن چیزی که بشر می تواند به آن دسترسی پیدا کند، است، که این اسماء الله هم مراتبی دارد، بعضی از مراتبش توسط انسان های معمولی قابل درک است، و بعضی از مراتبش را اولیای خدا و پیغمبر اکرم (ص) و کسانی که معلَّم به تعلیم او هستند می توانند ادراک کنند.‏ ‏‏همه عالم اند. چون اسم، نشانه است؛ همه موجوداتی که در عالم هستند نشانه ذات مقدّس حق تعالی هستند. برخی این نشانه بودن را به اجمال و برخی عمیق تر درک می کنند. آنکه به طور اجمال است این است که موجود خود به خود وجود پیدا نمی کند. این مسئله عقلاً واضح است و عقل هر بشری بر حسب فطرت می یابد که موجودی که ممکن است باشد و یا ممکن است نباشد، برای وجود باید منتهی به موجودی شود که بالذات موجود است؛ وجودی ازلی که وجود از او قابل سلب نیست. حال اگر فرض شود از اول در دنیا یک فضای همیشگی و نامتناهی بوده است(علیرغم اشکالی که در نامتناهی هست)، ممکن نیست موجوداتی در این فضا بدون علت به وجود آمده باشند و یا چیزی خود به خود به چیز دیگری تبدیل شود. این برخلاف ضرورت عقل بوده و هر موجود نیازمند یک علت خارجی است. و لهذا این اجمالی که هر معلولی محتاج علت است و هر محتاج ممکنی را علتی است، از واضحات عقول است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰این مقداری که همه موجودات عالم، و هستند، را همه عقول درک می کنند. اما معنای واقعی مطلب این است که در اینجا مسئله اسم گذاری نیست. ما عموماً برای فهماندن اشیاء به یکدیگر برای آنها اسم قرار می دهیم مانند:چراغ، اتومبیل یا زید. اما موجودی که نامتناهی است و محدودیتی در وجودش ندارد، واجب می باشد و عقلا باید همه کمالات را داشته باشد. زیرا اگر کمالی را نداشته باشد، محدود و ناقص می شود. موجود محدود نیز یک موجود ممکن است و دیگر واجب نخواهد بود. لذا وجود واجب، نامتناهی بوده و همه کمالات را نیز به صورت نامتناهی دارد. چنین موجودی مبدا سایر موجودات است و آن موجودات نیز صفت های او را در خود دارند اما به صورت ناقص. این صفات مراتب دارند. بالاترین مرتبه، مرتبه ای است که جمیع صفت های حق تعالی در آن وجود دارد و به آن می گویند‌. عبارت از آن اسمی است که واجد همه کمالات حق تعالی است به طور ناقص، و این نقص یک نقص امکانی است(چون اسم اعظم واجب نیست و ممکن است). لذا اسم اعظم نسبت به ذات حق تعالی ناقص است اما نسبت به موجودات، تمام صفت ها را در حد کمال دارد. موجوداتی که به دنبال این اسم اعظم موجود می شوند هم به اندازه هستی خودشان این صفت ها را دارا هستند؛ چه موجودات مجرد و چه موجودات مادی. حتی حیوانات و گیاهان هم که موجوداتی ناقص اند، در حد خودشان کمالات را منعکس می کنند. حتی ادراک هم دارند و تسبیح می کنند، اما ما به دلیل اینکه در حجاب هستیم، قادر به درک اینها نیستیم و خیال می کنیم چیزی در کار نیست. لکن عالم پرهیاهوست. تمام عالم زنده است و همه هم هستند. دستتان، زبانتان، قلبتان و حتی وقتی الحمدلله می گویید و حمد می کنید، اینها همه است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰گفتیم همه چیز است و این اسماء از اوست. همچنین اسم در مسمای خود(ذات) فانی است. ما خیال می کنیم که استقلالی داریم اما واقعیت این است که اگر در یک آن، آن شعاع وجودی که سبب ظهور و تجلی موجودات توسط حق تعالی شده، برداشته شود و آن تجلی حضور نداشته باشد، تمام موجودات لاشئ شده و به حالت اولشان برمی گردند. زیرا همه عالم با تجلی حق تعالی وجود پیدا کرده است. و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی است. لذا الله نورالسموات و الارض . خداوند آسمان ها و زمین است. این نور ظهوری دارد. انسان، حیوانات و همه موجودات ظهورات این نور هستند. پس همه موجودات هستند. می گوییم الله نور السموات و الارض زیرا وجود آسمان ها و زمین که نور هستند، از خداست. و این نور آنقدر در ذات الهی فانی است که می گوییم [الله نور السموات و الارض] نه [الله یُنَوِّر السماوات] زیرا در عبارت دوم، یک مفهوم جدایی میان خدا و موجودات نهفته است؛ در حالیکه گفتیم هیچ استقلالی میان موجودات و خداوند وجود ندارد. استقلال یعنی اینکه یک موجود، دیگر ممکن نباشد و واجب شود. در حالیکه تنها وجود واجب، ذات حق تعالی است. بنابراین از این جهت که می فرماید: به اسم الله قل هو الله احد ، معنی اش آن نیست که بگو بسم الله الرحمن الرحیم؛ بلکه بدین معناست که . یعنی گفتنت هم با است. نتیجه آن که چون همه ی امور و همه چیزها از اوست، و هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد، پس حمدی که می کنیم و می کنند، به سبب اسم الله است. و از این جهت فرموده: . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰ما عرض کردیم یکی از احتمالات این است که الله ای که در هر سوره هست، متعلق به خود آن سوره است. مانند سوره که می گوییم ، الحمدلله... . یعنی این به اسم خدا واقع می شود. بر این مبنا که الله در سوره حمد متعلق به ((حمد)) است، باید دید حمد برای چه اسمی صورت گرفته است؟ در خصوص معنای دو احتمال وجود دارد: 🔹 احتمال اول آن است که منظور از ((الحمد)) تمام مصادیق حمد باشد؛ یعنی حمد از هر حامدی. هر حامدی که می گوید، به واسطه ی اسم الله، را می گوید. یعنی گوینده، خودش اسم است و همه اعضا و جوارحش هم از اسماء هستند. به بیان دیگر، چون انسان است، حمدی که می کند هم به واسطه ی اسم الله صورت گرفته است‌. از این جهت، در عین حالی که ظهور اسماءالله است، خودش هم از اسماءالله است. بر مبنای توضیحات بالا، گفته می شود که الف و لام در ((الحمد))، الف و لام استغراق است(یعنی الف و لامی که برای نشان دادن فراگیر بودن و شمول یک چیز به کار می رود). به این معنا که هر حمدی از هر حامدی تحقق پیدا می کند، به وسیله ((اسم الله)) تحقق پیدا می کند و اسم الله هم همان شخص حمدکننده است. با فرض معنای فوق، وقتی شما از خط خوب یک شخص یا زیبایی یک گل تعریف می کنید، باز هم در حال خدا هستید. زیرا گفته شد در عالم هیچ جمالی نیست جز جمال او و اگر این جلوه را از موجودات بگیرند چیزی از آنها باقی نمی ماند. 🔹 حتمال دوم آن است که الف و لام، استغراق نباشد که شامل کثیر افراد باشد. در اینجا منظور از ((الحمد)) حمد بی تعیّن و حمد مطلق است. روی این احتمال، حمدهای ما عکس حمد اول می شود و دیگر برای او واقع نمی شود. زیرا او نامحدود است و فقط خودش می تواند خودش را کند و موجودات محدود قادر به او نخواهند بود زیرا حمدشان مقید است در حالیکه وجود حق تعالی مطلق و بدون تعیّن است. طبق این احتمال معنای هم فرق خواهد کرد و دیگر به این معنا نیست که شما اسمید و آن هم اسم است. بلکه آن، اسم الله و ظهور مطلق است و با آن اسم، واقع می شود. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini